عربستان، خواهان احیای جایگاه و وزن خودش در معادلات سیاسی لبنان است. عربستان واضع و پدر نظام سیاسی جدید لبنان است./ امروز ما در لبنان نه با بحران اجتماعی بلکه با انفجار اجتماعی مواجهیم. عربستان می داند که در این شرایط، افکار عمومی ظرفیت دستکاری را دارند. نظام اقتصادی لبنان در آستانه فروپاشی است.
ساعد نیوز: تحلیل های مختلفی درباره تنش اخیر میان ریاض و بیروت ارائه می شود و تقریباً همه ی این تحلیل ها بر موضوع سقوط دولت میقاتی و آشفته تر شدن وضعیت لبنان تأکید دارند. آیا واقعاً بحث بر سر اظهارنظر جورج قرداحی وزیر اطلاع رسانی دولت میقاتی درباره جنگ یمن است یا عربستان اهداف دیگری را از این قائله دنبال می کند؟
علیرضا مجیدی: ما نمی توانیم این بحران دیپلماتیک را به یک علت تقلیل دهیم. عربستان در این بحران، سلسله اهدافی را برای خودش تعریف کرده است که طبق اولویت بندی خاصی آنها را دنبال میکند و وصول هر کدام از این اهداف بر طبق همین اولویت بندی مطلوب ریاض است. هدف اول عربستان، احیای جایگاه و وزن خودش در معادلات سیاسی لبنان است. عربستان واضع و پدر نظام سیاسی جدید لبنان است. لبنان جدید حاصل توافق صلح طائف است که در سال 1989 به عنوان توافقی لبنانی-لبنانی و با رایزنی و وساطت سعودی و موافقت سوریه نهایی شد. اساس نظام سیاسی فعلی لبنان از زمان امضای این توافق گذاشته شد. از آن زمان، عربستان یکی از پدران لبنان جدید بوده است. بنابراین، عربستان عملاً از زمان توافق طائف حضوری فعال در لبنان داشته است و جریان المستقبل که جامعه اهل سنت لبنان بیشتر به آن تعلق دارند، به عربستان نزدیک است و عربستان بسیاری از اهداف خودش در لبنان را از کانال همین حریان دنبال می کند. پیش از حضور بن سلمان در قدرت، در زمان سعود الفیصل کارهای مبنایی در این زمینه صورت گرفته بود ولی حاکمان جوان عربستان خواهان چیزی بیشتر از وزن سیاسی ریاض در لبنان هستند. درست است که عربستان یک بازیگر سنتی در عرصه سیاست لبنان است ولی لبنان حیاط خلوت عربستان نیست. ماجراجویی عربستان در لبنان به این تنش اخیر ختم نمی شود. ما در ماجرای عدم اجازه خروج سعد حریری از ریاض توسط بن سلمان کاملاً این موضوع را مشاهده کردیم و در مواقف دیگر نیز به هر صورتی، هدف عربستان داشتن حضور پررنگ تر در لبنان بوده است.
به هر صورت، عربستان دیگر آن جایگاه گذشته خودش را در لبنان ندارد و اوج افول عربستان را می توان در تشکیل دولت نجیب میقاتی مشاهده کرد و همین موضوع دلیل عصبانیت شدید ریاض است. مصاحبه جورج قرداحی وزیر اطلاع رسانی دولت میقاتی به دوره قبل از وزارتش بازمی گردد و حتی مسأله می توانست با یک عذرخواهی دیپلماتیک و رسمی آن طور که عربستان می خواست سر و سامان یابد ولی ظاهراً عربستان اهداف دیگری را دنبال می کند. خود جورج قرداحی پرورش یافته امپراطوری رسانه ای عربستان است. بنابراین، مسأله فقط یک اظهارنظر مقام وزارتی لبنان نیست. حدود 5 ماه تا انتخابات مهم پارلمانی 27 مارس 2022 در لبنان مانده است و دولت مستقر باید برای این انتخابات زمینه سازی کند. بنابراین، اگر با فشار عربستان و متحدانش وضعیت طوری شود که دولت میقاتی سقوط کند فرایند برگزاری انتخابات با اختلال مواجه می شود و عربستان می تواند مدیریت افکار عمومی لبنان را به دست بگیرد و خط دهی خاص خودش را دنبال کند تا در نهایت احزاب مخالف عربستان از جمله حزب الله لبنان دیگری شانسی برای موفقیت در پارلمان نداشته باشند. امروز ما در لبنان نه با بحران اجتماعی بلکه با انفجار اجتماعی مواجهیم. عربستان می داند که در این شرایط، افکار عمومی ظرفیت دستکاری را دارند. نظام اقتصادی لبنان در آستانه فروپاشی است. عربستان دوست دارد که دولت میقاتی، میشل عون، حزب تیار المرده به ریاست سلیمان فرنجیه و خصوصاً حزب الله را به عنوان عامل وضعیت فعلی لبنان در رسانه ها معرفی کند تا عملاً اینها در انتخابات پارلمان از پیش باخته باشند. عربستان یک هدف دیگر را نیز در این بحران آفرینی در لبنان دنبال می کند؛ کانالیزه کردن روابط کشورهای خلیج با لبنان از مسیر عربستان. عربستان خواهان این است که هر رابطه ای بین کشورهای حاشیه خلیج فارس با لبنان از کانال ریاض ساماندهی شود. بحرین، امارات و کویت سفرای خودشان را از لبنان فراخوانده اند. امارات اعلام کرده است که مقر سفارتش در لبنان را به فروش گذاشته است و این خبر وحشتناکی برای اقتصاد لبنان است؛ 25 درصد از صادرات لبنان به کشورهای خلیج است با حجمی بالغ بر 600 میلیون دلار؛ 15 درصد از این صادرات به امارات تعلق دارد. مشکلات فرآوانی می تواند برای لبنان به همین دلیل پیش بیاید.
