به گزارش سرویس سیاست پایگاه خبری ساعدنیوز، بیتکوین در سال 2008 توسط فرد یا گروهی ناشناس به نام ساتوشی ناکاموتو خلق شد. این کار با انتشار یک مقاله کوتاه 9 صفحهای انجام شد که در دنیای ارزهای دیجیتال به آن «وایتپیپر» میگویند.
مشکل بزرگی که بیتکوین برای حل آن آمد، «دوبار خرج کردن» نام داشت. در واقع، در دنیای دیجیتال، کپی کردن یک فایل یا دارایی خیلی آسان است. ناکاموتو سیستمی ساخت که اجازه ندهد کسی بتواند یک بیتکوین را همزمان به دو نفر بدهد یا آن را کپی کند.
او این کار را با معرفی «بلاکچین» انجام داد؛ بلاکچین مثل یک دفتر حسابداری عمومی و مشترک است که بین همه تقسیم شده (توزیعشده). این دفتر، سوابق همه تراکنشها را ثبت میکند و چون بین همه پخش است، کسی نمیتواند آن را به تنهایی تغییر دهد. این سیستم به صورت فرد به فرد (P2P) کار میکند و نیاز به بانک یا واسطه ندارد. ساتوشی ناکاموتو خودش کار توسعه اولیه شبکه و ساخت اولین بلوک بیتکوین (بلاک جنسیس) را انجام داد.
اما در اوایل سال 2011، ساتوشی ناکاموتو ناگهان و برای همیشه ناپدید شد. با وجود اینکه بیتکوین و ارزهای دیجیتال امروز تأثیر فوقالعاده بزرگی بر تجارت جهانی، کامپیوترها و حتی سیاست گذاشتهاند، هنوز در سال 2025 هیچکس نمیداند که خالق بیتکوین واقعاً چه کسی بوده است. این موضوع به خاطر ثروت بسیار زیاد بیتکوینهایی که ساتوشی در ابتدا استخراج کرد، این معما را جذابتر هم کرده است.
کنارهگیری ساتوشی ناکاموتو از عرصه عمومی، نه یک عقبنشینی ساده، بلکه یک انتقال استراتژیک قدرت بود که نقشی حیاتی در تضمین ماهیت غیرمتمرکز بیتکوین ایفا کرد. با ناپدید شدن خالق، شبکه از وابستگی به یک رهبر مرکزی رها شد و این اقدام، یکپارچگی ایدئولوژیک بیتکوین را حفظ کرد.
از منظر تحلیل حاکمیتی، غیبت کامل و غیرقابل نفوذ ساتوشی، که با دستنخورده ماندن ثروت عظیم او تأیید میشود، بزرگترین دلیل بر قدرت ایده بنیادین بیتکوین است. این سکوت، شبکه را از داشتن یک نقطه شکست متمرکز احتمالی دور نگه میدارد؛ فردی که میتوانست مورد هدف نظارت یا فشار دولتها و نهادهای مالی قرار گیرد. در واقع، کنارهگیری خالق، امنیت ایدئولوژیک بیتکوین را تضمین کرد و به این پروژه کمک کرد تا اثبات کند که میتواند بدون نیاز به مرجع انسانی یا مرکزی، بقا یافته و رشد کند.
داراییهای ساتوشی ناکاموتو، که به دلیل امضای فنی استخراج آنها به «کوینهای پاتوشی» معروفند، بزرگترین ثروت غیرفعال و دستنخورده در تاریخ ارزهای دیجیتال محسوب میشوند.
بر اساس تحلیلهای بلاکچین، تحلیلگران به این اجماع رسیدهاند که ساتوشی ناکاموتو تقریباً 1,000,000 تا 1,100,000 بیتکوین (BTC) استخراج کرده است. این استخراج در اوایل حیات شبکه، بین ژانویه 2009 تا ژانویه 2010، در حدود 22,000 بلوک اولیه انجام شد، زمانی که پاداش استخراج هر بلوک 50 BTC بود.
آنچه این دارایی را از دیگر ذخایر بزرگ متمایز میکند، وضعیت آن است: تمام آدرسهای مرتبط با این الگو از سال 2010 کاملاً دستنخورده باقی ماندهاند و فقط چند تراکنش آزمایشی در آنها ثبت شده است. این سطح از خویشتنداری، ثروت ساتوشی را به بزرگترین راز دنیای کریپتو تبدیل کرده است.
