به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز به نقل از مهر، بهزاد محمدی چهره شناختهشده تئاتر آزاد یا تئاتر کمدی است که حدود 25 سال است در این عرصه فعالیت میکند و به هنرمندی شناختهشده و محبوب برای مخاطبان تئاتر کمدی تبدیل شده است. محمدی که این روزها در حال اجرای نمایش «خانه سالمندان» در پردیس تئاتر و موسیقی باغ کتاب است.
وی در این بخش دوم گفتوگویش درباره فاصله موجود بین تئاتر حرفهای یا مستقل با تئاتر آزاد، بیتوجهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به تئاتر آزاد، وضعیت فعالیتهای صنفی در این حوزه و کمکی که تئاتر حرفهای و تئاتر آزاد میتوانند به هم بکنند، صحبت کرد:
* شما پیش از این در سالنهایی آثار خود را اجرا میکردید که سالنهای اجرای تئاتر نبود و حالا در پردیس باغ کتاب تهران نمایش خود را روی صحنه بردهاید. از این رو در بین مخاطبان شما، مخاطبانی که به تماشای آثار تئاتری مینشینند نیز حضور دارند. این وضعیت در نوع اجرای شما تأثیرگذار است و تغییراتی در اجرای نمایش داشته اید؟
بله، صد در صد اینگونه است. وقتی در پردیس تئاتر و موسیقی باغ کتاب اجرا میکنم سطح کار را با توجه به مخاطبانی که به این مجموعه مراجعه میکنند، تغییر میدهم. وقتی به تئاتر آزاد توجه شود و گروهها ببینند که مورد توجه قرار گرفتهاند، به مرور سطح کیفی آثار خود را بالاتر میبرند. البته این اتفاق یکشبه به وجود نمیآید بلکه به مرور زمان تغییر میکند. هر چقدر که به تئاتر آزاد کمتوجهی شود فاصله میان تئاتر آزاد و تئاتر حرفهای یا مستقل بیشتر میشود و هر چهقدر به تئاتر آزاد توجه شود، این فاصله کمتر خواهد شد. اینکه فلان بازیگر در تئاتر آزاد کار میکند پس جایگاه پایینتری نسبت به بازیگران دیگر دارد، اصلاً نگاه درستی نیست.
پژمان جمشیدی که از دوستان بسیار خوب من است و این روزها در سینما و تئاتر میدرخشد، فوتبالیست بود. باید به این نکته توجه کنیم که وقتی هنرمندی میدرخشد دیگر مهم نیست که از کجا آمده است، مهم این است که اکنون درخشان و تأثیرگذار است.
* نکته جالب درباره پژمان جمشیدی این است که نگاه و رویکردش به بازیگری بسیار جدی و حرفهایتر از برخی بازیگرانی است که فقط مدعی هستند.
آفرین به پژمان جمشیدی. 15 تا 20 سال پیش اگر فیلمی کمدی به جشنواره میرفت داورها حتی به آن نگاه نمیکردند. یادم است که در اوایل دهه 90 فیلمی به جشنواره راه پیدا کرد که اصلاً فیلم موفقی نبود و فقط در جشنواره شرکت کرد تا جایزههایی که برایش کنار گذاشته بودند، دریافت کند ولی مردم فیلم را دوست نداشتند و اسمش هم بر سر زبانها نیفتاد. هر کسی خواست من نام فیلم، کارگردان و تهیهکننده آن را برایش میگویم.
* فیلمهای اینگونه بسیار داریم.
دقیقاً. الان مردم نیاز به خندیدن دارند، شاد بودن و خندیدن اصلاً عیب نیست. من همیشه میگویم که شما با یک قلقلک میخندید و از آن سو اگر مدام بر سر خود بزنید هم به گریه میافتید اما قلقلک از به سرکوبیدن راحتتر است.
