به گزارش سرویس روانشناسی ساعدنیوز، در دنیای امروز که رضایت فوری تنها با یک کلیک در دسترس است، اغلب از خودکنترلی غافل می شوند. اما اگر تا به حال کسی را تحسین کرده اید که به نظر می رسد در زندگی به خواسته هایش می رسد – چه در شغل، سلامت، روابط یا رشد شخصی – احتمالا یک چیز را در پشت همه اینها خواهید یافت : نظم و انضباط.
افراد منظم کامل نیستند. آن ها همیشه احساس انگیزه یا مصونیت در برابر وسوسه نمی کنند. تفاوت این است که آن ها عادت هایی را ایجاد کرده اند که به آن ها اجازه می دهد حتی وقتی اوضاع سخت می شود، متمرکز و ثابت قدم بمانند. با گذشت زمان، این خودکنترلی به آن ها برتری می دهد.
افراد منظم وسواس پیروزی های کوتاه مدت را ندارند. آن ها می دانند که زندگی بیشتر شبیه یک ماراتن است تا یک دو سرعت. آن ها به جای دنبال کردن سریع دوپامین، چشم خود را به اهداف بزرگتری می دوزند که ممکن است سال ها طول بکشد تا به آن ها برسند.
آن ها دائما از خود می پرسند : آیا این انتخاب در درازمدت به من کمک می کند یا به من آسیب می رساند؟ و همین سوال به تنهایی آن ها را در برابر وسوسه های کوتاه مدت مقاوم نگه می دارد.
خودکنترلی کمتر به اراده و بیشتر به ساختار مربوط می شود. افراد منظم این را می دانند. به جای اینکه به خلق و خوی خود برای دیکته کردن اعمال شان تکیه کنند، روال هایی ایجاد می کنند که عادات خوب آن ها را خودکار می کند.
به عنوان مثال آن ها ممکن است هر روز صبح در یک ساعت مشخص ورزش کنند یا وعده های غذایی خود را برای هفته ها برنامه ریزی کنند. با ایجاد سیستم های قابل پیش بینی، تعداد تصمیمات روزانه ای را که باید بگیرند کاهش می دهند. این باعث صرفه جویی در انرژی ذهنی می شود و آن ها را ثابت قدم نگه می دارد.
اگر تا به حال برای ایجاد یک عادت تلاش کرده اید، از آن ها الگو بگیرید : روال هایی را تنظیم کنید که از اهداف شما پشتیبانی کنند. هرچه عادت های مثبت شما خودکارتر شوند، در واقع به خود کنترلی کمتری نیاز خواهید داشت.
نظم به معنای سخت گیر بودن یا تنبیه خود نیست. این به معنای آگاهی است – دانستن اینکه چه زمانی انگیزه ها ظاهر می شوند و انتخاب اینکه اجازه ندهید آن ها شما را کنترل کنند. اینجاست که ذهن آگاهی وارد عمل می شود.
افراد منظم حضور در لحظه را تمرین می کنند. آن ها متوجه می شوند که چه زمانی وسوسه، بی قرار یا حواس پرت می شوند، اما بلافاصله بر اساس آن عمل نمی کنند. این مکث بین انگیزه و عمل جایی است که خودکنترلی واقعی در آن وجود دارد.
با ذهن آگاهی بیشتر، نه تنها بر عادت های خود کنترل پیدا می کنید، بلکه حس عمیق تری از وضوح و هدف در زندگی ایجاد می کنید.

این حقیقتی است که افراد منظم درک می کنند : رشد همیشه با ناراحتی همراه است. چه انجام یک تمرین سخت باشد، چه مقاومت در برابر میل به ولخرجی برای چیزی غیر ضروری یا تحمل احساسات دشوار، آن ها می دانند که ناراحتی بخشی از فرآیند است.
به جای اجتناب از درد، به آن پناه می برند. آن ها به خود یادآوری می کنند که هر لحظه چالش برانگیز فرصتی برای تقویت تاب آوری آن هاست. مانند تمرین یک عضله است – هرچه بیشتر تحمل ناراحتی را تمرین کنید، قوی تر می شوید.
دفعه بعد که وقتی اوضاع ناراحت کننده می شود، وسوسه می شوید که تسلیم شوید، به یاد داشته باشید : این دقیقا همان لحظه ای است که عضله انضباط شما آزمایش و تقویت می شود.
افراد منظم، کنترل خود را به شانس نمی سپارند. آن ها مرزهای مشخصی برای محافظت از زمان، انرژی و تمرکز خود تعیین می کنند. به عنوان مثال ممکن است تلفن های خود را از اتاق خواب بیرون نگه دارند، قبل از یک جلسه مهم به رویدادهای اجتماعی آخر شب نه بگویند یا وب سایت های حواس پرت کننده را در ساعات کاری مسدود کنند.