در سایه نوسانات شدید بازار در سال 2025، ارزش داراییهای ساتوشی به رقمهای خیرهکنندهای رسیده است. در دسامبر 2025، قیمت بیتکوین در محدوده 90,000 دلار نوسان داشته و در اوایل اکتبر به رکورد بالای 126,000 دلار رسیده بود. بر اساس قیمتهای میانه سال 2025 که به حدود 123,000 دلار برای هر واحد بیتکوین میرسد، دارایی 1.1 میلیون BTC ساتوشی ارزشی معادل تقریباً 135 میلیارد دلار داشته است. این رقم، ناکاموتو را در ردیف ثروتمندترین افراد جهان قرار میدهد.
الگوی پاتوشی مهمترین روش پزشکی قانونی بلاکچین برای شناسایی کوینهای ساتوشی است. این الگو توسط سرخیو دیمین لرنر، رمزنگار، در سال 2013 معرفی شد. پاتوشی بر اساس تحلیل فنی بلاکچین و ردیابی پارامتری به نام ExtraNonce (اکسترانانس) در تراکنشهای کوینبیس بنا شده است.
تراکنش کوینبیس، اولین تراکنش در هر بلوک است که پاداش استخراج را به ماینر اختصاص میدهد. ExtraNonce، فیلدی است که ماینرها میتوانند آن را برای افزایش تعداد تلاشهای هشینگ خود تغییر دهند، زمانی که نانس (Nonce) اصلی پر میشود. الگوی پاتوشی نشان داد که یک ماینر خاص از یک الگوریتم استخراج کمی متفاوت استفاده میکرده که با شناسایی یک شمارنده ExtraNonce ثابت که ریست نمیشد، قابل تشخیص است. این امر، یک امضای فنی ثابت و منحصربهفرد را نشان میداد که به یک ماینر واحد، که تصور میشود ساتوشی ناکاموتو باشد، تعلق دارد.
این تحلیل فنی از این جهت حیاتی است که در غیاب امضای رمزنگاری (یعنی جابهجایی کوینها)، الگوی پاتوشی معتبرترین روش برای تخمین کل داراییهای ساتوشی است. این الگو اجازه میدهد تا جابهجاییهای متناوب «کوینهای دوران ساتوشی» که توسط دیگر ماینرهای اولیه انجام شدهاند، بهسرعت رد شوند و اطمینان حاصل شود که داراییهای واقعی خالق همچنان در سکوت باقی ماندهاند.

ناپدید شدن ساتوشی ناکاموتو یک رویداد ناگهانی نبود، بلکه یک کنارهگیری حسابشده و چند مرحلهای بود که با پیامهای عمومی و خصوصی همراه بود.
آخرین پست عمومی ساتوشی ناکاموتو در تاریخ 12 دسامبر 2010 (21 آذر 1389) در انجمن بیتکوین تاک (Bitcoin Talk) منتشر شد. این پیام نهایی بر مسائل فنی متمرکز بود و ناکاموتو بر لزوم ادامه کار برای تقویت دفاع شبکه در برابر حملات (DoS) تأکید کرد. این اظهار نظر فنی، آخرین مشارکت مستقیم ناکاموتو در تعاملات عمومی جامعه بود.
پس از پیام دسامبر 2010، ساتوشی ارتباطات خصوصی خود را برای مدت کوتاهی با توسعهدهندگان اصلی ادامه داد. آخرین ردپای ارتباطی شناخته شده، مجموعهای از ایمیلها بود که در آوریل 2011 به مایک هرن (Mike Hearn)، یکی از توسعهدهندگان اولیه، ارسال شد.
در این پیامهای خداحافظی، که در حدود 20 و 23 آوریل 2011 (اواخر فروردین و اوایل اردیبهشت 1390) ارسال شدند، ناکاموتو به هرن اطلاع داد که «به کار بر روی پروژههای دیگری مشغول شده است». او همچنین ابراز اطمینان کرد که بیتکوین تحت هدایت توسعهدهندگانی مانند گاوین آندرسن در مسیر امن و درستی قرار دارد.
