به گزارش سرویس حوادث ساعدنیوز، ژانویه سال دوهزار و شانزده. اتو وارمبیر، دانشجوی بیستویکساله آمریکایی از ایالت اوهایو، بهعنوان توریست به کره شمالی سفر میکند. او بخشی از یک تور هدایتشده است که با نظارت شدید دولت، گردشگران خارجی را از نقاط تعیینشده در پیو.نگیا.نگ عبور میدهد. تنها چند روز پس از اقامتش در هتل، اتو بازداشت میشود. مقامات کر.ه شما.لی اعلام میکنند که او تلاش کرده یک پوستر تبلیغاتی را از دیوار بخش ممنوعه هتل بردارد.
مدتی بعد، او در برابر دوربینهای رسانهای قرار میگیرد؛ آشفته، وحشتزده، در حالی که اعترافی را میخواند که بعید به نظر میرسد بهدلخواه خودش نوشته باشد. صرفنظر از صحت اتهام، حکم صادره شوکهکننده است: پانزده سال کار اجباری. محاکمه تنها یک ساعت طول میکشد.
پس از آن، اتو از انظار عمومی ناپدید میشود. هیچ اطلاعات روشنی از وضعیت او منتشر نمیشود. نه تماس، نه تصویر، نه نشانهای از زنده بودن. هفده ماه سکوت و ابهام.
ژوئن سال دوهزار و هفده. مقامات کر.ه شما.لی ناگهان اعلام میکنند که اتو را آزاد کردهاند. او به خانه بازمیگردد — اما در کما. بدنش تحلیل رفته، مغزش بهشدت آسیب دیده، هیچ واکنشی به محرکها ندارد. خانوادهاش میگویند او تغذیه نمیشده، دندانهایش شکسته و دوباره سر هم شدهاند، روی شکمش آثار لوله تغذیه دیده میشود و جمجمهاش تراشیده شده است. پزشکان آمریکایی هرگونه نشانهای از بوتولیسم را رد میکنند؛ روایتی که کره شمالی ارائه داده بود.
شش روز بعد، اتو میمیرد. بدون آنکه هرگز هوشیاریاش را باز یابد. کره شمالی هرگونه شکنجه یا بدرفتاری را انکار میکند. اما بدن بیجان اتو، روایت دیگری داشت.