اگر شما نیز به دنبال لیست برترین گیتاریست های تاریخ هستید این مطلب را تا انتها بخوانید. موسیقی گیتار بسیار جانسوز است. آهنگ های این ساز در عین سادگی بسیار تاثیرگذار هستند. بی جهت نیست که به عنوان یکی از شناخته شده ترین سازهای دنیا طرفداران بسیاری دارد، این اتفاق بی ارتباط با انس و الفت نوازندگان با ساز خویش نیست. اگر شما نیز علاقمندید بدانید لقب برترین گیتاریست های دنیا را چه هنرمندانی تصاحب کردند حتما تا انتها با ما همراه باشید.
پیت تاونزند
شاید تا قبل از حضور هنرمندانه پیت تاونزند (Pete Townshend) در گروه The Who کمتر کسی با ذوق و هنر این موزیسین آشنا بود. در کارنامه کاری ایشان اغلب کفه نوازندگی نسبت به سلو سنگینی می کند البته برخی این را بهانه ای قرار داده اند تا تاثیرات عمیقی این نوازنده چیره دست در تاریخ راک بی اهمیت جلوه دهند.
حتی اگر با شخصیت ایشان آشنایی نداشته باشید با پیگیری آثار حتما به جسارت و ذات بی پروا پی خواهید برد که با از بین بردن گیتار در صحنه تمامی افراد را مهبوت کرد و چشم ها از این اقدام خیره گشت البته دوستان و نزدیکان روایتی دیگر نیز از شخصیت این هنرمند محبوب دارند که همواره آرامش و متانت به آنها احساس امنیت فکری می بخشد.
علاقه عمیقی که به سبک جاز داشتند و تسلط بالا سبب شده تمایل وافری برای حضور دائمی در این سبک داشته باشند و علاقه مندان نیز استقبال بی نظیری از این خبر کرده اند.
عمده موفقیت های گروه The Who به درخشش بی نظیر پیت تاونزند مرتبط است که با اجرای محدوده های وسیع اکوردها نبوغ خود را به همگان نشان داد. شاید کمتر نوازنده ای می توانست در انسجام بخشیدن فعالیت های این گروه این چنین تاثیرگذار باشد البته افتخارات به همین جا ختم نمی شود بلکه با لقب نخستین فردی که توانست Power Chord را نیز به کار ببرد در بین اهالی موسیقی شناخته شده است.
دوِین اِلمن
شاید نتوان با ورق زدن تاریخچه گیتار کسی را به اندازه دوِین اِلمن (Duane Allman) در زمینه گیتار اسلاید شناخته شده یافت. اگر اطلاعاتی درباره گیتار اسلاید ندارید بد نیست بدانید که معمولاً تقلید صدای انسان تداوم و بازسازی مجدد با کمک گیتار این فرآیند را شکل می دهد. دلوین بیش از هر نوازنده ای تبحر و استعداد در این زمینه داشت.
گروه برادران المن با همت این هنرمند چیره دست تاسیس شد و توانست آثار فاخری را از این طریق به نمایش بگذارد.
نقطه عطف فعالیت های ایشان زمانی رقم خورد که اریک کلپتون در زمان ضبط آلبوم "لیلا و ترانه های عاشقانه دیگر" استعداد وجودی این هنرمند را درک کرد و بعدتر با هم نوازی توانستند شاهکاری در تاریخ موسیقی رقم زنند. کمتر کسی از اهالی موسیقی را می توان یافت که از نوازندگی ایشان در این آلبوم به وجد نیامده باشد و و نوآوری و نبوغ ایشان را تاکید نکرده باشد.
کلپتون در مصاحبه ای بیان کرده است که قبل از همکاری اطمینان قلبی نسبت به موفقیت این آلبوم داشته است که بی جهت با توانمندی ذاتی در نواختن موسیقی گیتار نبوده است. متاسفانه چراغ زندگی این هنرمند پرفروغ در سن ۲۵ سالگی خاموش شد و حسرت عمیقی را بر دل علاقمندان هک کرد.
اگر چه مدت کوتاهی فعالیت های ایشان به طول کشید اما حال سبک نوازندگی این هنرمند به عنوان الهام بخش بسیاری از افراد انتخاب می شود تا بتوانند از این معلم کاربلد چیزی آموخته باشند.
