ضرب المثل های زیادی در زبان فرانسه وجود دارد .بعضی از این عبارت ها قرن هاست که مورد استفاده می باشند. استفاده کردن از این عبارت ها در هنگام صحبت کردن باعث می شود که شما همچون یک کسی که زبان مادری یا بومی اش فرانسه است، صحبت کنید البته سعی کنیدکه در استفاده از آنها زیاده روی نکنید . استفاده زیاد از این عبارت ها باعث می شود که در بهترین حالت ،صحبت کردن شما عجیب به نظر بیاید و در بدترین حالت صحبت کردن شما باعث اعتراض دیگران شود زیرا که آنها شاید متوجه همه حرف های شما نشوند.
سعی کنید حرف هایی که میزنید بر اساس نوشته هایی که می خوانید یا فیلم هایی که تماشا میکنید باشد. تعداد زیادی از اصطلاحات و کلمات رایج وجود دارد که آنها را می شنوید و هنوز برای شما جدید است و در فرانسوی امروزی کاربرد دارد. در اینجا می خواهیم ۱۵ تا از این ضرب المثل ها و مهارت های کاربردی فرانسه را به شما آموزش دهیم .
۱- Ce n’est pas la mer à boire.
ترجمه لغت به لغت: “این چنین نیست که شما مجبور باشید آب دریا بنوشید.”
معنای آن: کار دشواری نیست/ کار سختی نیست/ کار بدی نیست.
این یکی از ضرب المثل های مورد علاقه من به زبان فرانسوی است .زیرا که معنی آن را با توجه به عکسی که از جمله در ذهن من ایجاد می شود می توانم بفهمم.
کاربرد آن: شما می توانید این عبارت را به عنوان یک جمله استفاده کنید یا آن را با جمله دیگری ترکیب کنید که در صورت ترکیب، مراقب باشید که حرف اضافه ای که استفاده می کنید de باشد. به مثال های زیر توجه کنید:
- شما: J’ai trop de boulot cet après-midi.
( امروز عصر خیلی سرم شلوغ است)
Oh là là, ce n’est pas la mer à boire !
- دوست پرکار و زحمت کش شما:
( زود باش رفیق ،دنیا که به آخر نرسیده!)
- Je vais devoir préparer le diner seul ce soir mais ce n’est pas la mer à boire.
(امشب قصد دارم که خودم شام درست کنم، کار سختی هم نیست)
- Ce n’est pas la mer à boire de faire une heure de sport.
( یک ساعت تمرین در روز کار دشواری نیست)
یادتان باشد که زمانی که شما از فعلی استفاده میکنید که آن فعل با یک حرف صدادار شروع می شود de تبدیل به d’ می شود:
- Ce n’est pas la mer à boire d’aller faire les courses
( خرید کردن وسایل شام کار سختی به نظر نمی آید)
نکات جالب:این ضرب المثل مربوط به قرن ۱۷ می شود در داستانهای Les deux chiens et l’âne mort. عبارت های مثبت به جای منفی استفاده می شود و این گونه حکایت ها و داستان ها در آثار نویسندگان و متفکران مشهوری چون Diderotفراوان است.
۲- À bon chat, bon rat.
ترجمه لغت به لغت: “برای یک گربه خوب، موش خانگی خوبی باش.”
معنای آن: این به اون در.
ایده این ضرب المثل از آنجایی می آید که هرچقدر گربه ها در گرفتن موش ها با یکدیگر هماهنگ تر عمل کنند موشها مجبور می شوند که راه های بیشتری را برای گول زدن آن ها و فرار کردن از دست شان انتخاب کنند.
کاربرد آن: Comme son frère lui a délibérément cassé sa manette de jeux vidéo, elle a caché la sienne. Comme ça, il ne pourra pas jouer non plus…et elle pourra l’utiliser pour jouer en cachette. A bon chat, bon rat.
(از آنجا که برادر او به عمد کنترل بازی ویدیویی خواهرش را شکست ،خواهر نیز کنترل بازی برادررا از او پنهان کرد. با این کار هم برادر دیگر نمی تواند بازی کند و هم خواهرمی تواند از کنترل برادرش پنهانی استفاده کند. این به اون در.
نکته جالب: استفاده از این ضرب المثل به قرن ۱۷ بر می گردد.
۳- Mieux vaut être seul que mal accompagné.
ترجمه لغت به لغت: “تنها بودن بهتراز همنشینی با انسان های بد است.”
