مراسم برف چال یا زن شاهی در مازندران
با توجه به قدمت و تاریخ دیرینه ایران یقینا باید بدانید که اقوام و آیین های مختلفی در این سرزمین زندگی می کرده اند که هر کدام برای خود خصوصیات جالب و منحصر به خودشان را دارا می باشند. آشنایی با آداب و رسوم هر منطقه جذابیت های خاص خودش را دارد ما هم در این مطلب قصد داریم تا درباره رسم برف چال و زن شاهی در مازندران صحبت کنیم. این سنت در واقع یکی از قدیمی ترین سنت های این مرز و بوم است که در ماه اردیبهشت در کنار رکناباد و گلگشت مصلی نیز برگزار می شود. این منطقه سرسبز شمالی در استان مازندران قرار دارد و یکی از پر مسافرترین مناطق شمالی ایران به شمار می رود. برای آشنایی بیشتر و کاملتر درباره مراسم برف چال و زن شاهی در مازندران در ادامه همراه با ما باشید.
ممنوعیت ورود برای مردان:
در این روز ورود هر مردی به داخل روستا جلوگیری می شود در صورتی که مردی به تذکرات و اخطارهای زنان توجهی نکند و داخل روستا شود به شدت با چوب دستی زنان روستا تنبیه می شود.
مردان روستا پس از رسیدن به محل ورف چال با رفتن به سمت مناطق پوشیده از برف و آوردن قطعه های بزرگی از برف و ریختن در چاهی مورد نظر که عمق و ارتفاعی زیاد هم دارد بخشی از مراسم خود را برگزار کرده باشند.
پس از پرشدن چاه از برف و پوشاندن در چاه، در پذیرایی گروهی در اطراف چاه با غذایی با خود آورده بودند، شرکت می کنند، نماز جماعت می خوانند و پس از یک روز شاد و خاطره انگیز به روستا برمی گردند.
روزی که همه زنان در روستا می مانند:
حال برگردیم به داخل روستا. برخلاف رسم مردان که هیچ یک از آنها حق ماندن در روستا را ندارند، در این روز همه زنان باید در روستا باقی بمانند. در این روز زنان همه امور روستا را به دست می گیرند و آیینی نمایشی را برگزارمی کنند که بسیار جالب است. یکی از زنان به عنوان حاکم انتخاب و تا شب همه امور روستا طبق دستورهای او انجام می شود. این آیین در این سال ها به «حکومت یک روزه زنان» نیز شهرت یافته است.
حکومت یک روزه زنان فقط مربوط به «آب اسک» آمل نیست، بلکه جشنی مشابه آن در روستای «افوس» اصفهان و در اواخر نیمه دوم اردبیهشت نیز برپا می شود.
در زمان اجرای آیین ورف چال، اداره روستا به دست زنان می افتد و زنان حاکم مطلق آن روز می شوند. در این روز زنان و دختران در شرایطی کاملا آزاد شادی و تفریح می کنند. زیرا در این روز آنها آزادی بیشتری در غیاب مردان دارند.
یک روز پیش از اجرای مراسم، زنان روستا، یکی را از میان خود به عنوان حاکم انتخاب می کنند. صبح روز جشن، همگی با لباس های رنگارنگ، آن قدر شادی و هلهله می کنند تا حاکم از خانه بیرون بیاید و همراه آنها به مکانی که به «درویش باغ» معروف است؛ برود. حاکم پس از رسیدن به آنجا در قصر خیالی می نشیند و ۲ زن دیگر را به عنوان وزیران دست راست و دست چپ انتخاب می کند.
حاکم در ادامه داوطلبانی را نیز برای نگهبانی انتخاب می کند تا در نقاط مختلف روستا نگهبانی بدهند. برخی از نگهبانان در داخل روستا گشت می زنند تا مبادا مردی در داخل روستا پنهان شده باشد. اگر مردی در آن روز در روستا باقی مانده باشد او را دستگیر می کنند و به نزد حاکم می برند تا مجازاتش کند.
مستندات تاریخی:
برخی برای این آیین، تاریخی ۶۰۰ ساله قائلند و برخی آن را شکل پیگری از آیین «مزدگیران» عصر باستان می دانند که چندان مشابهتی در این مورد اخیر با آیین ورف چال وجود ندارد. آنجه درباره دلیل پیدایش این آیین گفته می شود چندان قابل استناد نیستند. اما روایتی در تاریخ مازندران و عصر استیلای مغول وجود دارد که ذکر آن خالی از لطف نیست.
زنده یاد دکتر «عباس اقبال آشتیانی» در اثر ماندگار خود، «تاریخ مغول» روایتی از کتاب «تاریخ الفی*» ذکر می کند که قابل تامل است:
«ترکان، مادر سلطان محمد خوارزمشاه بعد از آن که امرا و ملوک و اعیانی را که در خوارزم محبوس بودند؛ به قتل رساند با حرم و فرزندان خرد خوارزمشاه از خراسان به مازندران آمد و در قلعه ایلال (لال) از قلاع ولایت لاریجان متحصن گردید. مغول این قلعه را در اوایل سال ۶۱۷ محاصره کرد و چهار ماه آن را در حصار داشتند. عاقبت به واسطه فقدان آب، ترکان خاتون خود را به تسلیم ناچار دیده از قلعه به زیر آمده و با عموم همراهیان خود به لشگریان چنگیزی تسلیم شدند».
با خواندن این روایت می توان تخیل و گمان کرد شاید آیین ورف چاه آب اسک لاریجان بازسازی شکست و تسلیم ملکه مادر ایران در برابر لشگر خونریز چنگیز باشد. این آیین در این سال ها بیشتر مورد توجه مردان است و اردیبهشت هر سال آنها به اسک وش می روند و گودال ها را برای تامین آب چشمه ها پر از برف می کنند.