5 داستان جالب و شگفت انگیز درباره موفقیت

  جمعه، 18 آذر 1401   زمان مطالعه 7 دقیقه
5 داستان جالب و شگفت انگیز درباره موفقیت
در این بخش از ساعدنیوز داستان هایی را درباره موفقیت برای شما عزیزان آماده ایم که در ادامه آنها را میخوانید با ساعدنیوز همراه باشید.

داستان های کوتاه و جالب درمورد موفقیت

مشکلات و سختی ها همیشه در زندگی همه افراد وجود دارند؛ بدون شک هر چقدر هم که بگردید نمی توانید فردی را پیدا کنید که از هر نظر رضایت کامل از زندگی داشته باشد و همه چیز برای آرامش و خوشبختی او فراهم باشد. اما چیزی که اهمیت دارد این است که در پس تمام این مشکلات بتوانیم روحیه و امید و انگیزه خود را حفظ کنیم و مسیر خود را ادامه دهیم. درست است که دنیا گاهی بسیار سخت گیر می شود، اما در همین سختی ها هم میتوان به دنبال نقاط روشن و خوشبختی های کوچک گشت. داستان های موفقیت را در این قسمت بخوانید و در زندگی خود از آنها الگو بگیرید تا به موفقیت برسید.

موفقیت

داستان جالب موفقيت و سقراط

مرد جوانی از سقراط رمز موفقيت را پرسيد که چيست.

سقراط به مرد جوان گفت که صبح روز بعد به نزديکی رودخانه بيايد.

هر دو حاضر شدند. سقراط از مرد جوان خواست که همراه او وارد رودخانه شود.

وقتی وارد رودخانه شدند و آب به زير گردنشان رسيد. سقراط با زير آب بردن سر مرد جوان، او را شگفت زده کرد.

مرد تلاش می کرد تا خود را رها کند اما سقراط قوی تر بود و او را تا زمانی که رنگ صورتش کبود شد محکم نگاه داشت.

سقراط سر مرد جوان را از آب خارج کرد و اولين کاری که مرد جوان انجام داد کشيدن يک نفس عميق بود.

سقراط از او پرسيد، " در آن وضعيت تنها چيزي که مي خواستی چه بود؟"

پسر جواب داد: "هوا"

سقراط گفت:" اين راز موفقيت است! اگر همانطور که هوا را می خواستی در جستجوی موفقيت هم باشي بدستش خواهی آورد" رمز ديگری وجود ندارد.

داستان جالب فرصتی برای خود شناسی

پادشاهی دو شاهین کوچک به عنوان هدیه دریافت کرد.

پس آنها را به مربی پرندگان دربار سپرد تا برای استفاده در مراسم شکار تربیت کند.

یک ماه بعد، مربی نزد پادشاه آمد و گفت که یکی از شاهین ها تربیت شده و آماده شکار است.

اما نمی دانم چه اتفاقی برای آن یکی افتاده و از همان روز اول که آن را روی شاخه ای قرار داده تکان نخورده است.

این موضوع کنجکاوی پادشاه را برانگیخت و دستور داد تا پزشکان و مشاوران دربار، کاری کنند که شاهین پرواز کند. اما هیچکدام نتوانستند.

روز بعد پادشاه دستور داد تا به همه مردم اعلام کنند که هر کس بتواند شاهین را به پرواز درآورد پاداش خوبی از پادشاه دریافت خواهد کرد.

صبح روز بعد پادشاه دید که شاهین دوم نیز با چالاکی تمام در باغ در حال پرواز است.

پادشاه دستور داد تا معجزه گر شاهین را نزد او بیاورند.

درباریان کشاورزی متواضع را نزد شاه آوردند و گفتند اوست که شاهین را به پرواز درآورد.

پادشاه پرسید: تو شاهین را به پرواز درآوردی؟ چگونه این کار را کردی؟ شاید جادوگر هستی؟

کشاورز که ترسیده بود گفت:

سرورم، کار ساده ای بود، من فقط شاخه ای را که شاهین روی آن نشسته بود بریدم.

شاهین فهمید که بال دارد و شروع به پرواز کرد.

