یادداشتی از دکتر سید جواد میری
من آمار دقیق در دست ندارم ولی روشی برای تجزیه و تحلیل دارم که می تواند تا حدودی مرا در فهم پدیده های جامعوی کمک کند. واحد تحلیل من مبتنی بر "تجربه زیسته" در جامعه ایران است که توسط "نهاد دولت" (به معنای State) مدیریت می گردد. یک دهه پیش هنگامیکه حقوق دریافت می کردم دریافتی ام یک میلیون تومان بود که معادل (تقریباً) هزار و هفتاد دلار در سال ۱۳۸۸ بود. امروز هفت میلیون دریافتی ام است که با احتساب دلار ۲۵ هزار تومان میشود ۲۸۰ دلار و این یعنی اینکه در یک دهه ارزش پول ملی ۲۵ برابر ضعیف تر شده است.
اگر با همین فرمان مدیریت کشور حرکت کند طی یک دهه یعنی در ۱۴۱۰ قیمت دلار (نه ۲۵ برابر بل) ده برابر دیگر بالاتر برود آنگاه ارزش هر دلار معادل ۲۵۰ هزار تومان بشود بنیه اجتماعی ایران خیلی وحشتناک تر از اکنون خواهد شد یعنی درآمد میانگین ایرانی ها در ماه به ۳۰ دلار در ماه برسد. آیا چنین وضعی ممکن است؟ به نظرم مبتنی بر تجربه زیسته در جامعه ایران می توان چنین روندی را متصور شد؛ زیرا در طی یک دهه گذشته وضع جامعوی ما چنین روندی را طی کرده است و بعید است که در آینده هم دگرگونی بنیادینی رخ دهد. چرا؟
به نظرم یک دلیل عمده برای چنین پیش بینی این است که ایران بازار مناسبی برای اقتصادهای بزرگ جهانی خواهد بود ولی شرکت های فراملیتی که در آینده به سوی این بازار خواهند آمد حاضر نیستند که دستمزد ۱۰۰۰ دلاری به نیروی کار ایرانی بدهند ولی در یک دهه آینده با خرد شدن طبقه متوسط و پایین رفتن سطح توقع عمومی جامعه و کاهش فرهیختگی و افزایش شکاف بین غنی و فقیر و رقابت شدید برای "زنده ماندن" نیروی کار ایرانی حد انتظار خود را در تقسیم کار جهانی چنان پایین خواهد آورد که ۳۰ دلار در ماه حد اعلای آمال او خواهد شد. به سخن دیگر، خواسته یا ناخواسته و دانسته یا نادانسته نهاد دولت به سمت سیاستگذاریهای شرکت های فراملیتی در حال حرکت است و بقیه صحبت ها صرفاً "روبنا" می باشد.