به گزارش سایت خبری ساعد نیوز و به نقل از بهداشت نیوز،داستان سرایی آنقدر با خاطرات دوران کودکی ما عجین شده است که حتما در بزرگسالی هم از آن یاد و استفاده می کنید. ما در دوران کودکی عاشق این بودیم که مادر یا پدرمان برایمان داستانی را تعریف کنند و ما خودمان را جای آن شخصیت خیالی بگذاریم. حال ماها بزرگ شدیم و باید این روند را برای فرزندانمان در پیش بگیریم. در قصه، کودک با دنیای متفاوتی از حیوانات، انسان ها و طبیعت آشنا خواهد شد و حتی با توجه به نحوه ی داستان گفتن ،کودک می تواند از هرآنچه که در عالم واقع دچار ترس و وحشتش می شود ، با داستان سرایی برای خود حل کند و یا نه برعکس گاهی برخی از داستان ها ترس و اضطراب شدیدی را بر کودک غالب می کند اما برای این که بتوانیم با قصه بسیاری از مشکلات فرزندانمان را حل کنیم، باید چه کنیم، چطور برای آن ها قصه بخوانیم ؟
دکتر الهه میرآخورلی روان شناس تربیتی درخصوص نحوه داستان گویی به کودک درسنین مختلف می گوید: اولین نکته مهم در این خصوص این است که کودک از سنین 2 سالگی به بعد قادر به درک داستان هستند لیکن در هر سنی موضوع داستان و مدت زمان تعریف کردن داستان متفاوت است.
درست نیست که تمامی کتابهای کودک جنبه خیال داشته باشند وموجب می شود از جنبه های واقعی زندگی دور شود.در داستان های خیال انگیز هم باید یک سری نکات اخلاقی گنجانده شود نه اینکه داستان در کل برپایه و هم وخیالات باشد.
در دو سالگی کودکان می توانند داستان ها را گوش کنند ولی مدت زمان خواندن داستان باید کوتاه باشد زیرا در این سن کودک به درکی نرسیده است تا داستان طولانی را درک وتحمل کند.
بهتر است ما از داستان های کوتاه واقعی و مختصر استفاده کنیم که در مورد زندگی روزمره خود کودک است.با افزایش سن حدود سه سالگی کودک می توان داستان را کمی طولانی تر کرد ولی بازهم باید براساس زندگی واقعی کودک باشد تا او بتواند آن شرایط را در زندگی عادی ببیند و تا سه سالگی از بازگوکردن داستان های خیالی و رویاگونه باید پرهیز شود.
وی می افزاید: کم کم از سه سالگی به بعد یعنی حدود سنین 4 تا 6 سالگی به دلیل اینکه خیال پردازی در کودک آغاز می شود و کودکان خیال پرداز می شوند می توان از داستان هایی که در آن این موضوعات وجود دارد وبا زندگی روزمره متفاوت است استفاده کرد بطور مثال داستان هایی که در آن حیوانات صحبت می کنند و یا در زندگی روزمره قابل مشاهده نیستند.تقریبا روال داستان گویی به این صورت است و با افزایش سن می توان مدت زمان داستان گویی را بیشتر کرد.
درمان با قصه
انتخاب قصه حتما باید با احتیاط و مشورت با مشاور انجام شود، مثلا در بسیاری از موارد بهتر است قبل از قصه درمانی، ابتدا بازی انجام شود تا هیجان کودک بیشتر تخلیه شود. در واقع بازی درمانی انواع مختلفی دارد که نوع بازی درمانی کودکان کاملا باعث تخلیه هیجانی آن ها می شود. پس بهتر است والدین در این خصوص آموزش ببینند تا بتوانند بیشتر به فرزندانشان کمک کنند. اما باید توجه داشته باشیم که خود مادر هم باید اختلال بالینی خاصی نداشته باشد، مثلا والدی که بیش از حد کمالگراست، هنگام تعریف کردن قصه هم، خواه ناخواه، می خواهد کودک را وادار به خوب بودن یا موفق بودن بکند و بنابراین بیشتر تمرکز او نیز بر شخصیت مثبت و موفق قصه خواهد بود؛ پس والدین ابتدا باید آموزش لازم را برای چگونه تعریف کردن قصه ببینند تا بتواند به کودک اجازه دهند تا بنابه خواست و علاقه خودش، با شخصیتی که می خواهد، ارتباط لازم را برقرار کند؛ یعنی والدین نباید هنگام قصه گویی هیچگونه مداخله ای برای بیان خواسته های خودشان داشته باشند. حتی در بازی درمانی هم مادر نباید مشکل خاصی داشته باشد. مثلا مادران وسواسی هنگام بازی بچه ها، مدام به فکر مرتب کردن اتاق او هستند و دوست ندارند اتاق کودک، حتی برای چند ساعت، شلوغ باقی بماند. در نهایت قصه درمانی برای کودکی که مشکل خاصی دارد نیز به والدین توصیه نمی شود، زیرا این کار حتما باید تحت نظر متخصص انجام شود.
