نام : صَدّام حُسین
نام خانوادگی : عبدالمجید تِکریتی
تولد - وفات : 28 آوریل 1937 – 30 دسامبر 2006
تحصیلات : تحصیل کرده حقوق
سمت فعلی : وی در قید حیات نمی باشد
صدام حسین در سال 1937 در روستای العوجه تکریت در کشور عراق و در خانوادهای چوپان به دنیا آمد. مادرش او را «صَدّامْ» نام نهاد که در عربی به معنای فردی است که «صَدَمه» میرساند. در مورد اینکه چه کسی پدرش است اختلاف نظر است اما بهگفته مادرش، او هیچگاه پدر خود «حسین المجید» را که پنج ماه پیش از تولدش ناپدید شده یا درگذشته بود، ندید. کمی بعد از ناپدید شدن پدرش، برادر دوازده سالهاش بر اثر بیماری سرطان درگذشت.
صدام تا سه سالگی در خانواده دایی خود، خیرالله طلفاح زندگی کرد.مادرش، صبحه طلفاح المسلط بار دیگر ازدواج کرد و صدام دارای سه برادر ناتنی شد. شوهر دوم صبحه، «حسن الابراهیم» نام داشت.
صدام با راهنمایی عمویش به یک دبیرستان ملیگرا رفت.و سپس به مصر گریخت و در مصر به دانشکدهٔ حقوق دانشگاه قاهره رفت.
صدام سه بار ازدواج کرد. نخستین بار وی در سال 1963 با ساجده طلفاح دختر دایی بزرگش که یک معلم بود ازدواج کرد.
او سمیره شهبندر را در سال 1986 و پس از طلاق اجباری از شوهرش به عقد خود درآورد. (گفته میشود که سمیره همسر مورد علاقهٔ وی بودهاست).
همسر سوم وی ندال الحمدانی مدیرکل مرکز تحقیقات انرژی خورشیدی در شورای تحقیقات علمی عراق بود که مانند سمیره مجبور به ترک شوهرش شده بود.
نتیجه ازدواج اول صدام با دختر خیرالله طلفاح، دایی و قائممقام صدام، دو پسر به نامهای «عدی حسین» و «قصی حسین» و سه دختر به نامهای «رنا حسین»، «رغد حسین» و «حلا حسین» بود.
صدام از سمیره دارای یک پسر به نام علی حسین عبدالمجید شد.
یک سال پس از ورود صدام به حزب بعث، افسران ارتش به رهبری ژنرال عبدالکریم قاسم توانستند فیصل دوم را از سلطنت عراق براندازند. بعثیها با دولت جدید مخالفت کرده و در سال (1959) نخستوزیر عبدالکریم قاسم را در عملیاتی که صدام 22 ساله هم در آن شرکت داشت ترور کردند که ناموفق بود. یک تیر به پای صدام خورد ولی توانست به سوریه بگریزد، از سوریه هم به مصر رفت.
افسران ارتش که برخی از آنها جزو حزب بعث بودند طی کودتایی در سال 1963 میلادی علیه عبدالکریم قاسم، قدرت را به دست گرفتند. با اینحال تفرقه زیادی که بین آنها وجود داشت، اجازه نداد که این دولت بیش از هفت الی هشت ماه دوام بیاورد. صدام به عراق بازگشت ولی هنگامی که گروه ضدبعثی که عبدالرحمان عارف ریاست آن را بر عهده داشت قدرت را در اختیار گرفت، صدام را در سال 1964 به زندان انداختند، او در سال 1967 از زندان فرار کرد و تبدیل به یکی از بزرگترین رهبران حزب شد. بنابر گفتههای بسیاری از زندگینامهنگاران، صدام هیچگاه بحرانهای درون دولت اول بعثی را فراموش نکرد. در همین راستا بود که همزمان دست به کارهای ظالمانهای زد تا میزان وحدت درون حزبی به شدت افزایش یافته و قدرت در اختیارش باقی بماند و ثبات اجتماعی برقرار باشد.
در 1968 بود که کودتای دوم عراق باعث شد تا حزب بعث به سرکردگی ژنرال احمد حسن البکر که اهل تکریت و باصطلاح دایی صدام بود به قدرت برسد. صدام 31 ساله بهعنوان معاون رئیسجمهور تقریباً همهکاره عراق شد.