معنای آن:بهتر است تنها باشی به جای آن که کسی را انتخاب کنی که همنشین خوبی برای شما نیست. اگر در مورد این عبارت فکر کنید متوجه میشوید که این عبارت می تواند ،در روابط دوستانه رابطه های عاشقانه و موقعیت های گوناگون دیگری در زندگی به کار می آید .
کاربرد آن: Marc vient d’être plaqué par sa copine. Tant mieux ! Elle le critiquait constamment et je pense qu’elle l’a même trompé ! Mieux vaut être seul que mal accompagné.
(دوست دختر مارک به تازگی او را ترک کرده است. او همیشه از مارک انتقاد می کرد و من فکر می کنم که او مارک را فریب داده است! بهتر است مارک تنها باشد تا دوست دختری همچون او داشته باشد).
یادتان باشد که موقع استفاده از این واژه ها جنسیت آن را در نظر بگیرید .
Henri est un pote de longue date, mais Marie a décidé de prendre ses distances car il parle d’elle derrière son dos. Mieux vaut être seule que mal accompagnée.
( هنری از مدتها قبل، با سارا دوست بوده است اما سارا چند وقتی است که از او فاصله گرفته است ، زیرا که هنری پشت سراو حرف می زند. تنها بودن برای سارا خیلی بهتر است تا اینکه با کسی مثل هنری دوست باشد)
نکته جالب :این اصطلاح را به همان زبان فرانسوی در گوگل جستجو کنید، مقاله های زیادی در زمینه های روابط دوستانه، روابط عاشقانه، روانشناسی و همچنین علاقه شدید فرانسوی ها به فلسفه پیدا خواهید کرد.
۴- Il faut tourner sept fois sa langue dans sa bouche avant de parler.
ترجمه لغت به لغت:” قبل از حرف زدن ۷ بار زبانتان را در دهان بچرخانید.”
معنای آن: قبل از حرف زدن، خوب فکر کنید.
کاربرد آن: Quentin : Oh zut ! Je n’aurais pas dû demander à cette dame si elle était enceinte !
(“درستش کن! نباید از خانم میپرسیدم که آیا حامله است یا نه.”)
Didier : Oui, il faut tourner sept fois sa langue dans sa bouche avant de parler.
(“بله. باید قبل از حرف زدن خوب فکر کنید”.)
نکته جالب:این ضرب المثل از کتاب انجیل می آید( کتابی که پر از ضرب المثل است) و پیام های زیادی برای جهانیان دارد. همانطورکه در فارسی میگوییم :” کم گوی و گزیده گوی چون در.” میان فرانسوی ها نیز این فرهنگ بسیار قابل ستایش است.
باید گفت یکی از بزرگترین چالش هایی که در بین آمریکایی ها وجود دارد همین است .اگرچه کلماتی که در بین آمریکایی ها استفاده می شود بسیار مثبت و ۱۰۰% صادقانه و به دور از ریاست،اما فرانسوی ها فکر می کنند که آمریکایی ها یا احمق هستند یا دروغ می گویند زیرا که حرف های فرانسوی تند و تلخ است. مثلا وقتی یک آمریکایی می خواهد نان مورد علاقه اش را بخرد ، حسابی ذوق زده شود و می گوید این نان بسیار شگفت انگیز است یا خیلی خوشمزه است در صورتی که اگر یک فرانسوی همان اندازه به آن نان علاقه داشته باشد، فقط خواهد گفت به نظر نان بدمزه ای نیست.
۵- Ce n’est pas à un vieux singe qu’on apprend à faire des grimaces.
ترجمه لغت به لغت: “شما به یک میمون پیر آموزش نمی دهید که چگونه صورت بامزه داشته باشد.” .
معنای آن: من دیروز متولد نشده ام./ بچه نیستم.
هشداری در مورد ریشه های اشتباه واژه ها:اگرچه که دریافت های کامپیوتری شبیه به اصطلاحات انگلیسی هستند اما همیشه معنای یکسان ندارد مثل ضرب المثل: you can’t teach an old dog new tricks.
معنای انگلیسی آن این است که هنگامی که انسان ها پیر میشوند می توانند عادت های شان را تغییر دهند و چیزهای جدید یاد بگیرند در صورتی که معنای فرانسوی آن در مورد شخصی است که می خواهد چیز جدیدی را یاد بگیرید.
کاربرد آن: نوه پسر بد: Mais Mamie, je n’aurais jamais piqué le billet de 20 euros que tu as laissé sur le bureau. Pour qui me prends-tu ?
(اما مادربزرگ من هرگز نخواستم مبلغ ۲۰ یورویی روی میز را بدزدم،چه کسی آن را برداشته است؟)
مادربزرگ خسته: Mais Mamie, je n’aurais jamais piqué le billet de 20 euros que tu as laissé sur le bureau. Pour qui me prends-tu ?