چگونه قصه بگوییم ؟
در قصه درمانی، ما داستان را به طورکلی می خوانیم و اجازه می دهیم خود کودک با جزئیات بقیه آن را بگوید. مثلاً اگر داستان در مورد دختری است که دوست ندارد به مدرسه برود، می توانیم از خود او بخواهیم که در مورد آن دختر با جزئیات کامل برای ما توضیح دهد. مثلاً از کودک در مورد این که چه نوع پوششی را انتخاب می کند، لباسش چه رنگی است و چه چیزهایی دوست دارد، سؤال کنیم یا با جزئیات از او بپرسیم: (راستی به نظر تو مدرسه این دختر چه شکلیه؟ حیاطش بزرگه یا کوچیک. حالا بگو به نظر تو چرا دختره دوست نداره بره مدرسه ؟ و …)
با توجه به شخصیت کودک، او پاسخ های متفاوتی به ما می دهد؛ مثلاً کودکی که عصبی و پرخاشگر است، یک پاسخ می دهد و کودکی که مضطرب و نگران است، پاسخی دیگر و بچه های هیجانی یا ترسو نیز به گونه ای دیگر به ما پاسخ خواهند داد.
درواقع در داستان هایی که برای درمان انتخاب می شوند، جزئیات کمتری وجود دارد تا جای بیشتری برای حضور کودکان هم وجود داشته باشد. می توان گفت هر ذهن آگاهی با خلاقیت و دریافت کمی اطلاعات می تواند رفتار درست و منحصربه فردی با فرزند خود داشته باشد. یکی از این موارد هم می تواند خواندن قصه یا انجام بازی با کودک باشد.
ترس و وحشت را به کودک منتقل نکنید
در مواردی والدین داستان هایی را تعریف می کنند که جنبه های ترسناک دارند این کار کاملا اشتباه است و خصوصا در زمان شب داستان هایی که ذره ای به مقوله وحشت مرتبط هستند نباید برای کودک بازگو شوند.زیرا کودکان بیشتر از بزرگسالان در داستان غرق می شوند و در روحیه آن ها تأثیر نامطلوب به جای خواهد گذاشت.
خواندن کتاب، ما را از هوش و ذکاوت بیشتری برخوردار می کند. هنگامی که فرزندان، داستان هایی را که ما می خوانیم، می شنوند، آنها به عنوان مثال، قواعد و دستور زیان و واژگان را فرا می گیرند.
این تأثیر همانند تأثیری است که کودکان از تماشای یک کارتن وفیلم . اگرچه در سنین پیش دبستانی کودکان قدرت تخیل دارند وخیال پردازی می کنند. از این رو گاهی اوقات خواندن کتابهای خیال گونه منعی ندارد.اما درست نیست که تمامی کتابهای کودک جنبه خیال داشته باشند وموجب می شود از جنبه های واقعی زندگی دور شود.در داستان های خیال انگیز هم باید یک سری نکات اخلاقی گنجانده شود نه اینکه داستان در کل برپایه و هم وخیالات باشد.
فواید خواندن داستان برای کودکان
1) افزایش قدرت تخیل کودک
خواندن داستان برای کودک هنگام خواب در شب، قدرت تخیل او را افزایش می دهد. کودکان باید قدرت تخیل سالمی داشته باشند، زیرا فکر و ذهنشان را به فعالیت واداشته و به آنها می آموزد تا به نحوی سریع و موثر بیاندیشند. و آنها به واسطه قدرت تخیل و شگفت انگیز خود، در آینده قادر به یافتن راه حل های سودمند و موثری خواهندبود. توانایی مجسم نمودن شخصیت ها، مکان ها و موقعیت ها و رویدادهای غیرواقعی و خیالی، زندگی ما را رنگین تر و شادتر می سازد، به همین دلیل، شما باید این مهارت را به فرزند خود نیز بیاموزید.
2)اصلاح و تکمیل زبان در کودک
خواندن داستان برای فرزندانمان، باعث اصلاح و تکمیل زبان آنها می شود. درواقع، ما بطور همزمان، هم برای آنها داستان می خوانیم و هم به آنها آموزش می دهیم، زیرا آنها اکثر کلماتی را که شما هنگام خواندن داستان ذکر می کنید، بلافاصله پس از شنیدن شان بکار می برند. گوش دادن به داستان های بسیار زیاد، به فرزندان کمک می کند تا افکار و عقایدشان را بهتر بیان کنند.
3)خواندن داستان برای فرزندان، آنها را باهوش تر می کند
خواندن کتاب، ما را از هوش و ذکاوت بیشتری برخوردار می کند. هنگامی که فرزندان، داستان هایی را که ما می خوانیم، می شنوند، آنها به عنوان مثال، قواعد و دستور زیان و واژگان را فرا می گیرند. و به دلیل آن که فرزندان، معلومات بسیار زیادی از داستان خواندن های شما کسب کرده اند، در مدرسه، فردی موفق خواهندبود. علاوه بر آن، هر داستان، جنبه اخلاقی خود را دارد و آنچه را که خوب یا بد است، بیان می کند.
بطور خلاصه، آن درک اصلی و اولیه از اجتماع، اعمال و رفتار مناسب و بطور کلی، زندگی را نشان می دهد. این دلایل، دیگر هیچ گونه احتمالی را برای شک و تردید در خواندن یا نخواندن داستان برای فرزندان خردسال هنگام خواب در شب، باقی نمی گذارد. مهم نیست که شما چقدر خسته هستید، چند دقیقه ای را برای خواندن حداقل یک داستان کوچک برای کودک خود پیدا کنید. من به شما قول می دهم که آنها در آینده، از شما تشکر و قدردانی خواهند نمود.