ادی ون هیلن
در رزومه کاری ادی ون هیلن (Eddie Van Halen) نوازندگی ریف های پیچیده همچون الماس می درخشد البته توانمندی ایشان به همین جا ختم نمی شود بلکه کاربرد نوآورانه گیتار دریچه جدید به دنیای موسیقی وارد کرد به طوری که اغلب هارمونیک ها و تکسچرهای ایشان را به سبک نوازندگی مرتبط می دانند.
شاید برایتان جالب برسد که این هنرمند معمولاً پیک را بین انگشت شست و انگشت وسط قرار می داد و از انگشت اشاره برای اجرای دیگر تکنیک ها همچون فینگر پیکینگ استفاده میکرد.
مهمترین نکته ای که در نوازندگی ایشان به چشم می خورد انسجام و جذابیت موسیقی نغمه های موسیقی بود به طوری که نقطه عطفی در موسیقی راک مدرن نیز رقم خورد.
چاک بِری
نبوغ چاک بِری (Chuck Berry) به عنوان یک موزیسین چیره دست در سبک بلوز بیشتر قابل نمایش بود اگرچه در آن دوران علاقه مندان سبک جاز بیشتر بودند اما این نوازنده ترجیح داد با اجرای آهنگ های ساده و صمیمی مفاهیم پیچیده ای را عرضه کند.
بسیاری معتقدند که در آثار ایشان جسارت و بی آلایشی خاصی به چشم می خورد که اغلب از زندگی محروم طبقه تهی دست الهام گرفته میشود.
شاید اگر این تعریف کیث ریچاردز را درباره این نوازنده بشنوید شما نیز درک بهتری از پختگی و تسلط این هنرمند داشته باشید "چاک اگرچه از نظر سنی در انتهای جدول نسبت به نوازندگان هم دوره خود قرار می گرفت اما توانست با آثاری فاخر نگاه مردم را بیش از پیش جلب کند به طوری که انقلابی تاثیرگذار بر گیتار راک و بلوز رقم زد."
بی بی کینگ
بسیاری از اهالی موسیقی معتقدند بی بی کینگ به عنوان یک موزیسین خاص در تمامی دوران می درخشد و باتوجه به فرهنگی که در آن بزرگ شده توانسته به خوبی آثار هنرمندان تاثیرگذار بلوز همچون رابرت جانسون را به عنوان الهام گر خود انتخاب کند و آثار فاخری را نیز بر جای بگذارد.
این استاد مسلم گیتار با کاربرد نت های ساده و تکنیک های ماهرانه توانست نگاه افراد زیادی را جلب کند. در سابقه کاری ایشان کاربرد تکنیک هایی همچون ویبراتوی شیمرینگ و بندکردن سر و صدای بسیاری به پا کرد.
مهمترین نکته ای که در سبک اجرای این نوازنده چیره دست به چشم می خورد سبک اجرایی بسیار ساده و ملموس است که ردپای آثار بزرگان گیتار بلوز همچون استیوی ری وان، اریک کلپتون و کیث ریچاردز به چشم می خورد.
جف بِک
استعداد ذاتی جف بِک (Jeff Beck) توسط یارد بردز کشف شد و حال این هنرمند چیره دست توانسته با پختگی و تسلط کافی آثار به یاد ماندنی را بر جای بگذارد. نغمه های موسیقی این هنرمند بسیار ملودیک براق و بی پروا هستند که می توانند هر سلیقه ای را به وجد آورند.
در همان ابتدای مسیر کسی منکر استعداد ذاتی این نوازنده نوظهور نبود اما این که بتواند جای خالی کلپتون را در یارد بردز به خوبی پر کند شاید امری ناشدنی تصور می شد اما کیفیت آثار نتیجه دیگری را رقم زد.
در کارنامه کاری ایشان همکاری با خوانندگان بزرگ نیز به چشم می خورد که می توان به ضبط دو آلبوم با راد استوارت اشاره کرد. بسیاری معتقدند موفقیت آلبوم Truth نیز بی ارتباط با نواختن خواص و نوآورانه این موزیسین نبوده است.
تغییر جهت این نوازنده و ورود به سبک فیوژن نشان از توانمندی ذاتی این هنرمند دارد. بسیاری از علاقه مندان تمایل داشتند این گیتاریست همکاری بیشتری با افراد بزرگ داشته باشد اما هرگز منکر قدرت نوازندگی و تحت تاثیر قرار دادن شنونده نبوده اند که به راحتی توانست خلاء وجود وکالیست را پر نماید.