این فرآیند انتقال، نشان میدهد که ناپدید شدن ساتوشی یک رویداد غیرمنتظره و ناگهانی نبود، بلکه یک انتقال مسئولیت و رهبری استراتژیک و حساب شده بود. با واگذاری مسئولیتهای کلیدی به توسعهدهندگان معتمد، او تضمین کرد که خروجش، پایداری و اعتماد جامعه به ادامه حیات پروژه را تضعیف نکند. این عمل، نقش او را در آخرین مراحل فعالیتش از یک کدنویس فعال به یک مدیر پروژه و نگهبان اصول اولیه تغییر داد.
سکون داراییهای پاتوشی برای 15 سال یک عامل ثبات در بازار بوده است. هرگونه حرکت در این آدرسها میتواند عواقب شدید اقتصادی و امنیتی، بهویژه در برابر تهدیدات محاسباتی آینده، داشته باشد.
دارایی 1.1 میلیون BTC ساتوشی ناکاموتو، به دلیل حجم بالای آن نسبت به نقدینگی بازار، یک ریسک سیستماتیک جدی محسوب میشود. این دارایی به طور نمادین، یک ذخیره «سنگین» تلقی میشود که عدم جابهجایی آن، تضمینی بر ثبات است.
اگر این کوینها، حتی بخش کوچکی از آنها، جابهجا یا فروخته شوند، این عمل باعث هجوم عرضه به بازار میشود و عرضه را افزایش میدهد. اخبار جابهجایی فوراً منجر به «فروش از روی وحشت» (Panic Selling) در میان سرمایهگذاران خواهد شد. این امر یک بحران نقدینگی شدید را به وجود خواهد آورد؛ چرا که با هجوم فروشندگان به بازار، دفاتر سفارش بهشدت کاهش مییابند و شکافهای خرید و فروش (Bid-Ask Spreads) به طرز چشمگیری افزایش یافته، منجر به کاهش شارپ قیمت خواهد شد. این سناریو، اعتماد سرمایهگذاران را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد، زیرا نشان میدهد که بنیانگذار، منافع مالی شخصی را بر پایداری اصول تمرکززدایی ترجیح داده است.
سکوت این داراییها به طور ناخواسته یک مزیت امنیتی در برابر تهدیدات محاسباتی آینده ایجاد کرده است. بیتکوینهای استخراجشده در دوران اولیه (مانند پاتوشی) از آدرسهای P2PK (Pay-to-Public-Key) استفاده میکردند که کلید عمومی آنها هنگام خرج شدن افشا میشود.
آسیبپذیری کوانتومی: امنیت بیتکوین بر دشواری محاسباتی استخراج کلید خصوصی از کلید عمومی استوار است. با این حال، کامپیوترهای کوانتومی قدرتمند آینده، با استفاده از الگوریتم شور (Shor’s algorithm)، میتوانند این ساختار رمزنگاری مبتنی بر منحنی بیضوی (ECC) را در عرض چند دقیقه بشکنند. در مورد کوینهای پاتوشی، تا زمانی که تراکنشی صورت نگیرد و کلید عمومی آنها افشا نشود، استخراج کلید خصوصی برای هر کسی (حتی با قدرت کوانتومی) دشوار باقی میماند.
بنابراین، سکون این داراییها یک اقدام امنیتی حیاتی است. برآوردها نشان میدهد که این سکهها ممکن است برای 20 تا 40 سال آینده، تا زمان ظهور فناوریهای رمزنگاری نوظهور یا کامپیوترهای کوانتومی قدرتمند و متناسب، برای هر کسی غیرقابل دسترسی باقی بمانند. اگر کوینها جابهجا شوند، کلید عمومی مربوطه افشا شده و سطح حمله آسیبپذیرتری را برای کامپیوترهای کوانتومی ایجاد میکند.
در تحلیل نهایی، ثروت عظیم ساتوشی ناکاموتو عملاً به یک «دارایی سوخته» (Burned Asset) یا ذخیره نمادین تبدیل شده است. اگرچه ارزش بازار آن بیش از 100 میلیارد دلار است، اما جابهجایی آن نه تنها باعث نوسانات شدید قیمتی میشود، بلکه خطر امنیتی غیرقابل بازگشتی را نیز برای شبکه ایجاد میکند.
تلاش برای کشف هویت واقعی ساتوشی ناکاموتو ادامه دارد، اما تا به امروز، هیچ کس نتوانسته است شواهد رمزنگاری شده (مانند جابهجایی کوینهای پاتوشی) برای اثبات ادعای خود ارائه دهد.