صدام در سال 1976 به درجه ژنرالی نیروهای مسلح عراق رسید. او به سرعت در حال تبدیل شدن به مرد شماره یک دولت بود. صدام پیش از اینکه در سال 1979 بهطور رسمی قدرت را به دست بگیرد، عملاً رهبر عراق شده بود. او کمکم شروع به تحکیم قدرت خود بر دولت عراق و حزب بعث کرد. ارتباطات اعضای حزب با دقت کنترل میگردید و حلقه حمایت از صدام در حزب بعث قویتر میشد.
پس از آنکه احمد حسن البکر، رئیسجمهور پیر و ضعیف عراق به تدریج توانایی رسیدگی به امور دفتری خویش را از دست داد، نقش صدام به عنوان چهره دولت عراق در داخل و خارج از کشور پررنگ تر گردید. او به زودی معمار سیاست خارجی عراق شد و در تمامی جلسهها و دیدارهای دیپلماتیک به عنوان نماینده ملت عراق حاضر میشد. صدام در اواخر دههٔ 1970، عملاً رهبر بلامنازع عراق شده بود.
تحکیم اقتدار و توسعه اقتصادی و نوسازی زیرساخت عراق توسط صدام
صدام در حالی قدرت را به دست گرفت که ملت عراق در میان بحرانهای عمیقی گرفتار شده بودند. عراق بسیار پیشتر از صدام، بین گروههای اجتماعی، قومی، مذهبی و اقتصادی - اجتماعی تقسیم شده بود. سنی دربرابر شیعه، عرب علیه کرد، رئیس قبیله در مقابل بازرگان شهری و کوچنشین ضد روستایی. ثبات قدرت در کشوری که توسط چند دستگیها و درگیریهای سیاسی به هم ریخته بود، نیازمند پیشبرد استانداردهای زندگی بود.
صدام با جدیت، نوسازی اقتصاد عراق را به همراه تشکیل یک دستگاه امنیتی قدرتمند برای جلوگیری از بروز کودتا در ساختار قدرت و جلوگیری از شورشهای مردمی پیگیری میکرد. او که همیشه به دنبال گسترش محبوبیت خود بین عناصر جامعه عراق و بسیج قشر توده به پشتیبانی از خویش بود، به دقت روی برنامههای توسعه و رفاه اجتماعی نظارت میکرد.
در مرکز این استراتژی، نفت عراق واقع شده بود. صدام حسین در تاریخ 11 خرداد 1351 (1 ژوئن 1972) فرایند سلب مالکیت شرکتهای نفتی غربی را که امتیاز انحصاری نفت عراق را در اختیار داشتند آغاز کرد. یک سال بعد بهای نفت در بازارهای جهانی بر اثر شوک نفتی سال 1352 (1973) به شدت افزایش یافت و صدام توانست از رهگذر سود بالای نفت، مقاصد جاهطلبانه خویش را با شدت بیشتری دنبال کند.
جانشینی و پاکسازی
رئیسجمهور احمد حسن البکر در سال 1358 (1979) معاهداتی با سوریه (که تحت حاکمیت بعثیهای آن کشور بود) امضا کرد که طبق آنها هر دو کشور با هم متحد میشدند. بنابر معاهدهها، حافظ اسد رئیسجمهور وقت سوریه قائممقام اتحادیه میشد. با این وضع مقام صدام در خطر میافتاد؛ ولی پیش از اینکه چنین اتفاقی بیفتد، به وسیله یک کودتای نرم و بدون خشونت در ردههای بالای دولت، رئیسجمهور البکر در تاریخ 25 تیر 1358 (16 ژوئیه 1979) مجبور به استعفا شد و به این ترتیب صدام بهطور رسمی رئیسجمهور عراق گردید.
صدام چندی بعد در تاریخ 31 تیر 1358 (22 ژوئیه 1979) دستور به برگزاری گردهمایی مجمع رهبران حزب بعث داد. او در این مراسم که بنابر سفارش وی فیلمبرداری هم میشد، نام چند تن از اعضا را که به زعم وی جاسوس و خیانتکار بهشمار میآمدند خواند و به آنها دستور داد بیرون بروند. این اعضا که برچسب «خائن» به آنها زده شد، از جلسه بیرون برده شدند تا در مقابل جوخهی آتش، تیرباران شوند. پس از این که فهرست به پایان رسید، صدام به همه کسانی که هنوز در جلسه حضور داشتند به خاطر وفاداریهای گذشته و آیندهشان تبریک گفت.
