ریاست محترم دولت وقت در روز های نخستین، شاید به دلیل سابقه تخصص در دانش حقوق، سخن از حقوق شهروندی به میان آوردند. آیا به نظر ایشان حق رجوع به ادارات و تسهیل امور ارباب حاجت از اولین حقوق شهروندان محسوب نمی باشد؟
آیت الله سیدمصطفی محقق داماد - فقیه، حقوقدان و استاد دانشگاه - با انتشار یادداشتی از سرگردان کردن مردم توسط برخی دستگاه ها در این روز های کرونایی انتقاد کرد.
در این یادداشت که در شماره امروز روزنامه «اطلاعات» منتشر شده است، می خوانیم:
«۱- نص صریح قرآن مجید دلالت دارد و هر کس حداقل یک بار قرآن را با توجه و حضور قلب خوانده باشد، می داند که نشانه مؤمنان، داشتن ایمان به غیب است و نه داشتن علم غیب! و علم غیب اختصاص به حضرت باری تعالی دارد: «و عنده مفاتح الغیب لا یعلم ها الا هو» (انعام، ۵۹). حتی خداوندبه پیامبر (ص) خطاب می فرماید که بگو: «اگر من غیب می دانستم، خیلی از خیر ها را می توانستم برای خویشتن فراهم سازم.» (اعراف، ۱۸۸).
۲- به رغم حقیقت فوق، در کشور جمهوری اسلامی ایران عزیز اداره فخیمه سازمان اداری و استخدامی کشور (دامت عزت ها و قدرتها) با همکاری و همفکری کارشناسان عدیده جلیل القدر و الاعتبار، در این اوضاع به منظور عدم تجمع کارمندان در ادارات و پرهیز از کثرت عبور و مرور شهری و نیز اجتناب از تقرب و تماس غیر لازم افراد با یکدیگر و در نتیجه تقلیل شیوع بیماری خطرناک کرونا راه حلی برای ادارات ارائه فرموده و متحدالمآل ساختند که کارمندان زیر نظر رئیس مربوط به نوبت در ایام هفته بیایند و بقیه ایام یا دورکاری کنند و یا اصلاً لطف بفرمایند تشریف نیاورند و هیچ کاری نفرمایند. این تصمیم به جز انتظار علم غیب از شهروندان، توجیه عقلی دیگری ندارد! برای اثبات این مدعا به سطور زیر توجه فرمایید که گواه عاشق صادق در آستین باشد.
۳- فرض بفرمایید (فرض نفرمایید، زیرا عین واقعیت است!) ارباب رجوع فلک زده که از سوی اداره الف مثلاً اخطار حضور دارد و باید تا فرجه خاصی به آن مرجع عالی قدر رجوع کند وگرنه یا جریمه می شود یا اصولاً حقش به علت عدم حضور به موقع طبق قانون پایمال می گردد، صبح روز موعد، حیران و سرگردان است. آیا اگر طی طریق نماید و خود را به سرمنزل مقصود برساند، دیدار آن مرجع، میسر می شود و دیدار دست می دهد یاخیر؟ دست به تلفن می کند و پس از چندین بار که دستگاه خودکار، او را به شماره های مختلف حوالت می دهد، موفق می شود که صدای نازنین انسان ذی صوتی را استماع نماید. با عرض سلام و ادب می گوید کار من فلان کار است، راهم دور است، مرکب آتشین در اختیار ندارم و بایستی با وسائل عمومی شرفیاب محضرتان شوم. اگر امروز بیایم، کارمند مسئول من امروز تشریف دارند یا خیر؟ با کمال غرور و ناز در پاسخ می فرمایند: ما موظف نیستیم که اینگونه سوالات را پاسخ گوییم، خودت بیا اینجا! و گوشی را زمین می گذارد! ارباب رجوع مفلوک، راهی ندارد جز آنکه در این روز های پاییزی که باران رحمت بی حساب الهی همه را رسیده و خوان نعمت بی دریغش همه جاکشیده، شال و کلاه کند و پا در پای افزار نهد و به راه افتد و اگر توان دویدن دارد، بدود تا خود را به مترو رساند. صف طولانی از یکسو، نبود کرسی به عدد انفس مسافرین و گروه فشار و بالاخره آویزان شدن از سوی دیگر، سرانجام پس از تعویض چند خط مترو نزدیک ظهر به اداره مربوط واصل می شود.
