روح عمومی در جامعه ایرانی، ضدّ فساد و عدالتخواه است. از این روست که هر خبری تحت عنوان اختلاس و سوءاستفاده به فضا و بستر رسانهای کشورمان درز میکند با استقبال شدید روبرو میشود و بر گستره ستبر افکار عمومی تأثیر گذاشته و برمیانگیزاند. خاطرتان هست، سال 74 بود که خبر اختلاس فاضل خداداد و مرتضی رفیقدوست چه التهابی در جامعه آفرید. به نحوی که شاید تغییرات سیاسی رخ داده در دوم خرداد 76 را بتوان ناشی از آن فساد اقتصادی دانست.
پس از آن در سال 81 شاهد ظهور پدیده شهرام جزایری بودیم. این بار فردی با استفاده از ارتباطات سیاسی، با جعل و رشوه به یک امپراتوری مالی دست مییافت. یعنی تا پیش از این فساد سیاسی به فساد اقتصادی منتهی میشد و حالا برعکس شده بود، اقتصاد به میدان سیاست گام میگذاشت تا بازتولید پول کثیف؛ کرسی تصمیمگیری و امضاء طلایی و میز مدیریتی باشد.
اختلاس سههزار میلیارد تومانی مهآفرید خسروی با همدستی محمودرضا خاوری از همین سنخ و جنس بود. از آن روزها تا کنون، افراد زیادی در بدنه دولتها مانند رحیمی و مرتضوی گرفتار شدند. بیمه و بانکها، بارها عرصه تکتازی اختلاسگران بود. صندوقهای مالی و بازنشسنگی هم هر چند وقت یکبار رکورد اختلاسها را میشکنند.
تحریم و دور زدن آن و فروش نفت هم دست بسیاری را در دولتها و حتی برخی نهادهای غیرمرتبط، آلوده ساخته و بابک زنجانی در همین فواصل پدیدار میشود.
البته بسیاری از فسادها علنی نمیشود و برخورد با آنها از مجرایی غیر از افکار عمومی صورت میگیرد. در این میان، باید اعتراف کرد که دیگر، گم شدن دکل، بازداشت اعضای شورای شهر، فساد در پتروشیمیها، شهرداریها و وزارت صمت، نفت و کشاورزی و سرقت صندوق امانات بانک و حقوق و املاک نجومی که نقل و نبات خبرها شده است.
سلطانها و مافیاها هم ورد زبانها شدهاند، از قیر تا شکر و سکه و دلار و میوه. افشای فساد چای دبش هم واپسین خبری است که امید در مردم ایران را کُشت اما شوبختانه آخرین خبر در این زمینه نیست.
من اما خیلی دغدغه برخورد با این مفساد را ندارم. یعنی وظیفه رسانه تنها اعمال شفافیت است. مثلاً ما باید بگوییم که چرا لیست اشخاص حقوقی و حقیقی که ارز نیمایی و دولتی دریافت میکنند را منتشر نمیکنید و اساساً بگویید بابت چه، افرادی میلیاردها دلار رانت ارزی داشتهاند. پس برخورد با مفاسد گرچه مطالبه ماست اما دغدغه ما نیست. شفافیت البته هم مطالبه است و هم دغدغه.با این حال دغدغه این قلم، گردابی است که اخبار اختلاسها برای افکار عمومی فراچنگ آورده است. گردابی که در آن با هر خبر اختلاس و سوءاستفاده، امید هزاران نفر که با کارگری و کارمندی به سختی گذران زندگی شرافتمندانه میکنند از بین میرود و بعید میدانم هیچگاه بازسازی و ترمیم شود. همین.