باید به تئاتر آزاد توجه بیشتر کنند. از قدیم گفتهاند «حرمت امامزاده به متولی آن است»، وقتی هنرمندان تئاتر در جمع خودمان یکدیگر را با تبر بزنند، دیگر نمیتوانیم از دیگران، از مدیران و مسؤولان توقع داشته باشیم که به تئاتر و هنرمندان تئاتر توجه و از آنها حمایت کنند. در مطلبی خواندم که در یکی از کشورها، یک معلم به جای اینکه به هر کدام از شاگردان کلاس نمره فردی بدهد، به کل کلاس یک نمره میداد. این امر باعث شده بود تا هر یک از دانشآموزان در رشد کلی کلاس و رسیدن به نمره بالاتر احساس مسؤولیت کند و دانشآموزان آن کلاس به یکدیگر کمک کنند.
اگر به این باور برسیم که همه ما خانواده تئاتر باید در کل یک نمره خوب بگیریم و نباید فقط به خود توجه کنیم، باعث رشد تئاتر میشود. باید به فکر گرفتن نمره عمومی به جای نمره فردی باشیم. این امر باعث اتحاد و رابطه بهتری میان هنرمندان تئاتر میشود.
متأسفانه مشکل اساسی، توجه نکردن به تئاتر آزاد است. من به عنوان هنرمندی که سالها در تئاتر آزاد و کمدی فعالیت کرده و روی این حوزه از تئاتر تعصب دارم، از بین 50 اثری که در تئاتر آزاد اجرا میشوند حدود 20 اثر را حذف میکنم. باید به تئاتر آزاد توجه شود تا سطح کیفی آثار بالا برود در غیر این صورت نمیتوانیم توقع کیفیت از بسیاری آثار تئاتر آزاد داشته باشیم. به هر بخش از هنر که توجه نشود، آن بخش آسیب میبیند.
* اشاره کردید به فاصله میان تئاتر آزاد و تئاتر حرفهای یا مستقل. ما شاهد این هستیم که تئاتر آزاد دارای مخاطب بسیاری است و از سوی دیگر در عرصه تئاتر حرفهای چالش مخاطب همیشه وجود دارد. در عرصه تئاتر حرفهای نمایشنامهنویسانی حرفهای مشغول به فعالیت هستند و از سوی دیگر در تئاتر آزاد نمایشنامههای حرفهای وجود ندارد. هیچوقت تعامل درستی بین تئاتر آزاد و تئاتر حرفهای شکل نگرفته تا به یکدیگر کمک کنند. تئاتر آزاد میتواند در جذب مخاطب و تئاتر حرفهای در زمینه نمایشنامه کمککننده باشد. چرا این تعامل شکل نمیگیرد؟ آیا خود شما در این زمینه اقدامی کردهاید؟
بله. من در کار جدید خود به سراغ یک نمایشنامهنویس حرفهای تئاتر رفتهام. من از هنرمندان تئاتر حرفهای کمک میگیرم.
* باعث ارتقای سطح کیفی اثر میشود.
دقیقاً. در کار جدیدم به سراغ کوروش نریمانی رفتهام که نمایشنامهنویسی حرفهای و به تئاتر و تئاتر کمدی آشنا است. از او خواستم تا به همراه یکدیگر پلی بین تئاتر مستقل و تئاتر آزاد بزنیم تا امکان تعامل میان این 2 گروه را ایجاد کنیم. ما میتوانیم نمایشی را روی صحنه ببریم که خواسته هر 2 گروه را تأمین کند.
* اتفاق خوبی است.
هر فردی که دارای اسم و رسمی است به خاطر سابقهای است که دارد و مطرح شده است. ما باید این تعامل را شکل دهیم. سالها پیش پیشنهاد بازی در نمایشی حرفهای به من داده شد زیرا معتقد بودند که من مخاطبان زیادی دارم و این مخاطبان میتواند به تماشای آن اثر بنشینند. هر هفته در میان مخاطبان من هنرمندان تئاتر و سینما حضور دارند و به تماشای اثرم مینشینند.