کیت ریچاردز
کشف استعداد کیت ریچاردز (Keith Richards) نخستین بار توسط رولینگ استونز صورت گرفت. اگر به آثار و آهنگ هایی که این هنرمند نواخته است دقت کنید می توانید شاهد نبوغ بالا و کاربرد کوک های متفاوت باشید. شاید اینها عمده ترین دلیل شهرت باشد اما استفاده از کوک های جایگزین در آهنگ های رولینگ استونز را نیز نباید از قلم انداخت.
استعداد و نبوغ این هنرمند در نوازندگی راک سبب نشد که سبک بلوز را امتحان نکند و آثاری فاخر با الهام از بزرگانی همچون چاک بری و رابرت جانسون را اجرا ننماید.
تغییر چشمگیر موسیقی گروهی و تحول سبک راک از دیگر افتخارات این معلم کاربلد است.
جیمی پیچ
یارد بردز نیز با معرفی جیمی پیج هنرمندی توانمند همچون کلپتون و جف بک خدمتی دیگر به اهالی موسیقی کرد. آثار فاخر این هنرمند با گروه اسطوره لد زپلین شنیده شد که انتخاب هنرمندانه نت ها را دلیل این حجم از محبوبیت عنوان می کنند به طوری که موزیسین های مختلف با بازسازی اغلب سلو ها همچون Black Dog مایل بودند از این نوازنده خلاق و نابغه الهام بگیرند اما گذشت زمان ثابت کرد که کمتر کسی توانست آثاری اجرا کند که هم رده مهارت این موزیسین سرشناس باشد.
اریک کلاپتن
لقب تاثیرگذارترین نوازنده گیتار تمام دوران نیز به اریک کلاپتن می رسد به طوریکه ادی ون هیلن نیز به الهام گری از آثار این موزیسین پر آوازه اشاره کرده است. دلیل این اتفاق بی ارتباط با نوع خاص استایل و نغمه های شنیدنی موسیقی سازش نیست که در عین سادگی بسیار روح نواز هستند.
تغییر سبک کلاپتن در سال های بعد به استرتوکستر چیزی از توانمندی و نبوغ این هنرمند نکاست به طوری که افراد بسیاری علاقه عمیقی به هم نوازی با ایشان داشتند. در زندگی شخصی نیز با رهایی از دام اعتیاد بار دیگر نمایی دیگر از شخصیت توانمند خود را به نمایش گذاشت.
علاوه بر آن نوازندگان جوان هنرمندان پیشکسوت نیز تمایل بسیاری داشتند از آثار این هنرمند الهام بگیرند و قطعات جانفزا تولید کنند که با آوایی دل انگیز طرفداران را به وجد آورد.
بی بی کینگ نابغه سبک بلوز درباره این هنرمند چنین توصیفی به کار می برد" نت به نت هیچ نوازنده گیتاری قادر نیست این سطح از توانمندی در نواختن گیتار را به نمایش بگذارد."
جیمی هندریکس
آوای تکرار ناشدنی آثار جیمی هندریکس پس از دهه های بسیار از درگذشت سبب شده همچنان به عنوان برترین نوازنده تاریخ یاد شود. تحول عظیمی که در موسیقی راک و نواختن گیتار صورت گرفت عمده دلیل شهرت این هنرمند است.
شاید برایتان جالب به نظر برسد که تکنیک های مانند راه های مختلف استفاده از ومی بار، بار نخست توسط ایشان تست گردید. در توانمندی این نوازنده محبوب و مردمی همین بس که اگرچه خود یک راست دست بود اما به عنوان گیتاریست چپ آثار شگفتی ساز نواخته است.
متاسفانه اهالی موسیقی نتوانستند آنچنان که می بایست از جریان موسیقی ایشان استفاده کنند اما در زندگی حرفه ای کوتاه مدت خود آثاری نواخت که نشان از درستی لقب برترین گیتاریست تاریخ دارد.
نیکولو پاگانینی
زادهٔ ۲۷ اکتبر ۱۷۸۲ – درگذشتهٔ ۲۷ مهٔ ۱۸۴۰، آهنگساز و نوازندهٔ ویولن، ویولا، و گیتار اهل ایتالیا بود و از نامدارترین و بزرگ ترین نوازندگان ویولن در تاریخ موسیقی است.