گاهی لازم است برای بالا رفتن، شاخه های زیر پایمان را ببریم ...

چقدر به شاخه های زیر پایتان وابسته هستید؟

آیا توانایی ها و استعدادهایتان را می شناسید؟

آیا هیچگاه جرات ریسک را به خود داده اید؟

داستان جالب پیشرفت انسان

روزگاری مرید و مرشدی خردمند در سفر بودند. در یکی از سفر هایشان در بیابانی گم شدند وتا آمدند راهی پیدا کنند شب فرا رسید. نا گهان از دور نوری دیدند وبا شتاب سمت آن رفتند. دیدند زنی در چادر محقری با چند فرزند خود زندگی می کند.آن ها آن شب را مهمان او شدند. واو نیز از شیر تنها بزی که داشت به آن ها داد تا گرسنگی راه بدر کنند.

روز بعد مرید و مرشد از زن تشکر کردند و به راه خود ادامه دادند. درمسیر، مرید همواره در فکرآن زن بود و این که چگونه فقط با یک بز زندگی می گذرانند و ای کاش قادر بودند به آن زن کمک می کردند،تا این که به مرشد خود قضیه را گفت.مرشد فرزانه پس از اندکی تامل پاسخ داد:"اگر واقعا می خواهی به آن ها کمک کنی برگرد و بزشان را بکش!".

مرید ابتدا بسیار متعجب شد ولی از آن جا که به مرشد خود ایمان داشت چیزی نگفت وبرگشت و شبانه بز را در تاریکی کشت واز آن جا دور شد....

سال های سال گذشت و مرید همواره در این فکر بود که بر سر آن زن و بجه هایش چه آمد.

روزی از روزها مرید و مرشد قصه ما وارد شهری زیبا شدند که از نظر تجاری نگین آن منطقه بود.سراغ تاجر بزرگ شهر را گرفتند و مردم آن ها را به قصری در داخل شهر راهنمایی کردند.صاحب قصر زنی بود با لباس های بسیار مجلل و خدم و حشم فراوان که طبق عادتش به گرمی از مسافرین استقبال و پذیرایی کرد، و دستور داد به آن ها لباس جدید داده و اسباب راحتی و استراحت فراهم کنند. پس از استرا حت آن ها نزد زن رفتند تا از رازهای موفقیت وی جویا شوند. زن نیز چون آن ها را مرید و مرشدی فرزانه یافت، پذیرفت و شرح حال خود این گونه بیان نمود:

سال های بسیار پیش من شوهرم را از دست دادم و با چند فرزندم و تنها بزی که داشتیم زندگی سپری می کردیم. یک روز صبح دیدیم که بزمان مرده و دیگر هیچ نداریم. ابتدا بسیار اندوهگین شدیم ولی پس از مدتی مجبور شدیم برای گذران زندگی با فرزندانم هر کدام به کاری روی آوریم.ابتدا بسیار سخت بود ولی کم کم هر کدام از فرزندانم موفقیت هایی در کارشان کسب کردند.فرزند بزرگ ترم زمین زراعی مستعدی در آن نزدیکی یافت. فرزند دیگرم معدنی از فلزات گرانبها پیدا کرد ودیگری با قبایل اطراف شروع به داد و ستد نمود. پس از مدتی با آن ثروت شهری را بنا نهادیم و حال در کنار هم زندگی می کنیم.

مرید که پی به راز مسئله برده بود از خوشحالی اشک در چشمانش حلقه زده بود....

موفقیت

داستان جالب پیرمرد

پیرمردی تنها در مینه سوتا زندگی می کرد . او می خواست مزرعه سیب زمینی اش راشخم بزند اما این کار خیلی سختی بود.. تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود . پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد :

پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم . من نمی خواهم این مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت همیشه زمان کاشت محصول را دوست داشت. من برای کار مزرعه خیلی پیر شده ام. اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل می شد . من می دانم که اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم می زدی .

دوستدار تو پدر

پیرمرد این تلگراف را دریافت کرد :

پدر, به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن , من آنجا اسلحه پنهان کرده ام .