* یک باور اشتباهی شکل گرفته مبنی بر اینکه مخاطبان تئاتر آزاد طیف خاصی از جامعه هستند که اهل تفکر نیستند و سطح پایینی دارند و اکثراً پولدار هستند. در حالی که بسیاری از مخاطبان تئاتر آزاد از افراد تحصیلکرده جامعه هستند.
بله، فردی که این نگاه را وارد تئاتر میکند خودش از نظر درک و شعور دچار ضعف است. درست است که نمایشها ما طیف وسیعتری از جامعه را پوشش میدهد ولی در میان مخاطبان ما افراد با سواد، موفق و دانشجو حضور دارند. در گروه ما 2 نفر از بازیگران دانشجوی رشته تئاتر هستند و برای کسب تجربه در کار من حضور دارند. از طریق اینترنت میتوان اطلاعات بسیاری را به دست آورد اما تجربه از طریق اینترنت کسب نمیشود.
در پردیس تئاتر و موسیقی باغ کتاب تهران ما در یک سالن اجرا میکنیم و در سالن مجاور ما گروهی حرفهای در حال اجرا است. وظیفه ما این است که این پیوند را بیشتر کنیم زیرا به نفع مخاطب و تئاتر است.
* بله، به نفع کلیت تئاتر است.
دقیقاً. تئاتر آزاد مخاطب بیشتری دارد و تئاتر حرفهای تخصص بیشتری که هر 2 میتوانند با داشتههای خود به یکدیگر کمک کنند. چه ایرادی دارد که مخاطب خیلی عام را هم با تئاتر با کیفیت آشنا کنیم. من از حضور هنرمندان حرفهای در تئاتر آزاد استقبال میکنم چون باعث بالارفتن من و تئاتر کمدی میشوند. از آن طرف من هم تلاش خودم را میکنم تا باعث بالارفتن آنها بشوم. 2 دست چپ یا راست با هم تبدیل به مشت نمیشوند ولی اگر یک دست چپ و یک دست راست باشند با هم یک مشت را تشکیل میدهند و محکمتر و مقاومتر میشوند. ما باید ضعفهای یکدیگر را برطرف کنیم.
* وظیفه تئاتر این است که باعث رشد فرهنگی اقشار مختلف جامعه شود.
خیلی از نمایشنامههای خوب خارجی را میتوان ایرانیزه و سادهتر کرد و روی صحنه برد تا مخاطبان عام هم با این آثار آشنا شوند. برای تربیت یک بچه باید به ترتیب عمل کرد و او را رشد داد.
* فاصلههایی بین تئاتر آزاد و تئاتر حرفهای ایجاد شده که قابل بررسی است. البته واقعاً قائل به این مرزبندیها نیستیم زیرا این مرزبندیها فقط به تئاتر لطمه زده ولی برای اینکه موضوع مدنظر را بررسی کنیم از واژههای «تئاتر حرفهای» و «تئاتر آزاد» استفاده میکنیم. بخشی از فاصلهای که میان این 2 تئاتر ایجاد شده به دلیل رفتار متولی فرهنگ و هنر یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. هنرمندان فعال در تئاتر حرفهای معتقدند که بیشترین فشار نظارت و ارزشیابی روی این بخش از تئاتر است و از آن سو تئاتر آزاد بدون هیچ نظارتی فعالیت میکند.
یک نکته این است که توقع از افرادی که تحصیلکرده حوزه تئاتر هستند بسیار بیشتر است که البته این توقع کیفی است. ولی باید این نکته را مدنظر قرار داد که بسیاری از تئاتریها به نوعی با آرپیجی به تماشای آثار یکدیگر مینشینند و یکدیگر را تخریب میکنند، شورای نظارت و ارزشیابی هم همین رفتار را با گروهها دارد. این روند باید به صورت ریشهای درست شود. هدف تئاتر آزاد شاد کردن مردم است.