(کلاه بیسال جدیدی روی سر شماست.شما که پولی برای خرید آن نداشتید. فکر کردید من هنوز بچه ام؟)
نکته جالب:بیشتر مردم فرانسه تا قبل از تظاهراتی که مربوط به وسایل نقلیه صورت گرفت میمون ندیده بودند و بعد از این تظاهرات بیشتر آنها از باغ وحش ها و اماکنی که در نقاط دور از شهر قرار گرفته بود دیدن کردند و این قضیه باعث شد که این ضرب المثل وارد زبان فرانسوی شود پس جای تعجب نیست که بگوییم این ضرب المثل از قرن ۱۹ وارد کشور فرانسه شده است.
۶- Les chiens ne font pas des chats.
ترجمه لغت به لغت : “سگ ها گربه ها را خلق نمی کنند.”
معنای آن:سیب یک درخت زیر همان درخت بیفتد/ مثل مادر، پدر/ فرزند دختر و فرزند پسر.
باید گفت که این ضرب المثل هنگامی به کار می رود که شما شخصی را می بینید که از والدینش نگهداری می کند برای مثال من از چیزهایی استفاده می کنم که اغلب مردم آن را به پسر ۳ ساله ام نسبت می دهند.
کاربرد آن: شخص دیگری: Il aime bien parler ! ( او عاشق حرف زدن است)
من:(یا هر کسی که مرا می شناسد) Les chiens ne font pas des chats !
(سیب هر درخت زیر همان درخت می افتد)
بر اساس نظرسنجی که در سال ۲۰۱۴ انجام گرفت و درروزنامه Le Point نیز، نوشته شد : مردم فرانسه به این ضرب المثل علاقه زیادی دارند .
۷- L’habit ne fait pas le moine.
ترجمه لغت به لغت: ابزار و وسایل از شما یک قدیسه نمی سازد .
معنای آن: از روی ظاهر قضاوت نکنید/ ظاهر می تواند فریبنده باشد.
هشدار در مورد ضرب المثل هایی که به ظاهر شبیه یکدیگر هستند: مراقب باشید که این ضرب المثل را با نمونه مشابه انگلیسی آن اشتباه نگیرید. ضرب المثل انگلیسی می گوید که لباس یک فرد نشان دهنده شخصیت آن است درواقع معنای ضرب المثل انگلیسی در مقابل ضرب المثل فرانسوی قرار دارد. باید بگویم که شما میتوانید برای دستیابی به شباهت های که بین زبان فرانسوی و انگلیسی وجود دارد از French- and English -speaking friends دیدن فرمایید.
کاربرد آن: La morale de « La Belle et la Bête » est que l’habit ne fait pas le moine.
( مفهوم زیبایی و جذابیت این است که ظاهر می تواند فریبنده باشد)
نکته جالب: در این ضرب المثل از راهبه یا قدیسه استفاده شده است زیرا که تاریخچه این ضرب المثل به قرون وسطا برمی گردد.
۸- Mieux vaut prévenir que guérir.
ترجمه لغت به لغت: پیش بینی کردن بهتر از التیام دادن است.
معنای آن: پیشگیری بهتر از درمان است. این ضرب المثل به صورت کنایه ای به کار می رود. از لحاظ معنای ظاهری مفهوم آن، مربوط به سلامتی می باشد به این معنا که سعی کنید از بیمار شدن جلوگیری کنید به جای آنکه بعد از دچار شدن به بیماری دنبال درمان بگردید اما مفهوم کنایه ای آن ،این است که بهتر است قبل از اینکه اتفاق بدی بیفتد، احتیاط کنید.
کاربرد آن:
معنای ظاهری: Je prends des vitamines chaque jour ; mieux vaut prévenir que guérir.. ( من هر روز ویتامین می خورم تا دیرتر بیمار شوم)
معنای کنایه ای: Evite de tweeter quand tu es ivre – mieux vaut prévenir que guérir.
(احتیاط کنیدکه در زندگی آسیب نبینید زیرا در غیر این صورت باید زخم های خود را التیام ببخشید به عبارت بهتر : علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد.)
نکته جالب: معادل های زیادی برای این ضرب المثل در زبان ها و فرهنگ های گوناگون وجود دارد. بر اساس L’Internaute، ضرب المثل ایتالیایی معادل همین ضرب المثل رایج فرانسوی وجود دارد.
۹- Petit à petit, l’oiseau fait son nid
ترجمه لغت به لغت: کم کم یک پرنده لانه اش را میسازد.