"لبنان دماسنج منطقه خاورمیانه است!" این جمله گویای بسیاری از واقعیت های موجود در جامعه لبنان است. فرایند ملت سازی در لبنان به دلیل چربیدن علایق طایفه ای بر علایق ملی با دشواری های فرآوانی مواجه بوده است و به همین دلیل ما هیچگاه در لبنان با یک ملت منسجم مواجه نبوده ایم.
ساعد نیوز: برخی از تحلیلگران اقدام اخیر عربستان در تنش آفرینی در لبنان و آشفته تر کردن وضعیت لبنان در آستانه انتخابات مهم پارلمانی در این کشور را با مبهم تر شدن آینده گفتگوهای برجامی ایران و آمریکا مرتبط می دانند خصوصاً با توجه به این که گفتگوهای میان عربستان و ایران برای عادی سازی روابط تحت فشار و با چراغ سبز واشنگتن شکل گرفته بود و از این طریق آمریکا میخواهد به ایران در منطقه، فشار مضاعفی را وارد کند. نظر حضرتعالی در این خصوص چیست؟
علیرضا مجیدی: نقش واشنگتن در شکل گیری گفتگوهای عادی سازی روابط ایران و عربستان بلاتردید برجسته است. اما نمی توانیم بگوییم که این فشار مستقیم بوده است. بلکه ما با تغییر رویکرد آمریکا در منطقه مواجهیم؛ چرخش به سمت رئالیسم تدافعی؛ من ارتباط مستقیمی بین مشکلات ایران و آمریکا با این حوادث اخیر در لبنان می بینیم. حتی این طور نیست که مذاکرات عربستان و ایران به خاطر این مسأله زیر و رو شود. این مذاکرات علیرغم پیشرفت کند آن، به هر صورت، در جریان است. شاید این موضوع بیشتر با ذات لبنان ارتباط داشته باشد تا با عوامل بیرونی. یک جمله بسیار معروفی هست که می گوید: "لبنان دماسنج منطقه خاورمیانه است!" این جمله گویای بسیاری از واقعیت های موجود در جامعه لبنان است. فرایند ملت سازی در لبنان به دلیل چربیدن علایق طایفه ای بر علایق ملی با دشواری های فرآوانی مواجه بوده است و به همین دلیل ما هیچگاه در لبنان با یک ملت منسجم مواجه نبوده ایم. ارتباط پیوسته هویتی میان بخش های مختلف جامعه لبنان با فراسوی مرزهای این کشور، واقعیتی غیرقابل انکار است. بسیاری از تحلیلگران همیشه به این موضوع اشاره دارند که لبنان آئینه تحولات منطقه خاورمیانه است چرا که هر تلاطمی در منطقه در لبنان نیز منعکس میشود. البته یکی از سرفصل های مهم گفتگوهای ایران و عربستان، می تواند لبنان باشد. عربستان خواهان حفظ جایگاه خودش در این کشور است و این یکی از موضوعاتی است که در این گفتگوها مطرح می شود ولی ارتباط مستقیمی با موضوع ندارد.
دولت قطر در مسائل حیثیتی و کلان ریاض خصوصاً در مورد بحران دیپلماتیک با بیروت یک همراهی نسبی داشته است؛ در حالی که امارات، کویت و بحرین دقیقاً همان کاری را کردند که عربستان می خواست!