* وزارت ارشاد میتواند تعادل لازم را برقرار کند. بارها شده که در تئاترهای حرفهای دیالوگهایی جزئی که هیچ ایرادی هم ندارند باید حذف شوند ولی دیالوگهایی بسیار پر ایراد در تئاتر آزاد به راحتی روی صحنه بیان میشوند. این رفتار شورای نظارت و ارزشیابی باعث رو در رو قرار گرفتن هنرمندان فعال در این 2 بخش میشود.
بله. یک تفاوت بین مخاطب تئاتر آزاد و تئاتر حرفهای هست مبنی بر اینکه مخاطب تئاتر آزاد زیاد به دنبال سر و صدا کردن نیست و بعد از دیدن نمایش واکنش نشان نمیدهد. شاید بهتر است این گونه بگویم که مخاطب تئاتر آزاد اسلحهای به نام قلم در دست نمیگیرد و با دست خالی به تماشای اثر مینشیند.
* واقعاً روی تئاتر حرفهای حساسیت زیاد است.
پدر خانواده وقتی یک فرزند خود را نسبت به فرزند دیگرش آزادتر بگذارد، رابطه بین 2 فرزند خود را خراب میکند.
* گویا خیال وزارت ارشاد راحت است که تئاترهای آزاد در سالنهای غیرتئاتری و اکثراً در سانسهای آخر شب در سالنهای سینما اجرا میشوند و برای وزارت ارشاد چالشبرانگیز نیستند ولی تئاترهای حرفهای چون در سالنهای رسمی تئاتر اجرا میشوند باید به صورت کامل مورد رصد و نظارت قرار گیرند تا حاشیهای گریبان وزارتخانه را نگیرد. رفتار وزارت فرهنگ و ارشاد به عنوان متولی، رفتار متعادلی نیست.
ادارهکل هنرهای نمایشی ما را حمایت میکنند اما مدیران و مسؤولان وزارتخانه نباید اجازه دهند که افراد و نهادهای دیگر بیایند و دخالت کنند. الان هر کسی به خود اجازه میدهد که در تئاتر نظر بدهد. مگر وقتی شهرداری برای ساخت ساختمان یا خیابانی مجوز میدهد، وزارت فرهنگ و ارشاد دخالتی در آن امر دارد؟ پس چرا در تئاتر اینگونه نیست و نهادهای مختلف دخالت میکنند؟ اجازه ندهید هر کسی در تئاتر نظر بدهد. باید به مجوزی که داده شده احترام گذاشت نه اینکه مدام به دلیل حرف دیگران، کار و گروه را تحت فشار قرار داد. مدیرانی که مجوز اجرای یک نمایش را صادر میکنند باید پای مهر و امضای خود بایستند.
همه درباره سینما و تئاتر نظر میدهند ولی ما درباره ادارات و کارخانهها که اشتباهات متعددی در آنها رخ میدهد، نظری نمیدهیم. جالب است که همه کارشناس تئاتر و سینما شدهاند.
* الان در تئاتر آزاد وضعیتی صنفی چگونه است؟ فعالان این عرصه از امکاناتی نظیر بیمه برخوردار هستند؟
فعالیت صنفی در تئاتر آزاد وجود ندارد. من 25 سال است که در تئاتر آزاد فعالیت میکنم ولی هنوز که هنوز است کارت عضویتی در صنف یا انجمن تئاتر آزاد ندارم.
* در خانه تئاتر اقدامی برای تشکیل انجمن تئاتر آزاد انجام نشد؟
نه. زمانی گفتند که انجمن تئاتر آزاد شکل گرفته و چند نفر عضو آن شدند ولی منحل شد. خیلی از بزرگان و فعالان این عرصه بیمه ندارند. حداقلترین و سادهترین کار این است که این افراد با سابقه از بیمه برخوردار باشند.