معنای آن: آجر روی آجر گذاشتن/ آهسته و پیوسته رفتن انسان را به نتیجه می رساند./ قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود.
صبور باشید زیرا که قدم های کوچک شمارا به هدفتان نزدیک تر می کند.
کاربرد آن:
Apprendre le français prend du temps mais tu y arriveras. Chaque chose que tu apprends augmente tes connaissances et tes capacités. Parler couramment viendra – petit à petit, l’oiseau fait son nid.
( یاد گرفتن زبان فرانسوی زمان زیادی می برد اما این زمان را صرف کنید. هر چیزی که. شما یاد می گیرید به دانش و توانایی های تان اضافه می شود. بهتر است بگویم قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود)
۱۰- Chacun voit midi à sa porte.
ترجمه لغت به لغت: هر کسی ظهر را در پشت در خانه اش می بیند.
معنای آن: هر کسی به آنچه که بخواهد و علاقه داشته باشد می رسد.
کاربرد آن : J’ai essayé d’expliquer pourquoi je préfère les chats aux chiens, mais comme Christelle a des chiots qu’elle doit à tout prix faire adopter, elle ne m’a pas écouté. Chacun voit midi à sa porte.
من گربه ها را بیشتر از سگ ها دوست دارم و بار ها در مورد این قضیه توضیح داده ام اما دوستم برعکس من می باشد و من نتوانستم او را متقاعد کنم تا این که سگی را به فرزندی قبول کرد. حالا دیگر او به حرف های من گوش نمی دهد. هر کسی به دنبال علایق خودش می رود و به آن ها نیز می رسد.
نکته جالب: با وجود اینکه معنی بسیاری از ضرب المثل های فرانسوی قابل فهم است اما این از دیگر ضرب المثل ها عجیب تر به نظر می آید. چطور شما می توانید ظهررا در پشت در خانه تان ببینید؟
این المثل معما گونه به نظر می آید. زیرا که ریشه تاریخی دارد. قرن ها پیش مردم زمان را از ساعت خورشیدی که در بالای ساختمان های بلند در روستاها و شهرها وجود داشت، متوجه می شدند. آنها می رفتند روی پله های جلوی درمی ایستادند و و به مسیر خورشید در روبه رو نگاه می کردم و با توجه به آفتاب و سایه در جهات مختلف زمان را حدس می زدند.
۱۱- Qui vivra verra
ترجمه لغت به لغت: کسی که زندگی کند، خواهد دید.
معنای آن: صبر کنید و ببینید چه اتفاقی می افتد/ زمان به شما خواهد گفت/جوجه را آخر پاییز میشمارند.
کاربرد آن: Prendrons-nous contact avec des extraterrestres ? Qui vivra verra.
( آیا ما بالاخره خواهیم توانست که با آنها ارتباط برقرار کنیم؟ زمان به ما خواهد گفت)
نکته جالب: این ضرب المثل فرانسوی ریشه در شعری دارد که شاعر آن مربوط است به سال۱۴۰۰٫ نام این نویسنده Véprie میباشد. اگر نام او را در گوگل جستجو کنید عبارت ها و ضرب المثل های زیادی را برای شما می آورد.
۱۲- L’appétit vient en mangeant
ترجمه لغت به لغت: خوردن، اشتها را باز می کند.
معنای آن: این ضرب المثل نیز یکی دیگر از ضرب المثل هایی است که دوجنبه معنایی دارد. معنای ظاهری و کنایه ای. به معنای ظاهری آن فکر کنید: آیا تا به حال اتفاق افتاده است که پشت میز شام بنشینید در حالی که اصلاً گرسنه نیستید و سپس شروع به خوردن کنید و تازه متوجه شوید که میل به غذا خوردن دارید؟ این را بدانید که شما تنها نیستید. این اتفاق بارها و بارها برای انسان های زیادی افتاده است تا در نهایت این ضرب المثل را ساختند.
معنای کنایه ای آن: تا زمانی که درگیر چیزی نشوید خواهان آن نیستید. این اتفاق در مورد la galette des rois برای من افتاد. نوعی کیک فرانسوی که تا قبل از اینکه به پاریس بیایم هرگز آن را امتحان نکرده بودم اما به محض اینکه کمی از آن را چشیدم فهمیدم که هر چقدر از این کیک خوشمزه بخورم سیر نمیشوم.
کاربرد آن: Avant, Sophie s’en fichait des cartes Pokémon, mais l’appétit vient en mangeant. Depuis qu’elle en a reçu comme cadeau d’anniversaire, elle ne peut pas s’empêcher d’en acheter ou de les échanger avec ses amis !
