به گزارش سرویس هنر و رسانه ساعدنیوز، شما با این همه سال تجربه، مشکل سریالهای تلویزیون را کجا میبینید که بسیاری از آنها نمیتوانند مثلِ گذشته مخاطبپسند و جذاب باشند؟
عدم شناخت جامعه و مردم. ذائقه مردم را تغییر دادیم و تلویزیون در این مقوله بسیار سهم دارد چه در بالا بردن و چه پایین آمدن؛ برخی از این سریالها چهار جملهای که به دردِ جامعه بخورد از آن درنمیآید. عمدتاً برای گذرانِ زندگی و خنداندنِ بیخودی متولد میشوند. واقعاً بسیاری از اینها کمدی و طنز نیست. طنز ما شده مسخره کردن، کمدی ما دلقکبازی و تراژدیهایمان فقط آه و ناله دارد. هیچ کدام سر جای خودش نیست.
بسیاری از قدیمیهای این عرصه مشکل امروز پایین آمدن ذائقه و مشکلات سریالهای تلویزیون را در محتوای بد و دستمزدهای بالایِ نمایشخانگی میدانند که به یک معضلی تبدیل شده است. نظر شما در این باره چیست؟
این موضوع که همه را بیچاره کرده است. یعنی که فکر نکنیم این پولی که میآید از کجا آمده است. من با خیلیها صحبت کردم؛ کسانی که با این تهیهکنندهای که در زندان است یا آزاد شده، کار میکردند؛ میگفتند به ما چه مربوط است از کجا درآورده! ما مرده شوریم! بنده چنین اعتقادی ندارم و مرده شور نیستم! من باید ریشه هرچیزی را بفهمم، این پول را چطوری خرج میکنند از کجا آورده و از کجا آمده و برای چه منظوری خرج میکنند.
من بابت انتخابهایی که داشتم خیلی صدمه مادی خوردم. در 72، 73 سالگی به یک آپارتمان رسیدم؛ گلایهای از کسی ندارم، چون دوست داشتم این طوری زندگی کنم و طلبکار کسی نیستم. یک بار هم گفتم در تلویزیون گفتم نه بر اشتری سوارم، نه چو خر به زیر بارم/ نه خداوند رعیت، نه غلام شهریارم/ غم موجود و پریشانی معدوم ندارم/ نفسی میزنم آسوده و عمری به سر آرم. معنای آن یعنی آزادگی و این طوری زندگی کردم پدرم این طور به من یاد داد.
منبع: آخرین خبر
برای مشاهده سایر مطالب هنرمندان با سرویس هنر و رسانه ساعدنیوز در ارتباط باشید.