* با خانه تئاتر رایزنی برای شکلگیری انجمن تئاتر آزاد انجام نشده است؟
خیلی از فعالان تئاتر آزاد برای این امر رایزنی و تلاش کردند اما از آنجایی که نگاه به تئاتر آزاد نازل است، این اتفاق رخ نداد و این امر هم حکایت از بیتوجهی به تئاتر آزاد دارد. چند سال پیش گفتند که انجمن تئاتر آزاد را شکل بدهید ولی در ادامه بیتوجهیهای مکرر آن انجمن هم از بین رفت. اگر بهترین گل را هم در منزل خود داشته باشید ولی توجهی به آن نکنید، خشک خواهد شد. برای ما این اتفاق افتاد. انجمنی که با هزینه شخصی خودمان شکل دادیم و بچههای تئاتر آزاد برای آن تلاش بسیاری کردند، باز هم در اثر بیتوجهی از بین رفت.
* نگاه سادهای در تئاتر آزاد به لحاظ گرایشهای مختلف در بازیگری، کارگردانی و نمایشنامهنویسی وجود دارد و افراد به راحتی به عنوان بازیگر در تئاتر آزاد مشغول به فعالیت میشوند. در زمینه پرورش نیرو به صورت تخصصی هیچ اتفاقی در تئاتر آزاد رخ نداده است. شما به عنوان هنرمندی که 25 سال است که در عرصه تئاتر آزاد و تئاتر کمدی فعالیت میکنید، ارزیابیتان از وضعیت پرورش نیرو در این عرصه چیست؟
باید پرورش نیرو به صورت درست و تخصصی انجام شود. در کشور کانادا شما بخواهید مغازه خانوادگی خود را تبدیل به یک همبرگر فروشی کنید، به شما اجازه داده نمیشود زیرا باید اول تجربه کسب و مدرک دریافت کنید. اصلاً شما اجازه ندارید به راحتی تغییر کاربری بدهید. نیروهای جدید باید همراه گروههای تئاتری در تمرین و تولید یک اثر حضور پیدا کرده و تجربه کسب کنند و بعد از چندین ماه کسب تجربه و تقویت توانمندیهای خود پا به صحنه بگذارند. برخی فکر میکنند دوستان و اقوامشان استعداد بازیگری دارند و دستشان را میگیرند و روی صحنه میآورند.
* همین روند سطح کار را پایین میآورد.
دقیقاً. بعضیها به من میگویند که پسرشان یا دخترشان علاقهمند به بازیگری و هنرمندشدن است. پاسخ من این است که به صرف علاقه نمیتوان هنرمند شد. به صرف علاقه نمیتوان ورزشکار شد. به صرف علاقه نمیتوان بازیگر شد و به عنوان چهرهای هنری شناخته شد. باید دانش لازم و تجربه کافی را برای این امر داشته باشید.
* درها باز است و هیچ متر و معیاری وجود ندارد. با پول افراد در بهترین سالنهای تئاتر اثری را به صحنه میبرند که به لحاظ کیفی اصلاً قابل اعتنا نیست، با پول به عنوان بازیگر روی صحنه میروند. تئاتر آزاد هم از این اتفاق آسیبهایی جدی دیده است.
باید بخشی از میزهای نظام مدیریت ایران را سر و ته کرد زیرا آنقدر که کار زیر میز انجام میشود روی میز انجام نمیشود. وقتی میزها سر و ته شود تازه زیرمیزی تبدیل به رومیزی میشود. اگر قرار است در اتاق برخی مدیران دوربینی نصب شود بهتر است زیر میز نصب شود چون بسیاری از کارها به صورت زیرمیزی انجام میشوند.
آنقدر مدیریت هنری را از ابتدا رها کردند که از اصل و وظیفه خود فاصله گرفته است، حالا میخواهند یک شبه آن را به مسیر بازگردانند که امکانپذیر نیست. در حال حاضر رابطه بیشتر از تخصص پاسخگو است و فرد بدون داشتن تجربه و تخصص، روی صحنه یا جلوی دوربین حضور پیدا میکند.