آن ها با تعیین مرزها، اصطکاک را از بین می برند. آن ها می دانند که نظم و انضباط فقط به معنای سخت تر تلاش کردن نیست بلکه به معنای طراحی محیطی است که انجام کار درست را آسان تر می کند.
اگر اغلب خود را در حال دست و پنجه نرم کردن با خود کنترلی می بینید، بپرسید : چه مرزهایی می توانم تعیین کنم تا این کار را آسانتر کنم؟ این می تواند به سادگی حذف برنامه های رسانه های اجتماعی در طول هفته یا آماده کردن غذای سالم برای وعده های غذایی باشد تا وسوسه نشوید که از بیرون غذا بخورید.
آزمون معروف مارشمالو را به خاطر دارید؟ کودکانی که توانستند ارضای خواسته هایشان را به تاخیر بیندازند – انتخاب کردند که به جای خوردن فوری یک مارشمالو، منتظر دو مارشمالو بمانند – بعدها در زندگی خود عملکرد بهتری داشتند.
آن ها حاضرند لذت های آنی را برای چیزی بزرگتر در آینده کنار بگذارند. آن ها از هزینه های آنی صرف نظر می کنند تا برای آینده خود سرمایه گذاری کنند. آن ها در برابر تنقلات ناسالم مقاومت می کنند تا فردا احساس قدرت و انرژی بیشتری داشته باشند. آن ها یک بعد از ظهر تنبل را فدا می کنند تا روی پروژه ای کار کنند که می تواند زندگی آن ها را تغییر دهد.
این توانایی صبر کردن و تلاش برای رسیدن به پاداش های بزرگتر یکی از قوی ترین پیش بینی کننده های موفقیت بلند مدت است و خبر خوب؟ این مهارتی است که هر کسی می تواند تمرین کند. از کوچک شروع کنید – شاید با 10 دقیقه صبر کردن قبل از ولع خوردن – و از آنجا بسازید.
افراد منظم می دانند که ربات نیستند. آن ها گاهی اوقات اشتباه می کنند. اما به جای سرزنش خود، روی پیشرفت تمرکز می کنند. یک لغزش تمام زحمات آن ها را پاک نمی کند. آنچه مهم است بازگشت به مسیر در اسرع وقت است.
این تغییر طرز فکر بسیار مهم است. کمال گرایی نظم و انضباط را از بین می برد زیرا باعث می شود در لحظه ای که زمین می خورید، تسلیم شوید. از سوی دیگر تفکر پیشرفت شما را به حرکت رو به جلو سوق می دهد – حتی اگر ناقص باشد.
افراد منظم نمی پرسند : آیا امروز این کار را بی نقص انجام دادم؟ آن ها می پرسند : آیا من از دیروز بهتر هستم؟ این راز تاب آوری و موفقیت بلند مدت آن هاست.
در نهایت افراد منظم فقط به این دلیل که فکر می کنند باید عادت کنند، خود را مجبور به انجام عادت نمی کنند. نظم و انضباط آن ها ریشه در چیزی عمیق تر دارد : ارزش هایشان. آن ها می دانند چه چیزی برایشان بیشترین اهمیت را دارد – چه سلامتی، خانواده، آزادی یا مشارکت – و اجازه می دهند این ارزش ها انتخاب های روزانه شان را هدایت کنند.
به عنوان مثال کسی که برای سلامتی ارزش قائل است، ورزش را به عنوان یک کار طاقت فرسا نمی بیند – آن را راهی برای زندگی کامل و مراقبت از بدن خود می داند. کسی که برای آزادی مالی ارزش قائل است، بودجه بندی را به عنوان محدودیت نمی بیند – آن را به عنوان توانمند سازی می بیند.
وقتی عادت های شما به ارزش هایتان مرتبط باشند، نظم و انضباط کمتر شبیه فداکاری و بیشتر شبیه هم ترازی به نظر می رسد. دیگر بحث مجبور کردن خودتان نیست – بحث این است که به خودتان و آنچه که برایتان بیشترین اهمیت را دارد، وفادار باشید.
خودکنترلی به معنای سرسخت ترین یا لجبازترین فرد بودن نیست بلکه به معنای ایجاد عادت ها و سیستم هایی است که شما را با اهداف بلند مدت و عمیق ترین ارزش هایتان همسو نگه می دارد.
8 عادت بالا بلوک های سازنده نظم و انضباط واقعی هستند و هنگامی که به طور مداوم تمرین شوند، شما را در مسیر موفقیت و رضایت بلند مدت قرار می دهند.
در نهایت افراد منظم به این دلیل که باهوش تر یا خوش شانس تر هستند برنده نمی شوند. آن ها برنده می شوند زیرا عادت هایی را در خود ایجاد کرده اند که پیروزی را اجتناب ناپذیر می کند و این چیزی است که هر کسی – از جمله شما – می تواند از امروز شروع کند.
برای مشاهده سایر مطالب روانشناسی با ساعدنیوز در ارتباط باشید.