ویژگی چندقومیتی قزاقستان در هنر و فرهنگ این کشور بازتاب یافته است. فعالیت های فرهنگی و هنری قزاقستان را می توان در دو دسته گسترده سنتی و غربی دسته بندی کرد. فرهنگ و هنر سنتی که با نوع زندگی ساکنان عمدتاً قزاق و البته کره ای ها و اویغورها و اقوام کوچکتر این سرزمین مرتبط است؛ همانند شعرها، آهنگ ها و رقص های فولکلور، موسیقی قزاق که با سازهای سنتی آنان اجرا می شود، همچون فرش ها و پارچه های دست بافت و صنایع دستی گوناگون که در طول قرن ها در این سرزمین به حیات خود ادامه داده و پیشرفت کرده اند. در مجموع شعر، موسیقی و رقص جایگاه خاصی در فرهنگ قزاق داشته و دارند.
نوروز در قزاقستان
مردم قزاقستان نوروز را اعتدال بهاری می دانند و بر این باورند که در این روز ستاره های آسمانی به نقطه ابتدایی می رسند و همه جا تازه می شود و روی زمین شادمانی بر قرارمی شود. همچنین قزاق ها معتقدند که نوروز آغاز سال است و در میان آنان عبارات زیبایی دربارهٔ نوروز وجود دارد. نوروز روزی است که یک سال منتظرش بوده اند نوروز روزی است که خیر بر زمین فرود آمده و بالاخره نوروز روزی است که سنگ نیلگون سمرقند آب می شود. در شب سال تحویل تا شب قزیر صاحبخانه دو عدد شمع در بالای خانه اش روشن می کند و خانه اش را خانه تکانی کرده و چون مردم قزاق باور بر این دارند که تمیز بودن خانه در آغاز سال نو باعث می شود افراد آن خانه دچار بیماری و بدبختی نشوند آنان بر این مسئله ایمان دارند و آن را هر ساله رعایت می کنند. در شب نوروز دختران روستایی قزاق با آخرین گوشت باقی مانده از گوشت اسب که سوقیم نام دارد غذایی به نام اویقی آشار همراه با آویز می پزند و از جوان هایی که دوستشان دارند پذیرایی می کنند. آنان نیز در قبال آن به دختران آینه و شانه و عطر هدیه می کنند که آن را سلت اتکیتر می نامند و به معنی علاقه آور می باشد. در عید نوروز جوانان یک اسب سرکش را زین کرده و عروسکی که ساخته دست خودشان است با آویز زنگوله ای به گردنش در ساعت سه صبح که ساعتی معین از شب قزیر است رها نموده تا از این طریف مردم را بیدار نمایند. عروسک در حقیقت نمادی از سال نو است که آمدن خود را سوار بر اسب به همه اعلام می کند. نوروز برای قزاق ها بسیار مقدس بوده و اگر در این روز باران یا برف ببارد آن را به فال نیک گرفته و معتقدند سال خوبی پیش رو خواهند داشت. در عید نوروز مردم لباس نو و سفید به تن می کنند که نشانه شادمانی است. دید و بازدید اقوام در این ایام با زدن شانه ها به یکدیگر از آیین و رسوم مردم قزاق در ایام عید نوروز می باشد، همچنین پختن غذایی به نام نوروز گوژه (کوژه = آش) که تهیه آن به معنی خداحافظ با زمستان و غذاهای زمستانی است و از هفت نوع ماده غذایی تهیه می شود در این ایام جزو آیین و رسوم این سرزمین می باشد. مسابقات معروفی نیز در ایام نوروز در قزاقستان برگزار می شود که از مهم ترین آنان می توان به (قول توزاق) اشاره نمود که بین گروه های مرد و زن برگزار می شود. اگر برنده زن ها باشند قزاق ها معتقدند آن سال خوب و پربرکتی است اگر مردها پیروز شوند آن سال نامساعد خواهد بود. از دیگر مسابقات می توان به کوکپار برداشتن بز از مکانی مشخص توسط سواران، آودار یسپاق، قیزقوو و آلتی باقان اشاره نمود. در عصر نوروز نیز مسابقه آیتیس آغاز می شود که مسابقه شعر و شاعری است.
