ضرب المثل چو دزدی با چراغ آید، گزیده تر برد کالا
ضرب المثل ، سخن کوتاه و مشهوری است که به قصه ای عبرت آمیز یا گفتاری نکته آموز اشاره می کند و جای توضیح بیشتر را می گیرد . کلمه” مثل ” عربی است و کلمه فارسی آن “ متل ” است . وقتی مثل گفتن صورت بی ادبانه پیدا کند آن را متلک می گویند .در همه زبانهای دنیا ضرب المثل فراوان است . بعضی از مثل ها در همه زبانها به هم شباهت دارند . مردم در گفتگوهایشان برای اینکه منظور خود را بهتر بفهمانند، از ضرب المثل ها استفاده می کنند. ضرب المثل می تواند یک بیت شعر یا فقط یک مصراع شعر یا جمله ای معروف باشد.مثلاً وقتی کسی می گوید:« دو مار از یک سوراخ در نمیآید که یکیش ترکی بخواند یکیش فارسی»، منظورش اینست که فرزندان یک پدر و مادر برابرند و بر یکدیگر برتری ندارند.در ادامه با کاربرد و معنی ضرب المثل چو دزدی با چراغ آید، گزیده تر برد کالا آشنا خواهید شد.
کاربرد ضرب المثل چو دزدی با چراغ آید، گزیده تر برد کالا
- معنای نزدیک: اگر دزدی (در تاریکی) با چراغ به دزدی بیاید، اجناس و وسایل را بهتر انتخاب می کند. (یا بهترین ها را انتخاب کرده و می دزدد.) معانی گُزیده: یعنی انتخاب شده – جدا شده از چیزی و خالص گشته – بهترین
- معنای کنایی و اصلی شعر: یعنی هرگاه دشمن تو دانا و آگاه نسبت به تو باشد، با زیرکی و توانایی بیشتری می تواند به تو آسیب برساند.
- منظور از چراغ، یعنی اطلاعات و آگاهی هایی که دشمن نسبت به ما دارد. یکی از این چراغ هایی که خودمان به دست دشمن می دهیم، فاش کردن اسرارمان نزد اوست. چراغ دیگر دشمن که او را در دزدی افکار مردم کمک می کند، جهل مردم است. هر چقدر مردم از دانش کمتری برخوردار باشند یا در خواب غفلت به سر ببرند یا از روی ساده لوحی، اسرار زندگی و نقاط ضعفشان را در اختیار اغیار قرار دهند، همه اینها به قدرتمند شدن دشمن کمک می کند.اینجاست که دشمنی که داناست و مواضع ضعف ما را می شناسد، انگار چراغی در دست دارد که به خوبی می تواند از ما دزدی کند. این دزدی فقط دزدیدن مال نیست!دشمن می تواند افکار، اعتقادات و باورهای قلبی ما را هم بدزد. پس باید آگاه بود و خود را از مکر آنها در امان نگه داشت.
- دشمن چراغ به دست یعنی شخص دانا و عالِمِ مطیع هوی و هوس! یکی از نکات مهم ضرب المثل این است که هر کسی که دانا شد، لزوما ً به این معنا نیست که او آدم خوب و مورد اعتمادی است. چرا که شخص دانا اگر اسیر هوای نفسش باشد، از علم خویش در مسیر گمراهی دیگران و منفعت خود استفاده می کند. اما اگر علم و دانش را در مسیر درستی به کار برد دیگر دشمن تلقی نمی شود.
شعر چو دزدی با چراغ آید، گزیده تر برد کالا
چو علم آموختی از حرص آن گه ترس کاندر شب
چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا
از این مشتی ریاست جوی رعنا هیچ نگشاید
مسلمانی ز سلمان جوی و درد دین ز بودردا
به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی
که از یک چاکری عیسی چنان معروف شد یلدا
قدم در راه مردی نه که راه و گاه و جاهش را
نباشد تا ابد مقطع نبودست از ازل مبدا
ز بهر قالب اوراست این ارواح مستوفی
ز بهر حالت اوراست این انفاس مستوفا
ز بهر کشت آنجا راست اینجا کشتن آدم
ز بهر زاد آنجا راست اینجا زادن حوا
تو پنداری که بر بازیست این میدان چون مینو
تو پنداری که بر هرزه ست این الوان چون مینا