از آن جایی که گاهی زوج ها قبل از ازدواج در مورد این موضوع صحبت نمی کنند ممکن است در مقابل این پرسش ها غافلگیر شوند.گاهی نیز تمایل یکی از طرفین به بچه دار شدن و عدم تمایل طرف دیگر، تعادل زندگی را برهم می زند. معمولا این آقایان هستند که عدم تمایل خود را ابراز می کنند.در این گونه مواقع مهم ترین نکته این است که درک کنید همسر شما نیز به نوبه خود حق انتخاب دارد. تلاش کنید تا نگرانی های او را با روش درستی از بین ببرید.
دلیل بی میلی برخی از مردان به بچه دار شدن
برخی از مردان به دلایل متفاوتی تمایلی به بچه دار شدن ندارند. اگر می خواهید بدانید چرا برخی مردان نمی خواهند پدر شوند، این بخش را مطالعه نمایید.
تمایل به متفاوت بودن
برخی مردان تاکید دارند که متفاوت از دیگران در جامعه رفتار کنند، این افراد اغلب دوست دارند، بگویند که ما سنتی نیستیم و عقاید جدیدی داریم. در نتیجه می خواهند که کمی با دیگران فرق داشته باشند. به عنوان مثال ممکن است یک مرد بخواهد با برادرانش متفاوت باشد و از طریق بچه دار نشدن، این تفاوت را به آنها نشان دهد.
درک نکردن حس پدری
بعضی از مردان به خاطر اینکه حس خاصی از پدر خودشان درک نکرده اند، خیلی به پدر شدن هم علاقه ای ندارند. آنها درک نکرده اند که رابطه پدر و فرزندی چه قدر می تواند زیبا و جذاب باشد. به خاطر همین خودشان تمایلی به بچه دار شدن ندارند.
از دست دادن حس آزادی یا مشکلات مالی
بسیاری از مردان احساس می کنند که اگر بچه دار شوند، دیگر آزادی یا امنیت اقتصادی ندارند و مدام باید طبق خواسته فرزندانشان عمل کنند و در نتیجه ترجیح می دهند که برای حفظ آزادی و جلوگیری از هدر رفت مالی، بچه دار نشوند.
تجربه بد از خانواده
بعضی از مردان به خاطر اینکه تجربه خوبی در خانواده ندارند، ترجیح می دهند که بچه دار نشوند. احتمالاً در گذشته و درخانواده، این افراد به علایق و احساسات آنها اهمیتی داده نمی شد وآنها به اجبار احساساتشان را سرکوب می کردند و به همین دلیل آنها بعد از دوران بزرگسالی خواهان آزاد و رها شدن بوده و به فکر بچه دار شدن نیستند.
عدم رضایت از زندگی مشترک
بعضی از مردان به علت عدم رضایت از زندگی مشترک و شریک زندگی شان میل به بچه دار شدن را از دست می دهند، این افراد چون از شریک زندگی خود راضی نیستند، تمایلی به بچه دار شدن ندارند، که بهتر است در چنین شرایطی با کمک یکدیگر، خانواده و مراجعه به مشاور این مشکل را ریشه کن نمود.
برخی مشکلات و اختلالات روحی
برخی مشکلات و اختلالات روحی، بیماری افسردگی، خاطرات تلخ دوران کودکی می تواند میل به پدر شدن را به شدت کاهش دهد،در چنین شرایطی مشورت با یک مشاور می تواند بهترین گزینه باشد.
عدم پایبندی و وفاداری به شریک زندگی
برخی آقایان به علت عدم پایبندی و وفاداری به شریک زندگی، بچه دار شدن را مانند سرعت گیری بر سر خوش گذارنی ها و وابستگی های خود به زندگی قلمداد می کنند و از آن سر باز می زنند.
ترس از آینده جهان
بعضی از مردان اظهار دارند که ما نمی دانیم در آینده چه اتفاقاتی برای جهان و کره زمین به وجود می آید؛ به طور مثال از زیاد بودن جمعیت و تغییرات آب و هوایی و مشکلاتی که کره زمین را تهدید می کند، می ترسند و نمی خواهند که یک موجود زنده دیگر را به این دنیا بیاورند و این سختی ها و نگرانی ها فرزندانشان را درگیر کند و در نتیجه ترجیح می دهند که هیچ وقت بچه دار نشوند.