۴- پس از موفق شدن و یافتن میزی که باید نزد صاحب آن میز حاضر شود، صندلی پشت میز را خالی می بیند! التماس کنان از این و آن می پرسد که ایشان کجا تشریف دارند؟ برای اقامه نماز تشریف برده اند؟ خیر! ایشان نوبت کاری شان امروز نیست. طبق بخشنامه دولت، ایشان روز های دیگری تشریف می آوردند. چه روزی ایشان می آیند؟ هیچکس پاسخگو نیست و اگر برخی از روی رحم و مروت پاسخگو هستند، اطلاع دقیقی ندارند و به قول قرآن مجید «رجماً بالغیب!» سخن می گویند لذا اختلاف نظر و تعارض می شود. ارباب رجوع بخت برگشته، به قاعده اصول فقه باید عمل کند و لذا متعارضین را از حجیت ساقط می داند! و حیران و سرگردان در همان دور باطل و تسلسل خاطر باقی می ماند.
۵- حال برای نگارنده این سطور پرسشی است که وجدان پاک خوانندگان گرامی را به داوری دعوت می کند و آن این است که آیا اداره فخیمه و مجلله سازمان امور اداری و استخدامی که برای تنقیص و کاهش دادن عبور و مرور ها و جلوگیری از شیوع ویروس منحوس کووید - ۱۹ مغز های متفکر کارشناسان و صاحبان تایید نظر خود را رنج و زحمت داده تا چنین طرح حلال معما را ارائه فرمایند، فکر نکردند که چنین طرحی نه تنها مشکل را حل نمی کند بلکه به دلیل علم غیب نداشتن شهروندان از اینکه مرجع عالی قدر پاسخگو امروز هست یا نیست، عبور و مرور ناچاری و رجوع به درب ادارات، ازدحام نفوس در درون سالن های سرپوشیده، نه تنها کمتر نمی شود که به یقین دو برابر می شود؟ در همین مثال بالا در سالن اداره مربوط، دو گروه علی القاعده حاضر می شوند و در هوای مضیق مشغول تنفسند و هر نفسی که فرو می دهند مضر حیات خودشان است و، چون که برآورند مخرب ذات دیگران! یک گروه آنان که آمده اند و مسئول اداری آن ها روز کاری اش نمی باشد و گروه دیگر آن ها که احیاناً طالعشان نیکو و بختشان مقبل است و مسئول مربوط آنان تشریف دارد.
۶- چه می شد که اگر اندکی متفکران بزرگ طراح این طرح حلال مشکل (!) برای آگاهی ارباب رجوع نیز فکری می کردند و به علم غیب داشتن آنان وا نمی نهادند؟
۷- ریاست محترم دولت وقت در روز های نخستین، شاید به دلیل سابقه تخصص در دانش حقوق، سخن از حقوق شهروندی به میان آوردند. آیا به نظر ایشان حق رجوع به ادارات و تسهیل امور ارباب حاجت از اولین حقوق شهروندان محسوب نمی باشد؟ انتظار صاحب این قلم آن است که ایشان به گزارش مسئولین مربوط در پاسخ سؤال بسنده نفرمایند و به سخن واقعی مردم توجه فرمایند. زیرا می دانم که آن بزرگواران پاسخ کلیشه ای آماده از قبل برای اینگونه سؤالات دارند؛ و الی الله المشتکی. والسلام!