صدام خود را یک رهبر انقلابی سکولار و نوگرای اجتماعی همانند ناصر میدانست. دولت وی به زنان آزادیهای مضاعف داده و به آنها امکان کار در شغلهای صنعتی و تحصیل در مدارج عالی تحصیلی داد. همچنین صدام نوعی سیستم قضایی غربی در کشور به اجرا گذاشت. با این کار عراق تبدیل به تنها کشور عرب خلیج فارس شد که طبق قوانین سنتی اسلام (شریعت) اداره نمیشد. او فعالیت دادگاههای مبتنی بر شریعت را به جز برای رسیدگی به دعاوی آسیبهای شخصی ممنوع اعلام کرد.
در سال 1982 سوءقصدی علیه صدام حسین در شهرک دجیل در 40 کیلومتری شمال بغداد انجام شد. نیروهای امنیتی نیز در پاسخ به این اقدام به شهر حمله کرده و بالغ بر 160 نفر از ساکنان را کشته و اعدام کردند که در میان آنها چند کودک نیز وجود داشتند. حدود 1٬500 تن از اهالی شهر به زندان فرستاده شدند تا تحت شکنجه قرار گیرند. جریمه تمامی اهالی هم این بود که 1٬000 کیلومتر مربع از زمینهای زراعیشان نابود شود؛ تا ده سال بعد هم به کسی اجازه کاشت دوباره داده نشد. واقعه دُجیل یکی از جرائم اصلی صدام بود که وی بهخاطر دستور آن جرائم غیرانسانی به اعدام به وسیله چوبه دار محکوم شد.
تلاش صدام در ارتباطات خود با خارج بر این استوار بود که عراق نقش تعیینکنندهای در خاورمیانه داشته باشد. عراق در سال 1351 (1972) یک پیمان کمکرسانی با شوروی امضا کرد که پس از آن محمولههای زیادی اسلحه و هزاران مشاور به عراق فرستاده شدند. اما اعدام کمونیستهای عراقی در سال 1978 و قرار گرفتن غرب به عنوان طرف تجاری عراق باعث کدورت روابط با شوروی شد. پس از آن نیز غربگرایی عراق روز به روز بیشتر میشد تا اینکه جنگ خلیج فارس در سال 1991 آغاز شد.
رابطه با فلسطینیها
صدام حسین میلیونها دلار را صرف کمک به جنگجویان فلسطینی میکرد او از سال 2000 تا 2003 در مجموع 35 میلیون دلار را صرف کمک به خانواده کشتهشدگان در درگیریهای فلسطینیها و اسرائیلیها کرد. او به هر خانوادهای که یکی از اعضای خود را در عملیات انتحاری از دست میداد 25 هزار دلار پرداخت میکرد.
رابطه با اسرائیل
در 14 ژوئن 1984 سخنگوی دولت آمریکا بر اهمیت استراتژیک خط لوله عقبه تأکید کرد. همکاری عراق با اسرائیل در زمینه حفاظت از لولههای نفت نقش جدیدی به این کشور در منطقه داد. اسرائیل در عراق به صورت غیرعلنی سفارتخانه داشت. کارکنان سازمان اطلاعات عراق به وسیله موساد آموزش داده میشدند.
صدام حسین و دربار پهلوی
محمدرضا پهلوی، شاه وقت ایران که حزب بعث و رئیس آن صدام حسین را بانی قتل خاندان سلطنتی فیصل که روابط نزدیک و صمیمانهای با دربار و خاندان پهلوی داشتند، میدانست هرگز روابطی صمیمانه و گرم با صدام حسین برقرار نکرد.
دیدار محمدرضا پهلوی با صدام در جریان اجلاس سران کشورهای صادرکننده نفت «اوپک» بود که در کشور الجزایر رخ داد. پس از آن صدام در سال 1355 به دعوت امیرعباس هویدا، نخستوزیر وقت، به تهران سفر کرد و با شاه هم ملاقاتی داشت. در این سفر قرارداد نهایی شده و به امضا رسید از جمله قراردادی در مورد خطوط مرزی دو کشور بود.
مهمترین سفر رسمی ایرانیان پس از روی کار آمدن صدام در عراق، دیدار فرح پهلوی از این کشور بود که در بحبوحه روزهای پیش از پیروزی انقلاب 1357 ایران انجام گرفت.
