آمریکایی ها وقتی ضعیف شدن خودشان و نیز قدرت گرفتن روسیه را دیدند، با طرح گسترش ناتو به شرق، و طرح عضویت اوکراین در ناتو، روسیه را تحریک کردند تا در یک باتلاق گرفتار شود و آمریکا فرصت پیشرفت را از روس ها در مسیر تبدیل شدن به یک ابرقدرت بی چون و چرا بگیرند. آمریکایی ها همین تجربه را درباره شوروی داشتند.
ساعدنیوز: خبرهای بسیار ناگواری از اوکراین در حال مخابره شدن است. روسیه از تمامی جهات به اوکراین حمله ور شده است و حتی برخی از منابع خبری از ورود تانک های روسی با لباس سربازان اوکراینی خبر داده اند. برخی فیلم های منتشر شده در فضای مجازی نیز خبر از بمباران کیف می دهند. متأسفانه طبق آمار برخی از خبرگزاری ها، تا به حال بیش از 30 سایت غیرنظامی در سراسر اوکراین هدف جنگنده های روسی قرار گرفته است. مردم در شرایط بسیار دشواری هستند. تحریم های بسیار سنگینی بر علیه مقامات روس و نیز بانک های این کشور وضع شده است. تحلیل حضرتعالی از این جنگ چیست؟
دکتر سید جعفر قنادباشی: آمریکا، که خروجش از افغانستان یکی از روشن ترین نشانه ضعف این کشور در حال حاضر است، این بار نیز همانند سال ۱۳۵۸ که موفق شد شوروی سابق را به قربانگاه افغانستان بکشد، امروز نیز با انواع تحریکات موفق شد تا روسیه در حال احیای قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی را به باتلاق اوکراین بکشد و زمینه های تضعیف روسیه را در همه ابعاد فراهم کند. شاهدیم که بعد از ورود نظامی روسیه به اوکراین نه فقط اقتصاد داخلی روسیه با مشکلات تازه ای روبرو شده بلکه مناسباتش با رقیب دیگر آمریکا یعنی اروپا وارد دالانی تاریکی شده که خروج از آن سال ها به طول می انجامد . در واقع آمریکا با اجرای این نقشه ( تحریکات ناتو در مرزهای روسیه ) ظرفیت های اروپایی و برخی از ظرفیت های جهانی را در مقابله با ظهور روسیه ای قوی بکار گرفته است؛ همان ظرفیت هایی که می توانست در کنار ظرفیت های روسی و چینی به ابرقدرتی آمریکا پایان دهد. در واقع می توان گفت شطرنج بازان روسی در حالی که به خنثی کردن تهدید ناتو می اندیشیدند ، با دست خود وارد عرصه بسیار تهدیدآمیز تری شدند که خروج از آن سناریوهای فوق العاده را می طلبد.
آمریکایی ها دیگر آن ابرقدرت بی چون و چرای گذشته نیستند. شما حرف های خود مقامات آمریکایی را تحلیل کنید به همین نتیجه می رسید. ترامپ به روشنی از ضعف آمریکا سخن گفته است. برخی تحلیل ها و نشانه ها در عرصه نظامی و اقتصادی نیز دقیقاً همین مسأله را نشان می دهد. اما روسیه جدید پس از فروپاشی شوروی، در حال احیاء بود و یک قدرت جوان در عرصه بین المللی محسوب می شد. البته تحریم های غربی ها موانعی را بر سر راه احیای روسیه قرار می داد ولیکن این کشور با تدابیری، در حال قدرتمندتر شدن بود. آمریکایی ها وقتی ضعیف شدن خودشان و نیز قدرت گرفتن روسیه را دیدند، با طرح گسترش ناتو به شرق، و طرح عضویت اوکراین در ناتو، روسیه را تحریک کردند تا در یک باتلاق گرفتار شود و آمریکا فرصت پیشرفت را از روس ها در مسیر تبدیل شدن به یک ابرقدرت بی چون و چرا بگیرند. آمریکایی ها همین تجربه را درباره شوروی داشتند. باتلاق افغانستان عامل اصلی فروپاشی شوروی بود. همان طور که حمله صدام به کویت، او را نابود کرد.
وقوع جنگ در اوکراین برای هر دو طرف، یعنی برای آمریکا و روسیه، هم تهدیدهایی دارد و هم فرصت هایی. تهدیدهای موجود برای روسیه زیاد است. امروز روسیه در افکار عمومی متهم به کشتار شهروندان بیگناه اوکراینی است. غرب از تمام ظرفیت رسانه ای خود برای ارسال تصاویر و فیلم های بمباران مناطق غیرنظامی و تلفات غیرنظامی استفاده می کند. بنابراین، یک تصویر منفی در افکار عمومی از روسیه شکل گرفته است. این در حالی است که روسیه پس از فروپاشی شوروی با تلاش های پوتین چهره ای مثبت از خودش در عرصه بین المللی ساخته بود. استفاده از حق وتو در شورای امنیت به نفع خود، از سوی روسیه نیز نقطه تاریک دیگری در اینجاست که باید به آن اشاره کرد. افکار عمومی واکنش بسیار منفی به این رویداد نشان می دهد. آمریکا به بدبین کردن اروپایی ها به روسیه را نیاز داشت و در عمل هم این کار را کرد.