او با ابداع تکنیکی بدیع در نواختن ویولن، انقلاب عظیمی در نوازندگی این ساز برپا کرد. آثار او، در عین برخورداری از لطافت و ملودیهای زیبا، قطعات فوق العاده مشکلی از نظر تکنیک نوازندگی هستند. با وجود نوازندگان سرشناسی چون جووانی باتیستا ویوتی و رودلف کرویتزر در اواخر سدهٔهجدهم و اوایل سدهٔ نوزدهم، پاگانینی گوی سبقت از همهٔ آنان ربود و خود را به عنوان برجسته ترین نوازندهٔ ویولن معرفی کرد.
فرانسوی ها در ماه مارس سال ۱۷۹۶ به شمال ایتالیا حمله کردند ولی جنوا در امان ماند. خانواده پاگانینی در کار املاک خود در رومیرون، نزدیک بولزانتو، پناه گرفته بودند. احتمالاً در این دوره بود که رابطه پاگانینی با گیتار افزایش یافت.او در این ساز تا حدودی ماهر شد، اما ترجیح می داد تا آن را در کنسرت های منحصراً صمیمی، نه عمومی بنوازد.او بعداً گیتار را به عنوان «همدم ثابت» خود در تورهای کنسرتش توصیف کرد. تا سال ۱۸۰۰ پاگانینی و پدرش به لیورنو رفتند، جایی که پاگانینی در کنسرت اجرا می کرد و پدرش کار دریایی خود را از سر گرفت. در سال ۱۸۰۱، پاگانینی ۱۸ ساله برترین ویولنیست جمهوری لوکا بود، اما بخش قابل توجهی از درآمدش از کارهای انفرادی اش حاصل می شد همچنین شهرت او به عنوان یک ویولنیست تحت تأثیر معروفیت به عنوان قمار بازی که با زنان معاشرت می کند قرار داشت.
در سال ۱۸۰۵، لوکا توسط ناپلئون به فرانسه پیوست و این منطقه به خواهر ناپلئون، الیسا باچیوکی تعلق گرفت. پاگانینی در این زمان ویولنیست دربار باچیوکی شد، در حالی که معلم خصوصی فلیس، شوهر الیسا بود. در سال ۱۸۰۷، باچیوکی، دوشس توسکانی شد و دربار او به فلورانس منتقل شد. پاگانینی نیز همراه او بود، اما، در پایان سال ۱۸۰۹، باچیوکی را ترک کرد تا کار مستقلش را از سر بگیرد.
فرانسوی ها در ماه مارس سال ۱۷۹۶ به شمال ایتالیا حمله کردند ولی جنوا در امان ماند. خانواده پاگانینی در کار املاک خود در رومیرون، نزدیک بولزانتو، پناه گرفته بودند. احتمالاً در این دوره بود که رابطه پاگانینی با گیتار افزایش یافت.او در این ساز تا حدودی ماهر شد، اما ترجیح می داد تا آن را در کنسرت های منحصراً صمیمی، نه عمومی بنوازد.او بعداً گیتار را به عنوان «همدم ثابت» خود در تورهای کنسرتش توصیف کرد. تا سال ۱۸۰۰ پاگانینی و پدرش به لیورنو رفتند، جایی که پاگانینی در کنسرت اجرا می کرد و پدرش کار دریایی خود را از سر گرفت. در سال ۱۸۰۱، پاگانینی ۱۸ ساله برترین ویولنیست جمهوری لوکا بود، اما بخش قابل توجهی از درآمدش از کارهای انفرادی اش حاصل می شد همچنین شهرت او به عنوان یک ویولنیست تحت تأثیر معروفیت به عنوان قمار بازی که با زنان معاشرت می کند قرار داشت.در سال ۱۸۰۵، لوکا توسط ناپلئون به فرانسه پیوست و این منطقه به خواهر ناپلئون، الیسا باچیوکی تعلق گرفت. پاگانینی در این زمان ویولنیست دربار باچیوکی شد، در حالی که معلم خصوصی فلیس، شوهر الیسا بود. در سال ۱۸۰۷، باچیوکی، دوشس توسکانی شد و دربار او به فلورانس منتقل شد. پاگانینی نیز همراه او بود، اما، در پایان سال ۱۸۰۹، باچیوکی را ترک کرد تا کار مستقلش را از سر بگیرد.