( قبلا سوفیا به این کارت ها توجهی نداشت اما وقتی که در معرض استفاده از آنها قرار گرفت دیگر او نمی تواند، این کارت ها را نخرد و با دوستانش بازی نکند!)
نکته جالب : Rabelias نویسنده مشهور فرانسوی از این ضرب المثل در رمان خود به نام La vie de Gargantua et de Pantagruel. خود استفاده کرده ست.
۱۳- Il n’y a que les imbéciles qui ne changent pas d’avis.
ترجمه لغت به لغت :فقط احمق ها هستند که نظرات خود را تغییر نمی دهند.
معنای آن: فقط انسان های نادان طرز فکر خود را عوض نمی کنند.
کاربرد آن: کارلس می گوید: Je ne m’imaginais jamais être d’accord avec quelqu’un comme lui, mais voilà. ( هیچ وقت فکر نمیکردم با انسانی شبیه او موافق باشم).
سیمون می گوید: Tant mieux. Après tout, il n’y a que les imbéciles qui ne changent pas d’avis
( بسیار خوب. سرانجام باید بگویم که فقط انسان های نادان هستند که طرز فکر خود را عوض نمی کند).
نکته جالب: وقتی که ریشه این ضرب المثل بررسی می کنیم می فهمیم که معادل های فلسفی و ادبی زیادی برای آن وجود دارد قابل توجه است که یک نقل قول مشهوری در این زمینه داریم که می گوید: اتفاق های احمقانه از ذهن های کوچک احمق می آید.
۱۴- La nuit porte conseil.
ترجمه لغت به لغت: شب توصیه هایی را به همراه خودش دارد.
معنای آن: معادل انگلیسی این ضرب المثل بار ادبی کمتری دارد. به این معنا که خوب بخواب به عبارت دیگر زمانی که شما در زندگی با مشکلی مواجه هستید یا مجبورید که تصمیم سختی را در زندگی بگیرید، بهتر است که به رختخواب بروید و بخوابید و میبینید که مشکلات در صبح حل شدنی هستند.
کاربرد آن: هلن: Qu’est-ce que je vais faire ? ( چه کار باید بکنم؟)
مونیکا: u sais, la nuit porte conseil. Il est tard – va te coucher et peut-être verras-tu plus clair demain.
( بهتر است بروی واستراحت کنی. الان دیر وقت است .شاید صبح بتوانی برای مشکل راه حلی پیدا کنی)
نکته جالب:این ضرب المثل از لحاظ علمی ثابت شده است.
۱۵- Impossible n’est pas français
ترجمه لغت به لغت: غیر ممکن برای فرانسوی ها وجود ندارد.
معنای آن: چیزی به نام غیرممکن وجود ندارد./
من اولین بار این اصطلاح را روی یک بنر که در دیوار یک مدرسه ابتدایی در فرانسه نصب شده بود دیدم.به نظر من این اصطلاح می تواند خیلی میهن دوستانه باشد ولی توانست توجه مرا به خود جلب کند. در واقع می توان گفت که مفهوم غیر ممکن در زبان یا فرهنگ شما نباید وجود داشته باشد. از طرف دیگر می توان گفت که فرانسوی ها بیشتر از مردم دیگر برای رسیدن به هدفشان می جنگند و تلاش می کنند که به هدفشان برسند. یکی از دلایل تاثیر گذاری این جمله روی من این است که گوینده آن ، ناپلئون بناپارات می باشد.
کاربرد آن:
Je n’arriverai jamais à gagner le concours de danse ! …Mais non, ça va aller, car après tout, impossible n’est pas français !
( من هرگز نمیتوانم در مسابقه رقص برنده شوم!……نه،من بالاخره خواهم توانست. خواستن توانستن است. و اینکه هیچ غیر ممکنی، غیر ممکن نیست.
نکته جالب: زمانی که حس می کنید که نمی توانید از عهده کاری بر بیاید این ضرب المثل را به خاطر آورید و در موردش فکر کنید ،این که شما فرانسوی نیستید مهم نیست، مهم این است که این ضرب المثل را در زندگی خود به کار بگیرید و به یاد بیاورید که اگر ناپلئون فرانسوی نبود و اهل کشور دیگری بود ، این ضرب المثل از همان کشور به وجود می آمد و چه بسا که این ضرب المثل در کشور شما ریشه داشت و با لهجه مربوط به کشور شما تولید می شد. یادگیری یک زبان کار دشواری است ،اما می توان از عهده آن برآمد و این در اروپا بسیار مهم است، درسته؟