ضرب المثل هیزم تر به کسی فروختن
داستان ضرب المثل
همان طور که می دانیم هیزم همان چوب خشک سوختنی است که از چوب های غیر صنعتی و افتادهء جنگل ها و یا شاخه های بریده شده درختان باغ ها و بیشه ها به دست می آید و پس از مدتی رطوبت و آب های جمع شده درمنافذش را در مقابل تابش خورشید از دست می دهد و برای سوخت آماده می شود.
هیزم وقتی خشک باشد هم خوب می سوزد و ایجاد حرارت می کند و هم ذره ای دود از آن متصاعد نمی شود تا چشم را آزار دهد و در و دیوار اطاق و آشپزخانه را سیاه و کثیف کند. درزمان های گذشته هیچ چیز به اندازهء هیزم تر اهل خانه را آزار نمی داد زیرا درآشپزخانه با هیزم تر غذای مطبوع به دست نمی آمد و در اطاق ها هم به جای آنکه گرمی دهد و از زکام و سرماخوردگی جلوگیری کند دودش به چشم، می رفت و تمام اشیاء و لوازم خانه را دودآلود می کرد.
شاید این سوال پیش آید که هیزم فروش به جای هیزم خشک چه اصراری داشت که هیزم تر بفروشد و سر و صدای مردم را در بیاورد؟ جواب سوال این است که تهیه و تدارک هیزم تر خرج زیاد نداشت و به محض آنکه از درخت قطع می شد به خریدار بی اطلاع، تحمیل می شد و تبدیل به پول می شد در صورتی که برای تهیه هیزم خشک مجبور بودند شاخه های بریده را در محل وسیعی روی هم بچینند و مدتی طولانی صبر کنند تا رطوبتش را در مقابل حرارت خورشید از دست بدهد و برای سوخت، آماده گردد.
به همین جهات در زمان های قدیم هیزم فروش ها هزار حیله و نیرنگ به کار می بردند که هیزم تربفروشند و با هزینه کمتر، سود بیشتر ببرند ولی خریدار هیزم هم به دقت سر و ته چوبها را وارسی می کرد و هزار قسم من بمیرم و ترا به خدا و جان مولا... نثار هیزم فروش می کرد تا هیزم تر نفروشد! و ساکنان خانه را به زحمت نیندازد در غیر این صورت اگر هیزم دود می کرد در دل، هیزم فروش را نفرین می کردند. اگر غذا خوب نمی پخت یا بوی دود می گرفت به عزیزان هیزم فروش دشنام می دادند! خلاصه هر ناکامی را به حساب هیزم فروش می گذاشتند که هیزم تر فروخته و موجب بروز آن حوادث گردیده است.
مفهوم ضرب المثل
در گذشته که مردم برای اجاق هایشان از هیزم استفاده می کردند، توجه داشتند که هیزمی که می خرند مرطوب و تر نباشد زیرا وقتی هیزمِ مرطوب می سوخت، مطبخ (آشپزخانه) آنها را دودی می کرد و هم چنین بوی بدش غذا را هم بدبو می کرد.
هیزم تر راحت تر و در دسترس تر از هیزم خشک بود زیرا هیزوم فروش ها می توانستند همان موقع که چوب تازه را از درخت می شکنند بفروشند ولی برای اینکه هیزمشان مرغوب باشد مجبور بودند مدت ها هیزم را درجایی بگذارند که رطوبت از منافذ آن خارج شود تا خشک شود.
این کار برای هیزم فروش ها به صرفه نبود چون خشک شدن هیزم طول می کشید. به همین دلیل راه نیرنگ و فریب را در پیش می گرفتند و همان هیزم تر را به اسم هیزم خشک به مردم می فروختند. البته از نفرین و بدگویی مردم پس از خرید هیزم و دودی شدن خانه شان، در امان نبودند!
مورد استفاده
هیزم تر به کسی فروختن، کنایه از فریب دادن از قبیل: وفا نکردن به عهد، با حیله از قول و قرار شانه خالی کردن، گندم نمایی و جو فروشی، دو رویی کردن و همین که خر از پل گذشت بد لعابی کردن است.
به عبارت دیگر این ضرب المثل در مورد کسی به کار می رود که بدون هیچ دلیلی در مقام دشمنی و ناجوانمردی برآید و کسی را که با او هیچ اصطکاک منافعی ندارد بکوبد و زیان و ضرر برساند. در چنین مورد گفته می شود: به فلانی هیزم تری نفروختیم که با ما دشمنی میکند.
معنی هیزم تر به کسی فروختن یعنی چه؟
۱- یعنی با فریب و نیرنگ، جنس نامرغوب را به عنوان جنس خوب به کسی فروختن.
۲- به انسان مکار و دروغگو می گویند.
۳- بدی کردن در حق کسی؛ طوری که شخصِ مورد ظلم واقع شده، انتظار این کار را از او نداشته باشد. این کار، از اعتماد دیگران سوء استفاده کردن است.