شب یلدا در چادگان
این شب زیبا در هر نقطه از ایران آداب مخصوص به خودش را دارد و همین تنوع، زیبایی این شب را دوچندان کرده. یکی از شهرهایی که آداب و رسوم خاص و جذابی دارد، شهر اصفهان هست؛ این شهر مثل نقاط دیگر ایران، رسوم مشترکی با بقیه شهرها و استان ها دارد که از این رسوم می تونیم به جمع شدن خانواده ها در منزل بزرگ ترها، خواندن شعر و داستان، خوردن خوراکی های خوشمزه و میوه های فصل و … اشاره کنیم. اما جز این آداب مشترک، اصفهانی ها از گذشته رسوم خاصی خود را داشتند که هنوز بعضی از آنها مرسومند.
یلدا در زمان گذشته چادگان و روستاهای همجوار
در گذشته در این شب تمام افراد فامیل و همسایه ها به خانه بزرگ فامیل یعنی پدر بزرگ و مادر بزرگ ها میرفتند و در خانه آنها دور هم پای کرسی که بر روی آن سینی بزرگی از میوه های زمستانه (انار، پرتقال، نارنگی و ...) و هندوانه و همچنین خشکبار های (کشمش، سنجد، توت و...) قرار داشت می نشستند و به بعد از معاشرت میان افراد یک نفر برای بقیه قصه تعریف می کرد و برای هر شخصی که مایل بود فال حافظ میگرفت.
البته مهمانی شب یلدا در آن زمان صرفا" دور هم بودن افراد نبود، بلکه کنار هم بودن را تجربه می کردند واز مشکلات یکدیگر باخبر می شدند ودر صدد حل آنها بر می آمدند و در گذشته دوستی و کنار هم بودن ها بیشتر بود وهیچ گونه تجمل وچشم وهم چشمی وجود نداشت، آنها حتی با کمترین میوه وشیرینی صرفا" با کنار هم بودن یلدا را جشن می گرفتند .
یلدا در زمان حال
یلدا در زمان حاضر با این حال که اصل یلدا حفظ شده است، اما این رسم هم مانند سایر رسوم که مورد تحول قرار گرفته وبه قول مردم دیگر، آن شور ودورهم بودن را ندارد مهمانی های شب یلدا به چشم و همچشمی تبدیل شده و آن شور و صفای گذشته نیست، باز هم اکنون مردم چادگان سعی می کنند در این شب جمع شوند وباز آن عشق وباهم بودن را در میان خود تقویت می کنند.
رسم شب چله بردن برای تازه عروس ها
شب چله درمیان خانواده هایی که تازه عروس دارند متفاوت است، آن ها یک شب قبل از یلدا برای عروس خود به قول خودشان شب چله آماده می کنند که شامل هندوانه که آن را را باشیوه مختلف تزئین می کنند و بعد از آن تمام میوه های زمستانی و کدو، ماست، ترشی، آش (شله برنجی )، نارگیل، آجیل، لبو،شیرینی وهمچنین برای شخصی که سال اول نامزدی اوست یک تکه طلا تهیه می کنند و لباس های زمستانه که به انتخاب خود عروس خانم ها است .
در شب چله آقا داماد به همراه خانواده اش به خانه عروس خانم میروند و در کنار هم شب پر از خاطره ای را پشت سر می گذارند.
انگورهایی که تا شب چله عمر می کردند
بدون شک یکی از بهترین اسناد تاریخی در این زمینه، حافظه پدربزرگ ها و مادربزرگ هاست. به گفته خیلی از این عزیزان یکی از کارهایی که در ایام قدیم انجام می گرفته درست کردن کشمش بوده به این صورت که مقداری انگور را در یک پارچه می پیچیدند و در زیرزمین خانه ها نگه می داشتند تا به کشمش تبدیل شود.
یکی دیگر از خوراکی های شب یلدا «چلسمه» است. در زمان قدیم چلسمه به آجیل و تنقلاتی مثل گندم، شادونه و … گفته می شد. همچنین میوه های فصل مثل خرمالو و انار از جمله میوه های همیشه حاضر در این سفره رنگین بوده که البته به گفته همین بزرگ ترها، در آن زمان هندوانه به این شکلی که امروزه بر سر سفره شب یلدا حضور دارد، در دسترس نبوده است.
خوشامدگویی به عموچله و چله زری
یکی دیگر از بخش های این آیین در اصفهان که شاید به سال ها قبل برگردد، پهن کردن لباس ها و رختخواب ها در هوای آزاد به خصوص در مقابل خورشید است که با این کار قصد داشتن به «عمو چله» و «چله زری» خوشامد بگویند. به گفته خیلی ها در آن زمان اکثر افراد سواد نداشتند، اما معدود افرادی در فامیل بودند که سواد داشتند و برای بقیه شاهنامه می خواندند و همگی از داستان های آن لذت می بردند و پند می گرفتند.
بعضی رسم و رسومات هم همان طور که در ابتدا مطرح شد، کم کم و در طی سال ها به آیین های این شب اضافه شد. مثلا مراسمی که برای نوعروسان برگزار می شود. در این شب برای عروس، هدایایی همراه با میوه ها و آجیل مرسوم شب چله می برند. در قدیم در شهرستان های استان اصفهان این کار به شکل ساده ای انجام می شد، اما امروزه به رسمی تجملاتی تبدیل شده است.
چرا هندوانه
هندوانه میوه ای است که هیچ گاه ازقلم نمی افتد، زیرا شمارزیادی بر این باورند که مقداری هندوانه بخورند در سراسر چله بزرگ وکوچک یعنی زمستانی که مقابل است سرما برشما غلبه نخواهد کرد و سرما نمی خورند.
پای داستان های پدربزرگ ومادربزرگ ها
مادر بزرگ می گوید: خاله پیره زنی بوده درزمان گذشته که یک چوب نیم سوخته داشته وبا آن کل چله بزرگه را باشعله هایش پشت سر می گذاشته، زمانی که پیرزن چوب خود را به داخل آب می انداخت مردم می فهمیدند که چله بزرگه تمام شده وچله کوچیکه ازراه رسیده است.
یامیگه:
چله بزرگه وقتی نزدیک چله کوچیکه میشه، اونوقت چله کوچیکه بهش سرکوفت میزنه که طولانی بودی ولی سردنبودی ومیگه برو دیگه با اون قد درازت حالا سرما را بهت میگم چیه !؟
چله بزرگه هم برای این که کم نیاره روز های آخر خود را به ویژه، چهار روز آخر را سرمای شدیدی ایجاد می کند وبر همین اساس زمانی که هوا گرم تر می شود مردم می گفتند: باشه بابا سردی، برو دیگه وآغاز چله کوچیکه می شود حتی یک شعر هم به سبب سرما شدید میخواندند.
چار چار چله ها شد زق زق بچه ها شد میو میو گربه ها شد
و ننه سرما می آمد و تمام زمستان را در کنار مردم می ماند تا بابا نوروز از راه برسد.