واقعیت این است که تولید و فروش اسلحه در آمریکا گردش مالی گسترده ای دارد و کسانی که در امر تولید اسلحه و حتی تعمیر و نگهداری از اسلحه فعالیت می کنند، طبیعتاً مدافع قانون آزادی حمل اسلحه هستند.
ساعدنیوز: سخنگوی پلیس پورتسموث در ویرجینیا اعلام کرده است که تیراندازی اخیر در این شهر که منجر به کشته شدن 3 تن شده، دومین تیراندازی در یک روز و دوازدهمین تیراندازی در هفت روز گذشته است. آقای ماتیو مک کاناهی بازیگر سرشناس آمریکایی اهل اووالده تگزاس در سخنرانی احساسی خود خواستار توقف فروش سلاح در آمریکا شده است. چرا با وجود این حوادث تراژیک در ایالات متحده آمریکا و کشتار کودکان بی دفاع دولت آمریکا هیچ اقدام عملی ای در راستای مدیریت فروش سلاح نمی کند؟
امیر علی ابوالفتح: بحث اسلحه یک بحث گسترده است. مدافعان آزادی حمل اسلحه در آمریکا دلایل متعددی را درباره قانون جاری حمل و نگهداری اسلحه در این کشور مطرح می کنند. اول به بخشی از این دلایل می پردازم و در ادامه دلیل اصلی نیازی را که در جامعه آمریکا برای حمل اسلحه احساس می شود از نگاه خودم بیان خواهم کردم. یک دلیل مدافعان آزادی حمل سلاح این است که این یکی از حقوق شهروندی تضمین شده در متمم دوم قانون اساسی آمریکا است و کسی حق ندارد در آن تشکیک کند.
عده ای دیگر، به تهدیداتی اشاره می کنند که در جامعه آمریکا وجود دارد و حمل سلاح را از این بابت ضروری می دانند. عده ای هم معتقدند که اسلحه برای مقاصدی جز کشتار هم استفاده می شود از جمله شکار که یک ورزش محسوب می شود. همان طور که هیچگاه به دلیل حوادث جاده ای و خودرویی کسی جامعه را خرید و فروش خودرو منع نمی کند، سلاح نیز همین طور است!
مسأله دیگری که در این خصوص باید متذکر شویم، وجود لابی های بزرگ و قدرتمند صنعت تولید و فروش اسلحه در آمریکا است. واقعیت این است که تولید و فروش اسلحه در آمریکا گردش مالی گسترده ای دارد و کسانی که در امر تولید اسلحه و حتی تعمیر و نگهداری از اسلحه فعالیت می کنند، طبیعتاً مدافع قانون آزادی حمل اسلحه هستند. بخشی از اقتصاد آمریکا اعم از معیشت، سرمایه، سهام و منفعت مالی در گرو کالایی به نام اسلحه است.
اما گذشته از این مباحث، من معتقدم که مشکل اساسی در ایالات متحده، وجود یک "حس ناامنی" در این کشور است. این حس ناامنی ریشه تاریخی دارد و حتی پیش از تشکیل کشور آمریکا هم وجود داشته است. در زمان سرخپوست ها خواه به دلیل وجود حیوانات وحشی و بعد از آمدن اروپایی ها به این کشور و کشتارها، دزدی ها و جنایاتی که از اروپایی ها سر زد طبیعتاً این حس ناامنی نهادینه تر شد. به طوری که کسانی که در این کشور زندگی می کردند خواه سرخ پوست خواه سیاه پوست یا سفیدپوست با بغل کردن اسلحه و با چشم باز می خوابیدند تا مبادا قربانی جنایت یا خشونت شوند. بنابراین، همان طور که در قانون هم ذکر شده، حمل اسلحه برای بقای شهروندان آمریکایی است.
امروز در آمریکا تعداد اسلحه ها بیشتر از تعداد جمعیت این کشور است. بعد از هر اتفاق تراژیکی مثل کشتار کودکان دبستانی در تگزاس، این حس ناامنی عمیق تر می شود و طبیعتاً نیاز به خرید سلاح مبرم تر می شود و مردم به خرید سلاح بیشتر روی می آورند. بنابراین، من معتقدم که تا وقتی که شهروند آمریکایی احساس امنیت ندارد، شما نمی توانید اسلحه را از او بگیرید. با بیشتر و عمیق تر شدن احساس ناامنی، احساس نیاز بیشتری به خرید سلاح در جامعه ایجاد می شود.
بنابراین، مشکل اصلاح متمم دوم قانون اساسی نیست. مشکل وجود ناامنی است. راهکار قانونی مشخص برای اصلاح این متمم وجود دارد. همان راهکاری که درباره متمم مربوط به ممنوعیت خرید و فروش مشروبات الکلی به کار گرفته شد و این ممنوعیت رفع شد. راهکار قانونی برای اصلاح متمم مربوط به آزادی حمل سلاح وجود دارد ولی مشکل اصلی این متمم نیست بلکه وجود حس ناامنی در جامعه آمریکا است.
طبق آمار، سالیانه حدود 40 هزار آمریکایی در حوادث و خشونت های مرتبط با استفاده از سلاح جان خودشان را از دست می دهند. البته حدود 14 هزار مورد از این مرگ و میرها مربوط به خودکشی با سلاح است.