آیا واقعا بچه دار شدن نیاز به آمادگی دارد؟
بله، کارشناسان اعتقاد دارند بچه دار شدن نیاز به آمادگی دارد. موضوع فقط تمایل به بچه دار شدن نیست. آمادگی برای بچه دار شدن به معنای آمادگی جهت به عهده گرفتن تمام مسئولیت های یک انسان دیگر و همچنین تغییر تمام ابعاد زندگی است. به همین دلیل زوجین باید از نظر روانی، فیزیکی، مادی و جایگاه اجتماعی آماده این کار باشند.زوج های بالغ می توانند برای بچه دار شدن و یا نشدن تصمیمی قطعی بگیرند. اما گاهی فشار خانواده، فامیل و آشنایان باعث ایجاد مشکلاتی می شود. امروزه دلیل بسیاری از ناباروری ها، فشار های روحی و استرس های پنهانی است.تنها زمان مناسب برای بچه دار شدن زوج ها وقتی است که در زندگی مشکلات اقتصادی وجود نداشته باشد و هر دو طرف میل به این کار داشته باشند.
گاهی یکی از طرفین میل به بچه دار شدن ندارد اما به دلیل فشارهای طرف مقابل راضی به این کار می شود. در این گونه موارد زوج ها معمولا در آینده با مشکلات بسیار زیادی مواجه خواهند شد. به ویژه اگر مرد میل به بچه دار شدن نداشته باشد. گاهی پذیرش فرزند در زندگی ماه ها به طول می انجامد.زیرا مادر بلافاصله بعد از بارداری از نظر روانی، فیزیکی، بیولوژیکی و عصبی با فرزند خود ارتباط بر قرار کرده است.اما پدر این دوره را تنها از بیرون تماشا می کند. با وجود این شرایط اگر مردی به میل خود صاحب فرزند نشده باشد، ممکن است نسبت به فرزند و همسر خود احساس خشم داشته و آن ها را مانعی برای خوشبختی خود بداند. در این شرایط و با گذر زمان مشکلات جدی تری نیز در ازدواج رخ داده و حتی ممکن است به جدایی ختم شود.
اگر مردی نمی خواهد صاحب فرزند شود باید نگرانی های او را درک کنید و برای بر طرف کردن آن ها تلاش کنید. ممکن است مرد دلایلی منطقی برای عدم تمایل خود داشته باشد و نباید این دلایل را نادیده گرفت. اوایل ازدواج دورانی است که طرفین تلاش می کنند تا یکدیگر را بهتر شناخته و به زندگی مشترک عادت کنند.بچه دار شدن تمام برنامه های زندگی را تغییر می دهد. به ویژه در ماه های اول که مادر باید مدام به فرزند خود توجه کند؛ ممکن است مرد دچار این تصور بشود که در الویت دوم قرار گرفته است. به همین دلیل درک دلایل و نگرانی های مرد و تلاش برای رفع آن ها بسیار حائز اهمیت است.
از مهم ترین دلایلی که باعث می شوند بعضی مردها میل به بچه دار شدن نداشته باشند این است که تصور می کنند با حضور بچه آزادی عمل شان محدود خواهد شد؛آماده پذیرش نقش پدری نیستند و گمان می کنند نمی توانند آینده خوبی برای فرزند خود بسازند. این نگرانی ها را درک کرده و در کنار یکدیگر آن ها را از بین ببرید. بچه دار شدن را به زمانی موکول کنید که هر دو نفرتان آمادگی کامل داشته باشید.
اصرار برای بچه دار شدن به کسی که بچه نمی خواهد
گاهی اوقات یکی از طرفین میلی برای بچه دار شدن ندارند ولی فشارها و اصرار طرف مقابل باعث رضایت آن ها به این کار می شود ولی در این شرایط ، زوجین اغلب با مشکلات و اختلافات بسیار زیادی بعد از تولد فرزند روبرو می شوند به خصوص اگر مرد تمایلی به بچه دار شدن نداشته باشد ممکن است ماه ها فرزندش را قبول نکند یا حتی برای همیشه رفتار درستی با شما و فرزندش نداشته باشد یا حتی صمیمیتی که قبل از بچه دار شدن داشتید از بین برود و خودتان هم از بچه دار شدن پشیمان شوید.