آنتونیو لوچو ویوالدی
زادهٔ ۴ مارس ۱۶۷۸ – درگذشتهٔ ۲۸ ژوئیهٔ ۱۷۴۱) کشیشی ونیزی، یکی از مشهورترین آهنگسازان دوران باروک، و نوازندهٔ چیره دست ویولن بود. او به «کشیش موقرمز» (به ایتالیایی: Il prete rosso) مشهور بوده است.
آنتونیو لوچیو ویوالدی در ۴ مارس ۱۶۷۸ در ونیز پایتخت جمهوری ونیز به دنیا آمد. او به دلیل خطری که تهدید به مردنش می کرد توسط یک قابله و در خانه اش غسل تعمید داده شد که البته دلیل این خطر معین نشده است اما احتمالاً ضعف جسمانی کودک یا زمین لرزه ای که در آن روز باعث لرزش شهر شده بود علت این غسل غیررسمی بود و غسل رسمی ویوالدی تا دو ماه پس از تولدش انجام نشد. پدرش جوانی باتیستا تا قبل از آنکه به عنوان یک ویلنیست حرفه ای شناخته شود، به آرایشگری می پرداخت. او ابتدا نواختن ویلن را به پسرش آموخت و سپس همراه او در سراسر ونیز به کنسرت دادن پرداخت.
جوانی باتیستا یکی از اعضای Sovvegno dei musicisti di Santa Cecilia که می توان گفت اتحادیه ای برای موسیقیدانان و آهنگسازان محسوب می شد، بود. رئیس این انجمن جوانی لگرنتزی maestro di cappella در بازیلیکای سن مارکو و یکی از آهنگسازان اولیه دوران باروک بود و از این رو احتمال دارد که آنتونیوی جوان اولین درس های کمپوزیسون خود را از او گرفته باشد. این احتمال می رود که پدر ویوالدی نیز خود یک آهنگساز بوده باشد: در ۱۶۸۸ اپرایی تحت عنوان la fedelta sfortuna توسط شخصی به نام جوانی باتیستا روسی(Giovanni Battista Rossi) نوشته شده بود و این همان نامی است که پدر ویوالدی در انجمن موسیقیدانان سنتا چچیلیا بکار می برد (او به دلیل رنگ قرمز موهایش که یکی از مشخصه های این خانواده بود از کلمه rosso (قرمز) استفاده می کرد).
ویوالدی از یک بیماری که او آن را تنگی نفس می نامید رنج می برد (نوعی آسم) هرچند که این مشکل او را از ویلون نواختن و آهنگسازی بازنداشت. ویوالدی در ۱۵ سالگی(۱۶۹۳) شروع به یادگیری درس های کشیشی کرد. در ۱۷۰۳، در ۲۵ سالگی به طور رسمی به جامه کشیشان درآمد و از چندی پس از آن به «کشیش قرمز» نامی که احتمالاً به دلیل رنگ موهایش به او اطلاق می شد، مشهور شد.
مدت کوتاهی بعد، در ۱۷۰۴ او به دلیل وضع نامناسب سلامتی اش از شرکت در جشن مَس مقدس انصراف داد و در اواخر سال ۱۷۰۶ از مقام کشیشی استعفا داد.
اپرا در ونیز در اوایل قرن هجدهم عام ترین نوع موسیقی و سودآورترین آن ها برای آهنگسازان بود. در این شهر سالن های اپرای زیادی برای نمایش عمومی وجود داشت. ویوالدی فعالیت خود را در زمینه اپرا اینگونه شروع کرد: اپرای نخست او با عنوان ottone in villa در ونیز اجرا نشد بلکه در ۱۷۱۳ در ویچنتزا به نمایش گذاشته شد. در آن سال ویوالدی به ونیز رفت و مدیر اپرای تئاتر سنت آنجلو شد یعنی همان جایی که اپرای Orlando finto pazzo خود را به اجرا گذاشت؛ هرچند که این اپرا مورد استقبال عمومی قرار نگرفت تا آنجا که ویوالدی مجبور شد پس از دو هفته اجرای آن را متوقف کند و به جای آن، یکی دیگر از اپراهایش را که در گذشته اجرا شده بود به نمایش بگذارد. او در۱۷۱۵ Nerone fatto Cesare (که هم اکنون گم شده است) را عرضه کرد.