ساعدنیوز: برخی تحلیلگران معتقدند که مسأله آزادی حمل اسلحه در آمریکا یک مسأله سیاسی است و حتی برخی از سیاستمداران آمریکایی برای دوام آن فضاسازی می کنند. سخنرانی اخیر آقای ترامپ در دفاع از قانون آزادی حمل اسلحه بعد از تراژدی اووالده نیز به نوعی مهر تأئیدی بر همین مسأله است. نظر حضرتعالی در این خصوص چیست؟
امیرعلی ابوالفتح: من معتقدم که این مشکل، یک مشکل حزبی نیست. مشکل بایدن یا ترامپ نیست. این یک مشکل اجتماعی در آمریکا است. دقت داشته باشید که هیچ یک از سیاستمداران آمریکایی در اصل قانون آزادی حمل سلاح در آمریکا تردیدی ندارد. کسی هم جرئت ندارد اصل این قانون را به چالش بکشد. در خصوص این که حمل اسلحه یکی از حقوق شهروندی در آمریکا است و این حق غیرقابل نقض است اجماع وجود دارد.
بحث بیشتر بر سر این است که چه سلاح هایی باید طبق این قانون فروخته شود، چه پروتکل های برای خرید و فروش اسلحه در چارچوب این قانون تعریف شود، چه سنینی مجاز به خرید چه سلاح هایی هستند، چه فرم هایی به هنگام خرید و فروش اسلحه باید پر شود و چه استعلام های قانونی باید توسط فروشندگان اسلحه دریافت شود!
طبق آمار، سالیانه حدود 40 هزار آمریکایی در حوادث و خشونت های مرتبط با استفاده از سلاح جان خودشان را از دست می دهند. البته حدود 14 هزار مورد از این مرگ و میرها مربوط به خودکشی با سلاح است. ولی به طور کلی تمام موارد ذیل یک عنوان یعنی "خشونت با استفاده از سلاح" طبقه بندی می شوند.
من معتقدم که حتی اگر این آمار به 400 هزار یا حتی 4 میلیون کشته در سال هم تغییر یابد، کسی در آمریکا در اصل آزادی حمل سلاح تردیدی به خود راه نمی دهد. چون حس ناامنی بر جای خودش است. مسأله فقط این است که دموکرات ها معتقدند که یک سری تجدیدنظرها باید در روند فروش اسلحه صورت بگیرد. سلاح های نیمه خودکار نباید فروخته شود. یا مسلسل هایی با خشاب کمتر از 10 فروخته شود تا پلیس در صورت ضرورت بتواند فرصت لازم برای مقابله را داشته باشد. یا سن فروش یک سری سلاح ها از 18 به 21 افزایش یابد. یک بانک اطلاعاتی دقیقتر در خصوص مشتریان اسلحه تشکیل شود تا در صورت وجود سابقه بیماری روحی روانی یا سابقه کیفری، فروشنده اقدامات لازم را بکند و اسلحه به این افراد نفروشد.
به طور کلی، در آمریکا دو گروه در خصوص آزادی حمل سلاح وجود دارد. یک گروه محافظه کار که معتقد است که هر چه بیشتر جامعه مسلح شود، امنیت در جامعه افزایش پیدا می کند بنابراین، این گروه مخالف محدودیت ها بر علیه خرید و فروش سلاح است. از سوی دیگر لیبرال ها که عمدتاً از حزب دموکرات است معتقدند که باید تجدیدنظرهایی در این مورد صورت بگیرد و خرید و فروش سلاح باید مدیریت شده تر باشد.
هر گروه و حزبی با وعده های خاص از این حوادث بهره خودش را می برد و اهداف سیاسی خودش را دنبال می کند و چیزی که درمان نمی شود همین حس ناامنی در آمریکا است.
ساعدنیوز: آیا حوادثی که رخ داده است در جریان انتخابات میان دوره ای کنگره تأثیرگذار خواهد بود و اساساً این مسأله جزو مسائل تعیین کننده محسوب می شود؟
امیرعلی ابوالفتح: پایگاه اجتماعی احزاب متفاوت است. طبقه محافظه کار که عمدتاً در روستاها و شهرهای کوچک هستند، مدافع قانون آزادی حمل سلاح می باشند. این طبقه خواستار گسترش فروش سلاح بر اساس نیاز خودشان هستند. به طور مثال، در تگزاس، فلوریدا و آلاباما این طبقه پررنگ است. طبیعتاً نمایندگانی که پایگاه اجتماعی شان در این شهرها است با قول هایی که در خصوص دفاع از قانون حمل سلاح می دهند، برنده کار و زار انتخاباتی می شوند و این مسأله حتی تا سطح ریاست جمهوری نیز صادق است.
اما احزاب و گروه هایی سیاسی ای که پایگاه اجتماعی شان در شهرهای بزرگ و مناطق لیبرال است مثل نیویورک، شیکاگو، کالیفرنیا، سواحل شرقی و غربی، وعده مقابله با نامنی و جلوگیری از گسترش خرید و فروش سلاح میدهند و طبیعتاً با این قول ها نیز برنده می شوند.
بنابراین، هر گروه و حزبی با وعده های خاص از این حوادث بهره خودش را می برد و اهداف سیاسی خودش را دنبال می کند و چیزی که درمان نمی شود همین حس ناامنی در آمریکا است.