مردی که تمایلی به بچه دار شدن نداشته و با اصرار همسر یا به صورت غافلگیرانه خودش را در گیر یک زن باردار می بیند ممکن است احساس خشم نسبت به همسر و فرزندش پیدا کرده و فرزند را مانعی برای حفظ صمیمیت با همسر یا مانعی برای خوشبختی خودش بداند که در این شرایط حتی با گذر زمان هم مشکل حل نخواهد شد بلکه ارتباط زوج روز به روز سردتر و خصمانه تر می شود و در نهایت به طلاق ختم می شود.
زنی که مخالف بچه دار شدن است بعد از تولد نوزاد ، معمولا راحت تر از مردی که مخالف بچه دار شدن است با این موضوع کنار می آید، از آن جایی که مادران معمولا در طول 9 ماه بارداری تماس فیزیکی ، بیولوژیکی ، عصبی و روانی با جنین دارند ، زمان کافی برای برقراری ارتباط با او را دارند و بعد از متولد شدن او امکان پذیرفتن نوزاد برای مادر بیشتر است با این حال احتمال این که نتواند از نظر روحی فرزند خود را بپذیرد هم وجود دارد.
برای غلبه بر ترس از بچه دار شدن چه باید کرد؟
اگر هنوز ازدواج نکردید بهتر است موضع خود را با آگاهی و دانش کافی مشخص کنید. نظر طرف مقابل خود را جویا شوید. می توانید از مشاوره قبل از ازدواج کمک بگیرید و اگر ازدواج کردید دلایل و ریشه های ترس خود و همسرتان را شناسایی کنید. راه حل های احتمالی خود را بررسی کنید.
یادگیری مهارت های زندگی زناشویی، مهارت های فرزندپروری و چگونگی داشتن خانواده سالم می تواند به شما و همسرتان کمک کند که با اضطراب کمتری به این مسئله نگاه کنید. لزومی ندارد شما شیوه های فرزند پروری والدین خود را تکرار کنید شما نباید پدر و مادر کاملی باشید فقط باید به اندازه کافی خوب باشید. چه بسا کامل بودن، مشکلات زیادی در کودک ایجاد می کند. مشاوره کنترل استرس به شما برای از بین بردن این تعارض ها خدمات ارائه می دهد.
اگر زنی با آگاهی و اراده قلبی نقش مادری را انتخاب کند احتمال ابتلا به افسردگی پس از زایمان کمتر می شود. همچنین مردان با آگاهی بیشتری خود را برای نقش پدری آماده می کنند. به طور کلی شناخت عوامل موثر در ترس از بچه دار شدن به شما کمک می کند هر تصمیمی که می گیرید از روی آگاهی باشد و تمام انتخاب های ممکن خود را بررسی کنید و در آینده با پشیمانی کمتری رو به رو شوید.
عواقب اجبار مردان به بچه دار شدن
درست است که نوزاد برای زنده ماندن و بقا نیاز ویژه به مادر دارد ولی رابطه مطمئن و صادفانه پدر با فرزند در رشد ویژگی های شخصیتی و جنسیتی آن ها تاثیر بسیار زیادی دارد. پدر نقش بسیار مهمی در رشد احساسی و اجتماعی فرزندان ایفا می کند. ارتباط نوزاد به دنیا آمده با پدر و مادرش اهمیت زیادی در شکل گیری روحیات کودک و سلامت او دارد. پدری که با اصرار یا اجبار بچه دار شده یا در عمل انجام شده قرار گرفت است ممکن است از برقراری ارتباط با فرزندش فراری باشد و طوری رفتار کند که کودک شما احساس نزدیکی با پدرش نداشته باشد. عدم توجه و محبت کافی از سمت پدر میتواند باعث ایجاد احساس طرد شدن در کودک و اثرات منفی روی ناخودآگاه او شود.
از سویی دیگر چنین مردی به خصوص اگر در عمل انجام شده قرار گرفته باشد از درون نسبت به همسرش احساس خشم دارد و همسرش را عامل بدرفتاری خودش با فرزندش می داند و احساس گناهش نسبت به خود و همسرش بیشتر خواهد شد. از سویی دیگر مادران بعد از زایمان نیاز به حمایت و توجه بیشتر شوهرشان دارند ولی ممکن است با دلخوری و طرد شدن از سوی شوهرشان روبرو شوند و رابطه شان رو به سردی برود و بحثها و دلخوری ها بینشان به زیاد شده و کار به جایی برسد حتی خودشان از به دنیا آوردن فرزندشان پشیمان شوند.