روابط صدام با امام خمینی
پیش از آن در هنگامی که صدام رئیس شورای انقلاب عراق بود، اخراج امام خمینی از عراق که در تبعید در این کشور به سر میبرد به تصویب شورای انقلاب عراق رسیده بود. حضور امام خمینی در نجف، مقامات امنیتی حزب بعث عراق را از سیاسیشدن حوزه علمیه نجف نگران کرده بود.
تلاشهای دربار ایران که رابطه چندان گرمی هم با دولت وقت عراق نداشت برای موافقت با حضور امام خمینی در نجف راه به جایی نبرد. با اخراج او از عراق و عزیمتش به کشور فرانسه، روند انقلاب ایران شتاب گرفت.
در سال 1357 (1979) حکومت محمدرضا شاه پهلوی در ایران با انقلاب ایران سرنگون شد و نظام جمهوری اسلامی بر سر کار آمد. مبانی انقلابی اسلام شیعی روی مردم کشورهای منطقه به ویژه کشورهایی که شیعیان بیشتری داشتند به ویژه عراق تأثیر به سزایی گذاشت. صدام از این میترسید که عقاید اسلامی شیعی (که مخالف حکومت سکولار او بودند) در بین جمعیت زیاد شیعه ساکن عراق رخنه کنند.
چند سال قبل، امام خمینی که در سال 1343 (1964) از ایران تبعید شده بود، به شهر شیعهنشین نجف رفت و ساکن شد. امام خمینی در نجف ارتباطات مستحکمی با شیعیان عراقی برقرار ساخته و پیروانی دینی - سیاسی در سراسر جهان برای خود به وجود آورد. پس از توافقنامه سال 1354 (1975) بین شاه و صدام برای ایجاد روابط حسنه بین دو کشور ایران و عراق، صدام زیر فشار شاه قبول کرد تا امام خمینی را از عراق بیرون کند.
پس از اینکه امام خمینی قدرت را در ایران به دست گرفت کشمکشهای مرزی بین ایران و عراق به مدت ده ماه در مورد تسلط بر اروندرود که دو کشور را از هم جدا میسازد بالا گرفت. عراق در تاریخ 31 شهریور 1359 (22 سپتامبر 1980) به فرودگاه مهرآباد تهران حمله کرد و سپس وارد استان خوزستان شد. صدام، خوزستان را استان تازه عراق نامید.
پایان جنگ با ایران مقارن شد با بروز کشمکش با همسایه ثروتمندی به نام کویت. صدام بر این باور بود که جنگ او با ایران باعث شدهاست که کویت از حمله قریبالوقوع ایرانیان در امان باشد. او هم چنین معتقد بود چون جنگ او با ایران به سود کشورهای حوزه خلیج فارس بودهاست، دولتهای عربی باید بخشی از بدهی عراق را ببخشند. صدام با اصرار از کویت خواست که بدهی 30 میلیارد دلاری عراق را که برای جنگ با ایران گرفته شده بود ببخشد، ولی کویتیها زیر بار نرفتند.
کمی بعد کویت با حفر چاههایی که عراق فکر میکرد داخل منطقه مرزی مورد مشاجره دو کشور است، باعث خشم صدام شد. صدام در اعتراض به این اقدام دولت کویت به آمریکا شکایت کرد. هر چند که بحران اقتصادی عراق به مدت چندین سال بود که ادامه داشت ولی صدام میخواست بهوسیله پول نفت به آن پایان دهد. او هنوز ارتش با تجربه و تا دندان مسلح خود را داشت و گه گاه از آن برای تأثیرگذاری روی روابط منطقهای استفاده میکرد. صدام چندی بعد دستور حرکت نیروهایش به مرز کویت را داد.
صدام حسین در تاریخ 24 فوریه 2003 و در حالی که وقوع جنگ نزدیک بود، با دَن رَدِر مجری شبکه خبری سیبیاس نیوز به مدت بیش از سه ساعت مصاحبه کرد. از آخرین مصاحبه وی با یک خبرنگار آمریکایی یک دهه میگذشت. این شبکه یک هفته بعد نوار مصاحبه را روی آنتن فرستاد.