امروز علاوه بر رسانه های غربی، ورزشکاران و سلبریتی های سراسر دنیا تحت فرمان غرب هستند و روسیه را مورد حمله قرار می دهند. آمریکایی ها برای کاهش تهدیدهای موجود، خودشان را با اروپا جمع زدند و در قالب ناتو خودشان را مطرح کردند. و یک صدا پوتین را متهم کنند. آمریکا با این کار، موقعیت خودش را در اروپا تقویت کرد. نکته دیگر، حضور قوی تر آمریکا در یکی از مسیرهای اصلی انتقال انرژی به اروپا است. یکی از استراتژی های آمریکا در عرصه بین المللی، حضور در مراکز انرژی در سراسر دنیا است. در خلیج فارس، در گینه، در نیجریه، در لیبی، در آنگولا و در ونزوئلا، به بهانه های مختلف. این یک پیروزی برای ایالات متحده آمریکا محسوب می شود.
نکته دیگر، بازسازی چهره آمریکا به عنوان ناجی اروپا بعد از وقوع این جنگ است. بعد از جنگ جهانی دوم، اروپا خود را برادر کوچک آمریکا دانسته است. امروز نیز آمریکا خود را به عنوان ناجی اروپا معرفی می کند. بعد از جنگ سرد و فروپاشی پیمان ورشو، ادامه فعالیت ناتو دیگر دلیلی نداشت و روز به روز ضعیف تر می شد و این باب میل آمریکا نبود. آمریکا ناتو را ابزاری برای تشکیل جبهه واحد در برابر شرق می داند. بنابراین با گسترش ناتو قصد دارد که موقعیت آن را تثبیت کند. روسیه این تهدید را حس کرد و وارد عمل شد و در عمل، ناتو و آمریکا را به چالش کشید. گریه زلنسکی در جلوی دوربین و گلایه از تنها ماندن و عدم کمک غربی ها، برای آمریکایی ها گران تمام شد. این حرکت روس ها در واقع پاسخی بود به اقدام آمریکا در جهت گسترش ناتو.
بنابراین، من معتقدم که در اینجا برای هر دو طرف، هم فرصت هایی وجود دارد و هم تهدید هایی. البته تهدیدها برای روسیه بیشتر است. روسیه اگر در باتلاق اوکراین گرفتار بیاید، در معرض فروپاشی قرار می گیرد. همان اتفاقی که برای شوروی رخ داد. متأسفانه وضعیت به گونه ای است که باید انتظار استفاده از سلاح های هسته ای و کشتار جمعی نیز را داشته باشیم. به این معنا که اگر رویدادها به همین منوال پیش برود، و طرفین موجودیت خود را در خطر ببینند، استفاده از سلاح های اتمی دور از ذهن نیست. به اعتقاد من، معادلات موجود در این جنگ، به ما می گوید که مسیر درگیری گسترده تر و استفاده از سلاح های اتمی نسبت به مسیر دیپلماسی هموارتر است. البته هنوز این باتلاق برای روسیه مرگبار نشده است ولی همچنان خطرناک است و طبیعتاً روس ها باید با زیرکی از این دامی که آمریکا برایشان پهن کرده بیرون بیایند.
اگر رویدادها به همین منوال پیش برود، و طرفین موجودیت خود را در خطر ببینند، استفاده از سلاح های اتمی دور از ذهن نیست. به اعتقاد من، معادلات موجود در این جنگ، به ما می گوید که مسیر درگیری گسترده تر و استفاده از سلاح های اتمی نسبت به مسیر دیپلماسی هموارتر است.
ساعدنیوز: در چند روز اخیر شاهد وضع تحریم های سنگین اقتصادی و نظامی بر علیه روسیه توسط غربی ها به رهبری آمریکا بودیم. آیا این تحریم ها اقتصاد روسیه را دچار چالش جدی خواهد کرد؟
دکتر سید جعفر قنادباشی: قابلیت های اقتصادی روسیه از یک طرف، و پیوندهای شرکت های روسی با کشورهای غربی، از طرف دیگر، و نیز دیسپلین موجود در روسیه به خاطر حاکمیت یک حکومت توتالیتر، اجازه نمی دهد که مشکلات اقتصادی حاصل از تحریم به مانند مشکلات یک کشور جهان سومی، کشور را تحت تأثیر قرار دهد. از این گذشته، چین در کنار روسیه است. چینی ها علاقه ای به این ندارند که روسیه بازنده این نبرد باشد. آنها به اهرم قدرت روسیه نیاز دارند. نه تنها چین بلکه بسیار از قدرت های نوظهور مانند ژاپن، هند و برزیل علاقه ندارند که آمریکا برنده این ماجرا باشد. بنابراین، روسیه ظرفیت هایی دارد که باید احصاء کند و به خدمت بگیرد. همان طور که آمریکا از ناتو استفاده می کند. از سوی دیگر، وجود روابط پیچیده اقتصادی میان روسیه و غرب و نیز همکاری های علمی گسترده، قطع کامل روابط اقتصادی غرب با روسیه را دشوارتر می سازد. به طور مثال، روسیه نقش اساسی در مدیریت ایستگاه فضایی 500 تنی دارد و اگر این رابطه قطع شود و اختلالی رخ دهد این ایستگاه فضایی در اروپا سقوط می کند. بنابراین، این روابط پیچیده وضعیت را بغرنج تر می کند.