وضعیت کلاسهای بازیگری هم خوب نیست.
* در دانشگاه هم بحث آموزش به درستی اتفاق نمیافتد.
زندهیاد امین تارخ کلاس بازیگری برگزار میکرد و چهرههای مهمی را به سینما و تئاتر ایران معرفی کرد ولی حالا هر کسی یک کلاس بازیگری راهاندازی کرده است. در فوتبال هم همین اتفاق افتاده است و افراد مختلف مدرسه فوتبال راه انداختهاند. صرف اینکه کسی فوتبالیست باشد نباید مدرسه فوتبال راهاندازی کند. هر کسی که در محله خودش باشد گم نمیشود. اگر در محله خودتان قدم بردارید گم نمیشوید ولی اگر در محله خودتان نباشید یا گم یا سردرگم میشوید. ما به دلیل اینکه در محله خودمان نیستیم سردرگم شدهایم. در بحث مدیریت هم اینگونه است، مدیران در فضاهای مختلف مشغول به کار میشوند.
کلاسهای آموزشی باید با نظارت درست برگزار شود. باید خط و مشی درستی برای این کلاسها تعیین شود، خروجیهای درستی تربیت و برای این خروجیها فضای کار ایجاد شود. به راحتی به هر کسی نباید اجازه داد تا سالن تئاتر راهاندازی و خود را ارباب هنرمندان تصور کند. کار باید به دست کاربلد سپرده شود. باید در عرصه هنر دلالها حذف شوند. کسانی که اهل هنر نیستند مانند ویروسی هستند که وقتی وارد هنر میشوند آن را آلوده میکنند. در راهنمایی و رانندگی اول آئیننامه را میخوانند و در آزمون شرکت میکنند و بعد برای رانندگی وارد آزمون شهری میشوند نه اینکه از همان ابتدا پشت فرمان بنشینند و بعد گواهینامه بگیرند.
برخی جوانان علاقهمند به تئاتر هستند که مبانی اولیه تئاتر را هم نمیدانند.
* فکر میکنید تا چه زمانی به کار بازیگری و تئاتر کمدی ادامه خواهید داد؟
قبل از اینکه دورهام تمام شود، کنار خواهم کشید. دوست ندارم مخاطب من را پس بزند. دوست ندارم به آنجا برسم.
* برای اینکه دیرتر به آن دوره برسید چه برنامهای دارید؟
در درجه اول به ورزش و سلامتی اهمیت میدهم تا توان روی صحنه بودن را داشته باشم. مدام به فکر بهروزشدن هستم تا با محدودیت ایدههای نمایشی مواجه نشوم. همچنین از هنرمندان خوشفکر برای تولید آثارم مشاوره میگیرم. نباید از اینکه خودمان را تصحیح کنیم، بترسیم. من بارها نظرات افراد مختلف را جویا شدم. قوانین کهنه را باید کنار بگذاریم.
زندگی خوب فراموش کردن تلخیهای گذشته، غنیمتشمردن لحظات خوبِ حال و ساختن آینده است. کینهای نباشیم.
* شما با مخاطب خود روراست هستید و مخاطب دوستتان دارد.
روزی مخاطبی به من گفت که نمیتوانم بلیت نمایش شما را از سایت تهیه کنم. با تلفن همراه خودم برای آن مخاطب بلیت خریدم. بعد متوجه شدم که در شب مدنظر اجرا نداریم. چون با شماره خودم بلیت را خریده بودم، سایت امکان تماس و اطلاعرسانی به آن مخاطب را نداشت. یکی از همکاران را در روز مقرر به سالن فرستادم تا به آن مخاطب اطلاع بدهد زیرا آن مخاطب برای من قابل احترام بود. باید به مخاطب احترام بگذاریم. آن فرد تبدیل به یکی از مخاطبان همیشگی و ثابت اجراهای من شده و نگاهش به تئاتر عوض شده است.