در ۱۷۱۷ یا ۱۷۱۸ کار خوب دیگری به ویوالدی پیشنهاد شد که مقام مائسترو دی کاپلایی در کاخ شاهزاده فیلیپ فون هسن–دارمشتادت، فرمانروای مانتوا بود. او سه سال در آن جا ماند و اپراهای بسیاری همانند تیتو مانلیو (RV ۷۳۸) را ساخت. او در ۱۷۲۱ به میلان، جایی که درام روستایی “لا سیلیویاً (RV ۷۳۴، گم شده) را آفرید رفت و دوباره در سال پس از آن اوراتوریوی دیگری رانوشت. گام بزرگ دیگر او حرکت به رم در سال ۱۷۲۲ بود یعنی جایی که اپراهای او در سبکی نو مطرح شد و همان جایی که پاپ تازه بندیک سیزدهم ویوالدی را جهت نواختن موسیقی برای او فراخواند.
در همین زمان ها بود که او کنسرتوهای آشنای چهار فصل را نوشت. بن مایه الهام آن ها شاید ییلاق پیرامون مانتوا بوده باشد. این کنسرتوها جنبش نویی در ادراک موسیقی به وجود آوردند: در آن ها او نهرهای روان، آواز پرندگان، پارس سگ ها، وزوز حشره ها، چوپان های جار زننده، تندبادها، رقاص های مست، شب های خاموش، چشم اندازهای یخ زده، اسکی بازی کودکان بر روی یخ، و آتش روشن کردن را به نمایش گذاشته است.
آرکانجلو کورلی
آهنگساز و نوازندهٔ ویولن ایتالیایی. در ۱۷ فوریهٔ ۱۶۵۳ در فوزینیانو زاده شد و در ۸ ژانویهٔ ۱۷۱۳ در رم درگذشت. معروفیتش بیشتر به خاطر تأثیر بسزایی ست که بر پیشرفت سبک ویولن نهاد. او چندین سونات و ۱۲ کنسرتو گروسونوشته است.مادر کورلی، سانتا رافینی که پنج هفته قبل از تولد وی بیوه شده بود بعد از فوت پدرش نام وی را آرکانجلو نهاد. اطلاعات مستندی از سال های نخستین آموزش وی در دسترس نیست. تصور بر این است که نخستین هنرآموز وی کشیش سنت ساوینو، دهکده ای در حومه فوزینیانو بوده است. او سپس به مدرسه فینزا و لوگو، جایی که اصول ابتدایی تئوری موسیقی را آموخت، رفت.
یاشا هایفتز
یکی از اسطوره های نوازندگی ویولون در قرن بیستم با ملیت آمریکایی و اصلیت لیتوانیایی(روسی) بود. هایفتز، که برخی او را بزرگترین ویولونیست تاریخ و همپای پاگانینی می شناسند، به خاطر تأویل های موسیقایی، لحن روان و مهارت تکنیکی خارق العاده اش زبانزد است. او با بسیاری از نوازندگان و رهبران ارکستر نام آور زمان خود مانند آرتور روبینشتاین و آرتورو توسکانینی نواخت. توجه او به تکنیک و وفاداری به اصل اثر همراه با اجرای احساسی او را یکی از مهم ترین نوازندگان موسیقی کلاسیک در سده بیستم تبدیل کرد.
هایفتز در ویلنوس لیتوانی که در آن زمان بخشی از امپراتوری روسیه بود به دنیا آمد. در مورد تاریخ تولد او اختلاف نظر وجود دارد و برخی معتقدند که مادرش او را یکی دو سال کوچکتر معرفی کرده باشد تا بیشتر به عنوان یک کودک نابغه دیگران را تحت تأثیر قرار دهد. پدرش، روبن هایفتز، موسیقیدان توانایی بود که مبانی ویولون را در سنین بسیار کم بدو آموخت. هایفتز به عنوان یک کودک اعجوبه در ۵ سالگی اولین اجرای عمومی خود را داشت و توانست در ۶ سالگی کنسرتو ویولون مندلسون را به خوبی بنوازد. در ۱۹۱۰ پدرش او را در کنسرواتوار سنت پترزبورگ ثبت نام کرد، و پس از چند ماه به عنوان شاگرد لئوپلد آوئر پذیرفته شد و در ۱۹۱۱ اولین کنسرتش را در سنت پترزبورگ داد.