کریگ رایت، دانشمند کامپیوتر استرالیایی، از سال 2016 بهطور مداوم ادعا میکرد که ساتوشی ناکاموتو است. او از این ادعا برای ثبت حق چاپ بر روی وایتپیپر بیتکوین و طرح دعاوی حقوقی علیه توسعهدهندگان استفاده کرد.
با این حال، ادعاهای او در دادگاه عالی بریتانیا در پرونده اتحادیه پتنت باز کریپتو (COPA) به چالش کشیده شد. در مارس 2024، قاضی جیمز ملور به این نتیجه رسید که شواهد بهطور قاطع نشان میدهد که رایت، ساتوشی ناکاموتو نیست. تیم حقوقی COPA رایت را به «دروغگویی در مقیاس عظیم» و «جعل اسناد» متهم کرد و شواهد حاکی از آن بود که او اسناد جعلی را حتی در جریان دادگاه تولید کرده و از ابزارهایی مانند ChatGPT برای تولید اسناد جعلی در مقیاس صنعتی استفاده نموده است.
Craig Wright
نیک سابو، یکی از پیشگامان سایفرپانک، از قویترین کاندیداهای فکری برای هویت ساتوشی است.
شواهد موافق:
بیت گلد (Bit Gold): سابو مفهوم «بیت گلد»، پیشدرآمدی بر ارزهای دیجیتال غیرمتمرکز، را در سال 1998 پیشنهاد داد.
سبکسنجی (Stylometry): مطالعات تخصصی شباهتهای قوی بین سبک نگارش سابو و نوشتههای شناختهشده ساتوشی را نشان دادهاند.
زمینههای مشترک: سابو علاقه زیادی به سکهشناسی و اقتصاددان کارل منگر (که ساتوشی نیز به او ارجاع داده است) داشت.
شواهد نقض:
علیرغم این شباهتها، سابو ساتوشی بودن را تکذیب کرده است. همچنین، این سوال باقی میماند که اگر او خالق بیتکوین بود، چرا در وایتپیپر به صراحت از ایده قبلی خود یعنی بیت گلد نام نبرد.
Nick Szabo
هال فینی، توسعهدهنده نرمافزار و پیشگام رمزنگاری، قبل از بیتکوین سیستم «اثبات کار قابل استفاده مجدد» (Reusable Proof-of-Work) را اختراع کرد. او اولین کسی بود که پس از خود ساتوشی، نرمافزار بیتکوین را اجرا کرد و اولین تراکنش را دریافت نمود.
شواهد متقابل:
برخی از تحلیلگران شباهتهایی در سبک نگارشی (مانند استفاده از فاصله دوتایی پس از جملات) میان فینی و ساتوشی پیدا کردند. همچنین، نزدیکی جغرافیایی او به دوریان ناکاموتو (که نامش الهامبخش نام مستعار خالق بیتکوین بود)، فرضیه او را تقویت کرد. علاوه بر این، فینی تقریباً در زمانی که از یک بیماری فلجکننده (ALS) رنج میبرد و فعالیتهای خود را در اینترنت متوقف کرد، ساتوشی نیز خداحافظی کرد.
رد فرضیه:
فینی قویاً ساتوشی بودن را تکذیب کرد. او برای اثبات ادعای خود، مکاتبات ایمیلی خود با ساتوشی را منتشر کرد. مطالعات سبکسنجی نیز نشان داد که نوشتههای ساتوشی به نوشتههای فینی شباهت ندارد.
Hal Finney
با گذشت 15 سال از آخرین پیام عمومی و خصوصی ساتوشی ناکاموتو، معمای هویت او همچنان پابرجا باقی مانده است. ثروت تخمینی 1.1 میلیون بیتکوین (با ارزشی بیش از 100 میلیارد دلار) همچنان در سکون مطلق قرار دارد. شکست حقوقی قاطع کریگ رایت، استاندارد اثبات هویت ساتوشی را تنها به یک راه محدود کرده است: ارائه شواهد رمزنگاری قاطع، مانند جابهجایی کوینهای پاتوشی. در غیاب چنین اقدامی، جامعه رمزنگاری، حتی قویترین شواهد سبکشناختی (مانند مورد نیک سابو) و تاریخی (مانند هال فینی) را ناکافی میداند.