4صبح فردا 12 نفر از مأموران FBI و افسران پلیس محلی دیده شدند, و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اینکه اسلحه ای پیدا کنند .

پیرمرد بهت زده نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می خواهد چه کند ؟ پسرش پاسخ داد :

پدر برو و سیب زمینی هایت را بکار، این بهترین کاری بود که از اینجا می توانستم برایت انجام بدهم .

در دنیا هیچ بن بستی نیست. یا راهی خواهم یافت، یا راهی خواهم ساخت.

داستان جالب شما می توانید

پدر: دوست دارم با دختری به انتخاب من ازدواج کنی.

پسر: نه من دوست دارم همسرم را خودم انتخاب کنم.

پدر: اما دختر مورد نظر من ، دختر بیل گیتس است.

پسر: آهان اگر اینطور است ، قبول است.

پدر به نزد بیل گیتس می رود و می گوید:

پدر: برای دخترت شوهری سراغ دارم.

بیل گیتس: اما برای دختر من هنوز خیلی زود است که ازدواج کند.

پدر: اما این مرد جوان قائم مقام مدیرعامل بانک جهانی است.

بیل گیتس: اوه، که اینطور! در این صورت قبول است.

بالاخره پدر به دیدار مدیرعامل بانک جهانی می رود.

پدر: مرد جوانی برای سمت قائم مقام مدیرعامل سراغ دارم

مدیرعامل: اما من به اندازه کافی معاون دارم!

پدر: اما این مرد جوان داماد بیل گیتس است!

مدیرعامل: اوه، اگر اینطور است، باشد.

و معامله به این ترتیب انجام می شود.

نتیجه اخلاقی: حتی اگر چیزی نداشته باشید باز هم می توانید.

چیزهایی بدست آورید. اما باید روش مثبتی برگزینید.فقط بايد خواست و جذب كرد!