یک سال بعد، با معرفی نامه ای از آوئر، هایفتز به برلین رفت و اولین کنسرتش در ۲۴ می همان سال توجه زیادی را به سمت او معطوف کرد، تا جایی که آرتور نیکیش او را برای اجرایکنسرتو ویولون چایکوفسکی همراه با فیلارمونیک برلین برگزید؛ هر چند اجرای او چندان مورد توجه قرار نگرفت. او فریتز کرایسلر را برای اولین بار در یک محفل خصوصی در وین که ویولونیست های مشهور دیگری هم در آن شرکت داشتند ملاقات کرد. کرایسلر پس از آن که هایفتز ۱۲ ساله را با پیانو در اجرای کنسرتو ویولون مندلسون همراهی کرد، او را به شدت تشویق نمود.
هایفتز در دوران نوجوانی اش به بسیاری از نقاط اروپا سفر کرد. در آوریل ۱۹۱۱، او در یک کنسرت فضای باز در برابر ۲۵۰۰۰ بیننده به اجرا پرداخت و چنان شوری در بین حضار برانگیخت که پس از کنسرت افسران پلیس برای محافظت از او وارد میدان شدند. پس از انقلاب ۱۹۱۷ روسیه، هایفتز از طریق سیبری و شرق به آمریکا رفت. اولین اجرای او در تالار کارنگی در نیویورک بیشترین ابراز احساسات و تشویق را از سوی مردم و مطبوعات برایش به دنبال داشت.
جوزپه تارتینی
آهنگساز دوره باروک و نوازنده ویولن و یکی از برجسته ترین مکتب آفرینان نوازندگی ویولن در ایتالیا بود.
جوزپه تارتینی برخلاف رسم زمانه اش تقریباً تنها برای ویولن آهنگ ساخت و کنسرتو و سونات نوشت (ازجمله سونات معروف تحریر شیطان) و همه درخواست های اپرا ساختن را رد کرد. موسیقی اش ابتدا تحت تأثیر کورلی بود. عارف مشرب بود و دربارهٔ پیوند موسیقی با عواطف نظر می داد. در نوازندگی ویولن به شهرت بین المللی رسید. او در دیری پنهان شد و با سه سال تمرین تکنیک خود را صیقل داد و سپس مکتب ویولن بسیار معتبری پدید آورد. وی نوازندگی مراسم تاجگذاری سال ۱۷۲۳ درپراگ را بر عهده داشت.
ساموئل یروینیان
سموئل یروینیان ویولون نواز و آهنگساز بزرگ اهل کشور ارمنستان، متولد سال 1966 در شهر ایروان می باشد، که از سن 7 سالگی تحت آموزش استاد بزرگی همچون آرمن ویناسیان قرار گرفت.
او مدرک دکترای موسیقی خود را از کنسرواتور ملی ایروان در سال 1993 دریافت نمود و از سال 2003 به عنوان یکی از بهترین ویولونیست های جهان در آلبوم های یانی به فعالیت مشغول شد.
آندره ریو
آندره لیون ماری نیکولاس ریو رهبر ارکستر، نوازنده و از مشهورترین ویولونیست ها متولد سال 1949 در شهر ماستریخت هلند می باشد.
او همزمان در سبک های کلاسیک، متقاطع و والس فعالیت می کند و از بهترین آثارش که در ایران نیز از محبوبیت بالایی برخوردار است، مارش ایرانی و در بازار ایرانی هستند. ریو در خانواده ای هنرمند رشد کرده و رهبریت ارکستر همچون میراثی ارزشمند از سه نسل قبل در آن ها می گردد.
ایتساک پرلمان
ایتساک پرلمان ویولونیست، آهنگساز و رهبر ارکستربا اصالتی اسرائیلی-لهستانی متولد سال 1945 در شهر تل آویو می باشد. او در سبک کلاسیک با شهرت و مهارت فراوان امپراطوری می کند و چندین جایزه بزرگ در جشنواره های مختلف کسب نموده است و همکنون نام خود را در لیست بهترین ویولنیست های جهان می بیند.
پرلمان در سن چهار سالگی به بیماری اطفال ابتلا پیدا کرد و برای راه رفتن از عصا بهره می گرفت. ایتساک به همراه همسر و 5 فرزندش همگی در ساز ویولون حرفی برای گفتن دارند.
اوله بورنمن
اوله بورنمن ویولون نواز چیره دست اهل نروژ متولد سال 1810 میلادی ، است که در اوج فقر و کمبود امکانات توانست هنر موسیقی را آموخته و نام خود را سطح جهان طنین انداز نمود.
بورنمن یکی از برترین ویولونیست های جهان در سال 1880 بر اثر ایست قلبی دار فانی را وداع گفت.