دولت و ارتش عراق در طول سه هفته پس از حمله آمریکا و همپیمانانش در تاریخ 20 مارس 2003 نابود شدند. ایالات متحده دستکم دو بار کوشید تا با حملات هوایی، صدام را به قتل برساند ولی در هر دوبار، هدف مورد اصابت واقع نشد. با شروع ماه آوریل (اواسط فروردین) نیروهای ائتلاف بخش زیادی از عراق را اشغال کرده بودند. مقاومتهای بسیار ضعیف ارتش عراق یا به راحتی در هم میشکستند یا تبدیل به تاکتیکهای پارتیزانی میشدند. این وضعیت، نشاندهنده خروج کنترل از دست صدام بود. صدام برای آخرین بار در فیلمی ویدئویی که او را در حومه بغداد نشان میداد دیده شد. هنگامی که بغداد در تاریخ 9 آوریل به دست نیروهای ائتلاف افتاد، دیگر کسی صدام را ندید.
مکان صدام حسین تا چندین هفته پس از سقوط بغداد و پایان درگیریهای اصلی نامعلوم بود. افراد زیادی گزارش دادند که وی را دیدهاند ولی هیچکدام تأیید نشد.
خبرگزاری ایرنا در تاریخ 14 دسامبر 2003 به نقل از جلال طالبانی رهبر کردها، گزارش داد که صدام حسین، دستگیر شدهاست. این گزارش سپس توسط دیگر اعضای هیئت حاکمه، منابع ارتش آمریکا و تونی بلر نخستوزیر وقت انگلستان تأیید شد. کمی بعد پل برمر حاکم موقت آمریکایی عراق در کنفرانسی مطبوعاتی در بغداد خبر دستگیری وی را اینچنین اعلام کرد: «خانمها و آقایان، او را گرفتیم.» او را در ساعت 8:30 به وقت محلی روز 13 دسامبر در عملیاتی به نام سپیدهدم سرخ و در یک چاله در خانهای در روستای الدور در نزدیکی تکریت دستگیر کرده بودند. برمر در آن کنفرانس مطبوعاتی تصاویر ویدئویی صدام پس از دستگیری را پخش کرد.
در تاریخ 20 مارس 2005 روزنامههای سان انگلیس و نیویورک پست که توسط روپرت مرداک اداره میشوند، عکسی از صدام را در زندان در حالیکه تنها یک زیرشلواری به پا داشت، با عنوان «ستمگر با زیرشلواری» چاپ کردند. صفحه سوم این روزنامه که معمولاً اختصاص به نمایش دختران مدل نیمهعریان دارد، صدام حسین را در حالیکه با یک زیرشلواری سفید در حال شستن لباس است نشان میداد.
صدام حسین در تاریخ 9 تیر 1383 (درحالیکه هنوز در اردوگاه کراپر در بغداد نگهداری میشد) به همراه 11 تن از سران حزب بعث بهصورت حقوقی (و نه به صورت فیزیکی، زیرا در آن زمان زندانهای کافی و امنی برای نگهداری از آنها در عراق وجود نداشت) تحویل دولت موقت عراق شد تا به اتهام جرایم جنگی، جنایات علیه بشریت و قتلعام محاکمه گردد. قرار شد تا در طول این محاکمه توجه ویژهای به فعالیتهای وحشیانه وی علیه کردهای شمال عراق در طول جنگ با ایران و علیه شیعیان جنوب در خلال سالهای 1991 تا 1999 بشود.
صدام حسین در تاریخ 30 دسامبر 2006 و در ساعت 6:07 به وقت محلی به دار آویخته شد. مراسم اعدام وی در اردوگاه عدالت که منطقهای محافظتشده در شمال بغداد است و زمانی توسط خود صدام برای شکنجه و اعدام شهروندان عراقی استفاده میشد اجرا شد. در هنگام اعدام او طرفداران مقتدی صدر و محمدباقر صدر حضور داشتند و موفق الربیعی رئیس سازمان امنیت دولت جدید، اجرای اعدام را به عهده داشت. آنها برای او آرزوی واصل شدن به جهنم کردند. بار دوم و قبل اتمام آن اهرم کشیده شد و او که پاهایش نیز بسته بود شروع به تقلا کرد ولی زیاد طول نکشید. جنازه او با بالگرد به دفتر نوری مالکی منتقل شد.
صدام در قید حیات نبوده و سمتی ندارد.
صدام حسین در قید حیات نبوده و صفحه رسمی در اینستاگرام ندارد.