جشنواره دوتار نوازان قزاق
موسيقي قزاق بيشتر در مراسم سنتي قزاق ها اجرا مي شود و اساساً خواستگاهي سنتي دارد که در گذشته بزرگان و ريش سفيدانِ ،براي پند و اندرز از آن موسيقي استفاده مي کردند. دوتار قزاق با دوتارهاي ساير اقوام تفاوت هاي بسياري دارد. از آن ها ظريف تر و ضعيف تر است اما توانايي اين را دارد که تمامي ملودي هاي موسيقي کلاسيک را اجرا کند. يعني اين قابليت را دارد که ملودي هاي سازي مثل ويولن را هم اجرا کند. سيم هايش در قديم از جنس روده گوسفند بوده که البته امروز از سيم هاي نايلوني ساخته مي شود. امروز ديگر نوازنده ها توانايي اين را ندارند که سيم هايي از جنس روده گوسفند تهيه کنند يا بخرند. چون امروز به طور معمول اين نوع سيم در کشور قزاقستان وجود دارد. اين دوتار نواز درباره تأثير برگزاري جشنواره موسيقي نواحي در شناساندن موسيقي مناطق نيز توضيح داد: برگزاري چنين جشنواره هايي به شرط آنکه حمايت هاي جانبي را هم در پي داشته باشد بسيار خوب است. این جشنواره توسط دوتار نوازان قزاق ایرانی، در تهران برگزار می شود.
فستیوال روز پایتخت
آستانه در قزاقستان به معنای پایتخت است. روز دهم تیر ماه کشور قزاقستان پایتخت خود را از آلماتی به آستانه منتقل کرد و این روز برای مردمان این بخش آسیای مرکزی روزی محترم و ویژه ای است. دهم تیر در تقویم قزاقستان تعطیل رسمی است و مردم یک جشنواره واقعی با آتش بازی های فراوان به راه می اندازند. آستانه در حال حاضر بالای هفتصد هزار نفر جمعیت دارد و این شهر با طراحی نورمن فاستر مشهور تغییرات شگرفی یافته است. در این مراسم می توان بسیاری از رسومات مردم قزاقستان را دید و لذت برد.
فستیوال بین المللی موسیقی قزاقستان من
این فستیوال که با ابتکار وزارت فرهنگ و ورزش قزاقستان راه اندازی شده است، از هنرمندان و خوانندگان دعوت می کند، به مناسبت زادروز شمشی کالدایاکف، خواننده مردمی قزاقستان نوای همدلی انجام دهند. این فستیوال با اجرای بیبی گل تولگین آوا، خواننده سرشناس قزاق آغاز می شود و به دنبال آن خوانندگان و ورزشکاران نام آور و مشهور قزاق در این فستیوال حضور پیدا می کنند. برنامه بین المللی "قزاقستان من" با هدف اتحاد و همدلی و همبستگی خوانندگان، ورزشکاران و قزاق های خارج از قزاقستان راه اندازی شده است.
فستیوال زندگی عشایر در قزاقستان
اواسط خرداد ماه هر سال، پایتخت قزاقستان شاهد برگزاری جشنواره زندگی عشایر است. کوچ نشینی و زندگی عشایری پیوند جدا ناشدنی با مردم قزاقستان دارد و سبک و سنت دیرینه زیستن در این کشور آسیای مرکزی است. در این روز و در جوار خان شاتیر (مرکزی تجاری با معماری شبیه چادر عشایر) جشنواره ای از سبک زندگی عشایر برپا می شود که بی نهایت دیدنی و لذت بخش است. معرفی غذاهای بومی و صنایع دستی خاص عشایر، نمایش، مسابقات اسب سواری از اتفاقات حاشیه ای در بین برترین جشنواره های تابستانی آسیای مرکزی است.
فستیوال عقاب طلایی
بیش از دو قرن است که قبایل قزاق، از عقاب طلایی تربیت شده برای شکار استفاده می کنند. طبق افسانه ها، شکار با عقاب تا قبل از بارش اولین برف نباید انجام شود. بنابراین، پس از سپید شدن دشت ها از اولین برف، مردان قبیله که بی صبرانه منتظر بودند، به همراه عقاب هایشان، سوار بر اسب به سمت ارتفاعات حرکت می کنند. بعد از رسیدن بر بلندی، صبر می کنند تا شکار مناسب را ببیند. آنگاه چشم بند عقاب را باز می کنند و او به محض دیدن شکار، پرواز می کند و به تعقیب خرگوش یا روباه و گرگ (که معمولا برای پوستشان شکار می شوند ) می رود. عقاب به سرعت و با چالاکی خود را بالای سر شکار می رساند، با منقار تیز خود، زخمی اش می کند و بر روی او خیمه می زند تا صاحبش سوار بر اسب برسد. تکه ای گوشت تازه و گرم، سهم او از شکاریست که اگر آزاد بود، غنیمت خودش بود.
سخن آخر
در قزاقستان گروهی از مردم آذربایجانی ایرانی وجود دارند که در شهر مرکه در نزدیکی مرز قرقیزستان زندگی می کنند. این افراد از آذربایجانی های عشایری بودند که در مرز ارس تردد می کردند و پس از این که در سال ۱۹۱۸ مرزها بسته شد، در آن سوی مرز گرفتار و محبوس شدند. حکومت شوروی از ترس شورش این افراد، آن ها را به قزاقستان فرستاد و تا امروز نیز در آنجا ساکن هستند. آن ها هنوز هم به زبان ترکی آذربایجانی صحبت می کنند.