ساعد نیوز: برخی نقش قطر را در تنش آفرینی میان ریاض و بیروت، برجسته می کنند چرا که مصاحبه قرداحی با رسانه قطری بازپخش شده و اصولاً جرقه بحران دیپلماتیک اخیر، در قطر زده شده است. نظر حضرتعالی در این باره چیست؟
علیرضا مجیدی: قطر و عربستان به سمت عادی سازی روابط فیمابین حرکت کرده اند ولی این طور نیست که این عادی سازی به مرحله یکرنگی و دوستی تام و تمام رسیده باشد. رسانه های قطری نمی خواهند خط ریاض را دنبال کنند و ما این موضوع را به صورت واضح و روشن در برنامه های پخش شده از این رسانه ها مشاهده می کنیم. هنوز مستندهایی بر علیه دولت عربستان سعودی در رسانه های قطری منتشر می شود. مصاحبه جنجالی مشاور امنیتی محمد بن نایف که به کانادا گریخته است، در رسانه های قطری به کرات پخش شد و همین رسانه ها عامل وایرال شدن این ویدئو بودند. با این حال، دولت قطر در مسائل حیثیتی و کلان ریاض خصوصاً در مورد بحران دیپلماتیک با بیروت یک همراهی نسبی داشته است. شما بحرین و امارات را مشاهده کنید؛ دفاع تمام قد از سیاست عربستان در برابر بیانیه قطر بسیار متفاوت است. بنابراین، این طور نیست که قطر به طور کامل در زمین ریاض باشد.
فضای فعلی لبنان کشش جنگ را ندارد. بعد از حادثه طیونه، سخنرانی حساب شده و منطقی سید حسن نصرالله کامل این موضوع را نشان داد. به هر صورت، حزب الله و امل در این حادثه خویشتنداری را ترجیح دادند و این یک واکنش بود نه کنش و در نوع خودش بی سابقه بود.
ساعد نیوز: جنگ یمن فرسایشی شده است و دولت جدید آمریکا با فشار بر ریاض خواهان پایان این جنگ است؛ آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا بارها این مسأله را به همتای سعودی خودش گوشزد کرده است و سازمان ملل و سازمان های حقوق بشری فشار سنگینی را به ریاض در این موضوع تحمیل می کنند. برخی تحلیلگران معتقد هستند که احتمال دارد، ریاض خواهان ترک میدان جنگ یمن به میدان جدید بیروت باشد! به هر صورت، سیاست جنگ سالارانه ریاض در رقابت با بازیگران بزرگی مثل جمهوری اسلامی ایران با اتمام جنگ یمن می تواند با مشکل مواجه شود و طبیعتاً عربستان نمی خواهد جبهه را خالی کند. خصوصاً با در نظر گرفتن ظرفیت های داخلی ای مثل سمیر جعجع و حوادث طیونه، آیا واقعاً لبنان می تواند صحنه جنگ داخلی تمام عیار شود و آیا عربستان قدرت ایجاد این جنگ را دارد؟
علیرضا مجیدی: بحث طیونه و رجزخوانی سمیر جعجع، یک بحث جدی است ولی چیزی که در جامعه لبنان شاهدش هستیم، انتخاباتی شدن فضای جامعه لبنان است. فضای فعلی لبنان کشش جنگ را ندارد. بعد از حادثه طیونه، سخنرانی حساب شده و منطقی سید حسن نصرالله کامل این موضوع را نشان داد. به هر صورت، حزب الله و امل در این حادثه خویشتنداری را ترجیح دادند و این یک واکنش بود نه کنش و در نوع خودش بی سابقه بود. همه اینها حاکی از شرایط خاص اجتماعی، سیاسی و اقتصادی لبنان است. پول ملی لبنان در حال سقوط آزاد است و این کشور درآمد ارزی اش از طریق توریسم و صادرات است. توریسم به دلیل کرونا با مشکلات جدی روبرو شده است و صادرات این کشور همان طور که گفتم به دلیل تنش سیاسی با عربستان با مشکل جدی روبرو شده است. بانک مرکزی لبنان که به لحاظ سنتی در دست جریانی است که عملاً حزب الله به آن دسترسی ندارد، به دلیل استفاده بی رویه از ذخایر ارزی لبنان دیگر اجازه استفاده از این ذخایر را نمی دهد. این فضایی است که واقعاً در لبنان حاکم است. مردم لبنان در حال مهاجرت هستند. اگر جنگی در این فضا رخ دهد، واقعاً چیز بسیار عجیبی است مگر این که اتفاق ویژه ای رخ دهد. هدف ریاض در اصل این است که فشارها را بر روی حزب الله و دیگر احزاب ضدسعودی بیشتر کند تا با هماهنگی احزاب مدافع عربستان از جمله جنبش المستقبل، ساختار دولت جدید به گونه ای باشد که پرونده انفجار بیروت آن طور که عربستان می خواهد، در دادگاه پیگیری شود و در نهایت بحث خلع سلاح حزب الله مطرح شود و موضوعات دیگر! بنابراین، در کوتاه مدت من فکر نمی کنم که چنین اتفاقی بیفتد. امروز جنبش های مدنی لبنان فضای انتخاباتی به خود گرفته اند و کلیت جامعه لبنان آمادگی چنین درگیری در سطح یک جنگ داخلی را دیگر ندارند. امروز مشکل جامعه لبنان نبود سوخت، قطعی برق و بحران اقتصادی شدید است و طبیعتاً امید مردم لبنان هم همین انتخابات پارلمانی و اقدامات دولت مستقر است.