روز هشتم ربیع الاول سال 260 هجری قمری، از جمله ایامی بود که خبر شهادت امام حسن عسکری (ع) در دوران جوانی، همه مردم آن زمان را شوکه کرد و باعث شد تمام آن افرادی که در مدت امامت حضرت (ع) محبت خود را به این خاندان پنهان کرده بودند، گریان به سوی منزل یازدهمین خورشید امامت بروند.
ارزش تفکّر:
لیست العبادة کثرة الصیّام والصّلاة، و انّما العبادة کثرة التفکّر فی امر اللّه
عبادت به زیاد روزه گرفتن و نماز خواندن نیست؛ بلکه عبادت این است که در امر (مخلوقات) خداوند بسیار تفکّر شود.
( تحف العقول، حرّانی، ص 362)
کم آسایش ترین مردم:
أَقَلُّ النّاسِ راحَةً أَلْحُقُودُ
شخص كينهاى، كم آسايشترين مردم است.
(تحف العقول، ترجمه حسن زاده، ص 893)
جایگاه مؤمن:
المؤمن برکةٌ علی المؤمن و حجّةٌ علی الکافر
مؤمن برای مؤمن، برکت است و برای کافر، اتمام حجّت.
( تحف العقول، حرّانی، ص 363)
چقدر زشت است برای مومن :
ما اقبح بالمؤمن أن تکون له رغبة تذلّه
چقدر زشت است برای مؤمن که دلبستگی به چیزی داشته باشد که موجب خواری و ذلّت او شود.
(تحف العقول، حرّانی، ص 364)
بهترین ویژگی ها:
خصلتان لیس فوقهما شیء: الایمان باللّه و نفع الأخوان
چیزی بالاتر از دو خصلت ایمان به خداوند و رساندن سود به برادران نیست.
(تحف العقول، حرّانی، ص 363)
شرک چیست؟
الاشراک فی النّاس، أخفی من دبیب النّمل علی المسح الأسود فی اللّیلة المظلمة
شرک ورزیدن در میان مردم، از حرکت مورچه (که بسیار آرام و نامحسوس است) در شب تاریک بر روپوش سیاه، نهان تر است.
(تحف العقول، ص 361؛ کشف الغمّه، ص 420)
نعمتی که مورد حسد واقع نمی شود:
اَلتَّواضِعُ نِعْمَةٌ لایُحْسَدُ عَلَیْه
تواضع، نعمتی است که کسی بر آن رشک نمی ورزد.
(تحف العقول، ص 363)
جایگاه تواضع:
من تواضع فی الدّنیا لإخوانه فهو عنداللّه من الصّدّیقین و من شیعة علیّ بن ابیطالب علیه السلام حقّاً
کسی که در دنیا نسبت به برادرانش متواضع باشد، نزد خداوند از صدّیقین به شمار می رود و او از شیعیان واقعی علی بن ابیطالب علیه السلام است.
(احتجاج، طبرسی، ج 2، ص 267)
از مصادیق تواضع:
مِنَ التّواضع، السّلام علی کلّ مَنْ تمرّ به و الجلوس دون شرف المجلس
سلام کردن بر هرکسی که از پیش او می گذری و نشستن در جایی که بالای مجلس نیست، از تواضع و فروتنی است.
(تحف العقول، ص 362)
پرهيز از جدال و شوخى:
لا تُمارِ فَيَذْهَبَ بَهاؤُكَ وَ لا تُمازِحْ فَيُجْتَرَأَ عَلَيْكَ
جدال مكن كه ارزشت می رود و شوخى مكن كه بر تو دلير شوند.
(تحف العقول، ص 486)
نزديكتر به اسم اعظم:
بِسْمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ أَقْرَبُ إِلَى اسْمِ اللّهِ الاْعْظَمِ مِنْ سَوادِ الْعَيْنِ إِلى بَياضِها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ به اسم اعظم خدا، نزديكتر از سياهى چشم به سفيدى آن است.
(تحف العقول، ترجمه حسن زاده، ص 889)
همسايه بد:
مِنَ الْفَواقِرِ الَّتى تَقْصِمُ الظَّهْرَ جارٌ إِنْ رَأى حَسَنَةً أَطْفَأَها وَ إِنْ رَأى سَيِّئَةً أَفْشاها
يكى از بلاهاى كمرشكن همسايهاى است كه چون خوبى بيند پنهانش سازد و چون بدى بيند فاشش نمايد.
(تحف العقول، ترجمه حسن زاده، ص 891)
کلید هر بدی:
أَلْغَضَبُ مِفْتاحُ كُلِّ شَرٍّ
خشم كليد هر بدى است.
(تحف العقول، ترجمه حسن زاده، ص 893)
انديشه در كار خدا:
«لَيْسَتِ الْعِبادَةُ كَثْرَةَ الصِّيامِ وَ الصَّلوةِ وَ إِنَّما الْعِبادَةُ كَثْرَةُ التَّفَكُّرِ في أَمْرِ اللّهِ.»:
عبادت كردن به زيادي روزه و نماز نيست، بلكه [حقيقتِ] عبادت، زياد در كار خدا انديشيدن است.
(تحف العقول، ص448)
پليدي خشم:
«أَلْغَضَبُ مِفْتاحُ كُلِّ شَرٍّ.»:
خشم و غضب، كليد هر گونه شرّ و بدي است.
(تحف العقول، ص489)
محصول اعمال:
«إِنَّكُمْ في آجال مَنْقُوصَة وَ أَيّام مَعْدُودَة وَ الْمَوْتُ يَأْتي بَغْتَةً، مَنْ يَزْرَعْ خَيْرًا يَحْصِدُ غِبْطَةً وَ مَنْ يَزْرَعْ شَرًّا يَحْصِدُ نِدامَةً، لِكُلِّ زارِع ما زَرَعَ لا يُسْبَقُ بَطيءٌ بِحَظِّهِ، وَ لا يُدْرِكُ حَريصٌ ما لَمْ يُقَدَّرُ لَهُ، مَنْ أُعْطِيَ خَيْرًا فَاللّهُ أَعْطاهُ، وَ مَنْ وُقِيَ شَرًّا فَاللّهُ وَقاهُ.»:
شما عمر كاهنده و روزهاي برشمرده اي داريد، و مرگ به ناگهان ميآيد، هر كس تخم خيري بكارد به خوشي بِدْرَوَد، و هر كس تخم شرّي بكارد به پشيماني بِدْرَوَد. هر كه هر چه بكارد همان براي اوست. كُندكار را بهره از دست نرود و آزمند آنچه را مقدرّش نيست در نيابد، هر كه به خيري رسد خدايش داده، و هر كه از شرّي رهد خدايش رهانده.
شناخت احمق و حكيم:
«قَلْبُ الأَحْمَقِ في فَمِهِ وَ فَمُ الْحَكيمِ في قَلْبِهِ.»:
قلب احمق در دهان او و دهان حكيم در قلب اوست.
تلاش براي رزق مقدّر:
«لا يَشْغَلْكَ رِزْقٌ مَضْمُونٌ عَنْ عَمَل مَفْرُوض.»:
رزق و روزيِ ضمانت شده، تو را از كار واجب باز ندارد.