دسته بندی ها

سیاست
جامعه
حوادث
اقتصاد
ورزش
دانشگاه
موسیقی
هنر و رسانه
علم و فناوری
بازار
مجله خانواده
ویدیو
عکس

جستجو در ساعدنیوز

جامعه /

برادر رهبر معظم انقلاب: اگر خانه‌ رهبری بروید، احساس نمی‌کنید که خانه یک مقام درجه یک جهان اسلام رفته‌اید؛ خانه ایشان گلیم و موکته 

دوشنبه، 09 مهر 1403
کد خبر: 410832
ساعدنیوز: ناشنیده های زندگی رهبر معظم انقلاب از زبان برادر کوچکتر ایشان سیدمحمدحسن خامنه‌ای که تا کنون چندان مصاحبه یا در اظهارنظر رسانه‌ای دیده یا شنیده نشده بود را ملاحضه بفرمایید.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز، مانند همه اعضای بیت شریف رهبری، ایشان نیز ابا داشتند از اینکه برخی مسائل را مطرح کنند. آنچه از این مصاحبه منتشر شده ماحصل بخش‌هایی از این گفت‌و‌گوست.

* بنای ما این است که گفت‌وگویی با حضرت‌عالی در مورد برادر بزرگوارتان داشته باشیم. شما خیلی کم تا به حال سخن گفته‌اید. قطعا ناگفته‌هایی دارید که دانستنش جذاب و خواندنی است.

اگر شما دقت کرده باشید در احوالات اخوی بزرگ، ‌هادی آقا و من هیچ وقت نگفتیم برادرمان این‌طوری گفته‌اند، برادرمان آن‌طور می‌گوید. برادران آقای هاشمی گفتند، بچه‌های آقای هاشمی گفتند، ایشان بچه‌هایشان هم نگفته‌اند. بنابراین این مشی ما نیست. ما خانه و بیرونمان تقریبا یکی است، یعنی خیلی تفاوتی بین اخلاق داخلی و اخلاق بیرونی‌مان برخلاف خیلی‌ها نیست. یعنی اندرونی و بیرونی‌مان یکی است، واقعا هم یکی بوده، ما همیشه بیرونی‌مان جلوه‌اش بیشتر از اندرونی‌مان بوده است. اینها یک چیزهای قدیمی ‌است که می‌گفتند فلانی در اندرونی‌اش فرش دستی دارد، در بیرونی‌اش گلیم می‌اندازد. من یادم ‌هست ما در اندرونی‌مان فرش دستی بود، در بیرونی‌مان هم فرش دستی بود، منتها هر دو از این فرش‌های خیلی ارزان‌قیمت، متری، زرعی، نه مقاتی و گره‌ای.

ب* می‌گویند آقا خیلی ساده زندگی می‌کنند، زندگی‌ شخصی‌شان، حتی در خوردوخوراک گفته بودند. یا مثلا میهمانی‌های خودمانی می‌روید، خیلی تشریفات ندارند.

آقا یک نکته‌ای را به من گفتند، به من گفتند من خرید شیرینی را در خانه حذف کردم. ایشان معمولا میوه دیدارهایشان دو رقم بیشتر نیست. حتی اینجا که پذیرایی می‌کنند، دو رقم است،‌ سه رقم نیست. غذا هم یک رقم؛ یک خورشت.