دیدگاه ها
  دیدگاه ها
پربحث های هفته   
همسر رهبر معظم انقلاب: آقای ما اجازه نمی‌دهد که در خانه، غیر از برنج کوپنی استفاده کنیم و آن هم کفاف خوراک ما را بیش از یک بار در هفته نمی‌دهد (643 نظر) رهبر معظم انقلاب: در ایستگاه منتظر قطار بودم که فردی که اصلا نمی شناختمش شروع کرد به مسخره کردن من+ویدیو (211 نظر) نگاهی به سفره مفصل و تمام و کمال حضرت ابوالفضل در منزل شاه نشین علی دایی+عکس/ از گل آرایی و شمع‌دان‌هایی طلایی تا پَک هایی لاکچری و جذاب (197 نظر) میزبانی رهبر معظم انقلاب از مهمانش در ضیافتی به صرف شام +عکس/سفره ای که اُملت تنها غذای آن بود... (148 نظر) (فیلم) ورود جالب و معنادار رهبر انقلاب به حسینیه امام خمینی (ره) به همراه مسعود پزشکیان و شعار حیدر حیدر جمعیت (67 نظر) درخت خرمای بزرگ حیاط باصفای خونه ویلایی زهرا گونش/ نخل های هم قد والیبالیست مشهور ترکیه ای (60 نظر) نگاهی به کیک تولد آیتک سلامت کاپیتان چشم آبی تیم ملی والیبال بانوان و رقیب زهرا گونش/ مبارکا باشه (60 نظر) نگاهی به میز عقد ساده و با دیزاین مختصرِ زینب سلیمانی دختر کوچکِ سردار سلیمانی و همسر لبنانی‌اش+عکس/ استندهای اسم و شمع های تک رنگ (49 نظر) در خانه شهید رئیسی به روی همه مردم باز می شود (45 نظر) میز غذای ساده رهبر معظم انقلاب و خوردن غذا در بشقاب استیل/ ساده زیستی ایشان همیشه مثال زدنی است+عکس (33 نظر) خلاقیت هوش پران مغازه دار کاشانی برای کشاندن مشتری به مغازه حماسه آفرید/ مغزشو باید طلا گرفت+عکس (25 نظر) خلاقیت بی نظیر راننده تهرانی، با نوشته جالب پشت پژو پارس حماسه آفرین شد/ آدم حَظ میکنه از این درک و فهم بالا (22 نظر) ریحانه سادات دختر بزرگ شهید رئیسی: سجاده نماز پدرم را در اندونزی تکه تکه کردند و به عنوان تبرّک بین مردم پخش کردند+ویدیو (22 نظر) بنز آخرین مدلی که رهبر معظم انقلاب آن را رد کرد: ببرید اینها را بفروشید! (21 نظر) حضور ساده و بدون تشریفات همسر رهبر معظم انقلاب در یک درمانگاه/ ایشان گفتند من نمی‌خواهم پارتی بازی بکنم+ویدیو (19 نظر)
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
تیتر امروز   
روایتی از مخالفت همسر رهبر معظم انقلاب با هدیه ای که به رهبر داده بودند/ ما این غذاهایی که می‌خوریم، با این ظرفها جور درنمی‌آید، اینها را رد کنید، برود
تیمار جوجه لک لک مصدوم روستای قراجه محمد مرند توسط اهالی آن
فال روزانه امروز پنجشنبه 28 تیر ماه 1403
فال ابجد روزانه پنج‌شنبه 28 تیر 1403
حرمت شکنی دختران بی‌حجاب در دسته عزاداری کرج!
فال قهوه با نشان روز پنجشنبه 28 تیر ماه 1403
فال حافظ با تفسیر امروز پنجشنبه 28 تیر 1403+فیلم
فال شمع روزانه امروز پنجشنبه 28 تیر 1403
نگاهی به جواهرات مجلل و باشکوه خانواده آمبانی که پربازدید شد/ از زمرد نماد عشق آقای داماد تا گردنبند دستساز مادر شوهر جنجالی+عکس
7 روش تضمینی و قطعی رفع بوی بد سینک ظرفشویی
مبل‌های کثیف خانه را چگونه تمیز کنیم؟ / یک راه سریع و تضمینی
چرا کارگردان مختار نگذاشت بازیگر نقش حضرت عباس (ع) در فیلم یا سریالی دیگر بازی کند؟
نامه زیرکانه و دلبرانه انیس الدوله، بانوی اول حرمسرا به ناصرالدین شاه / یا به من وام بدهید یا شهرستانک را از من بخرید!
رفع فیلترینگ به طور کامل در دست شخص رئیس جمهور است
منظور ظریف از دولت وفاق ملی چیست؟
منتخب روز   
(فیلم) خرید دکتر مسعود پزشکیان از یک سوپرمارکت در تهران به همراه نوه‌ها و عروسش با کارت بانکی شخصی / نوه‌ها پدربزرگ را به خرج انداخته‌اند اقدام منحصربفرد و زیبای طلافروش یزدی به احترام دختر سه ساله امام حسین(ع)+عکس/ این جور تصاویر مخصوص ایران ماست والسلام👌 (فیلم) رهبر معظم انقلاب: به من می‌گویند شما گفتید سوءاستفاده جویان را افشا نکنید / ما حق نداریم افراد را به صرف گمان متهم کنیم سکانس خوشحالی قُباد از بارداری شهرزاد/ قُباد: من تا الان نمیدونستم از این دنیا و از این زندگی چی میخوام اما الان.... (عکس) هدایای ارزشمندی که پزشکیان در پشت صحنه یک هیئت دریافت کرد / خوشا راهی که آغازش با حسین است ... (ویدئو) شعر سوزناک شهریار برای مادر بزرگش که با شنیدنش اشک از چشمانتان سرازیر خواهد شد به یادماندنی ترین سکانس عاشقانه سریال شهرزاد / از بله گفتن شهرزاد تا مرگ مرگ بزرگ آقا نقش دختر رهبر انقلاب در ترمیم دست مجروح ایشان/ فرزند دختری که به پدر اُنس داشت (عکس) شوخی ظریف با آقای ظریف؛ از مقایسه ظریف با مِسی تا انداختن ماسک به شکل آقای رئیس جمهور!! واکنش عضو دفتر رهبر انقلاب به پست اینستاگرامی پسرش با هشتگ برای ایران، پزشکیان