ضرب المثل تو نخندی من بخندم؟
داستان ضرب المثل:
طلب کاری بود که هر وقت به سراغ طلبش می رفت بدهکار بهانه ای می آورد و طلبش را نمی داد. روزی تصمیم گرفت که هر طور که شده طلبش را وصول کند. پس شمشیرش را بر داشت و به سمت دکان بدهکار به راه افتاد. در راه با خودش می گفت یا طلبم را می گیرم و یا با همین شمشیر به حسابش می رسم.
وقتی به دکان بدهکار رسید با صدای بلند فریاد زد که پولم را می دهی یا با همین شمشیر به حسابت برسم. بدهکار هم که خشم و غضب طلبکار را دید لبخندی زد و گفت اتفاقا الان در فکر تو بودم. می خواهم تمام بدهی ام را یک جا به تو پرداخت کنم. طلبکار که دید، مرد دیگر عذر و بهانه ای نمی آورد خشمش فرو نشست، شمشیرش را پایین آورد و گفت بدهی ات را بده.
بدهکار گفت: برنامه ای دارم که به زودی تمام بدهی ام را می پردازم. سپس گوسفندانی را که از جلوی دکانش می گذشتند، نشان داد و گفت: در هر رفت و برگشت مقداری از پشم این گوسفندان به خار و خاشاک گیر می کند که من از امروز آن ها را جمع می کنم وقتی به قدر کفایت شد پشم ها را می شویم بعد به همسرم می دهم تا از آن ها نخ بریسد.
نخ ها را به رنگرز می دهم رنگ کند و سپس به خانه می برم تا زنم با آنها قالی ببافد. کار قالی که تمام شد قالی ها را در بازار می فروشم. سپس دختر و پسرم را که دم بخت هستند سر و سامان می دهم، بعد هم اگر خدا بخواهد دست و زن و بچه ام را می گیرم و می روم زیارت. بعد از زیارت هم دوستان و اقوام را باید دعوت کنم و سور بدهم تو هم که از دوستان خوب من هستی باید بیایی، توی همان مهمانی هر مقدار پولی که مانده باشد تقدیمت می کنم.
طلبکار که این مهملات را شنیده بود ناخودآگاه از فرط عصبانیت خنده اش گرفت و بلند بلند خندید.
مرد بدهکار که خنده طلبکار را نشان از رضایت او دید، گفت: باید هم بخندی! تو نخندی، من بخندم. تو فکر می کردی که پولت از دست رفته اما حالا می بینی که حاضرم به همین زودی طلبت را یکجا بدهم.
طلبکار که دیگر نمی دانست از فرط عصبانیت چه کار کند، فریاد کشید و به سمت بدهکار حمله کرد.
مورد استفاده:
هر وقت کسی انقدر درد و رنج داشته باشد که نای غصه خوردن را هم نداشته باشد این ضرب المثل درمورد وی مصداق پیدا میکند. کاربرد ; این ضرب المثل در مورد کسانی صدق میکند که در اثر ناراحتی و رنج چندان حوصله غصه خوردن هم ندارند, همین طور در مورد کسی که گیر فرد بی مسئولیت و خوش تخیلی میوفتد, از این ضرب المثل بهره گیری میکنند.
مسئولیت در قرآن کریم
1- (إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُوماً جَهُولاً). [الأحزاب: 72]
کلمه ی امانت در این آیه به معنای مسئولیت آمده است. و مقصود از ( الأمانة) بنا بر رأی جمهور مفسرین، انجام واجبات و تکالیف شرعی می باشد.
2- « وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً » (بقره/31)
احادیث مربوط به مسئولیت پذیری:
اهمیت مسئولیت در کلام رسول الله
اهمیت مسئولیت در کلام رسول الله صلی الله علیه وسلم پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- می فرماید: «كُلُّكُمْ رَاعٍ فَمَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ، فَالأَمِيرُ الَّذِي عَلَى النَّاسِ رَاعٍ وَهُوَ مَسْئُولٌ عَنْهُمْ، وَالرَّجُلُ رَاعٍ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ وَهُوَ مَسْئُولٌ عَنْهُمْ، وَالمَرْأَةُ رَاعِيَةٌ عَلَى بَيْتِ بَعْلِهَا وَوَلَدِهِ وَهِيَ مَسْئُولَةٌ عَنْهُمْ، وَالعَبْدُ رَاعٍ عَلَى مَالِ سَيِّدِهِ وَهُوَ مَسْئُولٌ عَنْهُ، أَلاَ فَكُلُّكُمْ رَاعٍ وَكُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ». (بخاری/ش2554)
ترجمه وهدف :
«هر كدام از شما مسئول است، و از هريك از شما، درمورد زير دستانش سؤال خواهد شد. رهبر جامعه، مسئول رعيت خود مي باشد. مرد، مسئول خانواده و زير دستانش مي باشد. زن در خانه شوهر، مسئول زير دستان خود است.
خدمتگذار، مسئول است و از او در مورد اموال صاحبش سؤال خواهد شد.آگاه باشید همه ی شما مسئول هستيد و از شما در مورد مسئوليتتان، سؤال خواهد شد».