* یعنی فامیلی هم که می‌روند؟

بله، فقط یک خورشت. یعنی تجملات مطلقا. تجملات و بی‌تکلف‌بودن غیر از این نمی‌تواند باشد. یک وقت شما برایتان آشپزخانه‌تان همیشه کباب و بگیروببند و گرم بوده‌، یک وقت نه، اصلا بند این چیزها نبودید. به فکر این چیزها نبودید که حالا چون ما اینجا ریاست‌جمهوری شدیم، باید این‌طوری باشد؛ نه. یعنی اصلا این قضیه نیست که ایشان تشریفات؛ یک تشریفات ویژه‌ای دارد برای خودش که آن تشریفات برای ایشان نیست، برای جایگاه است که آن جداست. محافظان، خودی، بگیروببند و حتی اتومبیل، یعنی حتی اتومبیل هم مربوط به ایشان نمی‌شود. ایشان همین است، ایشان همین است که می‌بینید. غیر از اینکه شما می‌بینید، همین است. یعنی سعی در اینکه حتما دمپایی فلان مدل باشد، نه. سعی در اینکه حتما مثلا فرض کنید فرش داشته باشد، نه. همین الان واقعا در خانه‌شان گلیم است، موکت است در کتابخانه‌ای که هست، اندرونش هم اگر پایین خانه است، آن هم همین است. ایشان مبل ندارند، در آشپزخانه‌شان احتمالا از این صندلی‌های پلاستیکی است که پایین دیدید گوشه پارکینگ که من خریدم و فرستادم برایشان. خودشان حاضر نبودند حتی آن را هم بخرند، چون برای مصرف شخصی‌شان را که نمی‌گویند ریاست‌جمهوری یا دفتر رهبری بخرند، باید از جیبشان بخرند؛ نمی‌خواست بخرد. یعنی صندلی‌اش صندلی معمولی‌ای است. حالا آن صندلی این‌طوری است که من هم تهران دارم از این صندلی‌های این‌طوری، من چهار تا از آن را دارم. همان پشت حسینیه هم که شما می‌بینید آن صندلی‌ها را می‌گذارند، آنها هم صندلی پلاستیکی است که برای دفتر است. مبل‌هایشان هم مبل‌های ساده‌ای است. ایشان یک نکته‌ای را هم گفته‌اند که ما مثلا روی همین مبل‌ها، نشستیم، بلند شدیم، از زمان ریاست‌جمهوری تا الان، طوری شده؟ این طوری شده خیلی مهم است، این لغت طوری شده را ما باید این را بدانیم. مثلا من این‌طوری نشستم، طوری شده؟ نه. من اینها را جلوی شما گذاشتم، جلوی خودم هم گذاشتم، از شما متمول‌تر، متمکن‌تر، پولدارتر اینجا نشسته، همین‌طور بوده؛ به آقای آجرلو که ارادت داریم، باز هم همین است. قبلش هم که این را برای من نیاورده بودند، در آن سینی بود، پیاله‌های چینی داشتم، همین‌ها را در آن می‌گذاشتم و می‌آوردم. آقا هم همین‌طوری است. شما اگر بروید در خانه‌اش، احساس این را نمی‌کنید که خانه یک مقام درجه یک جهان اسلام، نه ایران، جهان اسلام؛ آن سر دنیا ایشان مرید دارد، آن سر دنیا فلان دارد، یک این‌طوری بکند ایشان، هزار تا راک فلر از دستش می‌ریزد، اما همه اینها است، برای خودش نیست. من تهران اوایل در سال 72 - 71 فرش خریده بودم، الان فرش‌هایش هست. دو تا قالی سه در چهار از مشهد خریده بودم قسطی 700 هزار تومان. مدت‌ها خجالت می‌کشیدم خانواده اخوی را دعوت کنم؛ آقا که جای خود دارد. بچه‌ها را دعوت کنم که بگویند عمو فرش خریده، فرش و مبل. واقعا خجالت می‌کشیدم. احساس شرمندگی می‌کردم؛ البته از اینها احساس شرمندگی نمی‌کنم، چون اینها حساب و کتابشان به شما می‌گویم؛ آن را که داده، این را که داده، این را که داده، نرفتم بخرم مثلا.


1 پسندیدم 12 دیدگاه

استخاره آنلاین
فال حافظ آنلاین
فال امروز شنبه 08 دی
از سراسر وب
دیدگاه ها
منیر عسکرزاده
3 ماه پیش

توی دنیا هم مانند رهبر پیدا نمیشه جانم فدای رهبر
پاسخ
تارا
3 ماه پیش

جانم فدای رهبرم
پاسخ
دیدگاه خود را ثبت نمایید
چگونه پایان نامه را به کتاب تبدیل کنیم؟
پذیرش و چاپ مقاله در مجلات علمی پژوهشی داخلی
پذیرش و چاپ مقاله در مجلات خارجی
پذیرش و چاپ مقاله در مجلات خارجی ISI، SCOPUS، PUBMED، ISC
صفر تا صد چاپ فوری مقاله پزشکی و پرستاری
واتساپ از چه روش‌هایی برای کسب درآمد استفاده می‌کند؟
اکسپت فوری مقاله برای دوره دکتری
طرز تهیه کیک درخت کریسمسی چوبی، یکی از ضروری های زمستان / مطمعنا همه عاشق این کیک خوشگلت میشن + ویدئو
هزینه تبدیل پایان نامه به کتاب + ویدئو آموزشی
مراحل سابمیت مقاله