به گزارش سرویس موفقیت پایگاه خبری ساعدنیوز، آیا تا به حال در چرخهی بیپایان افکار منفی گرفتار شدهاید؟ افکاری که مانند یک ابر تیره بر ذهن شما سایه میاندازند و مانع لذت بردن از لحظ حال میشوند. تفکر منفی یک عادت ذهنی است که اگر برای رهایی از آن اقدام نکنید، میتواند تمام جنبههای زندگی شما را تحت تاثیر قرار دهد.
خبر خوب این است که شما مجبور به زندگی با این افکار نیستید. با استفاده از راهکارهای عملی و اثباتشده، میتوانید کنترل ذهن خود را به دست بگیرید و آرامش را به زندگی خود بازگردانید. در این مقاله، ابتدا بررسی میکنیم که افکار منفی چیست و چه تاثیری بر سلامت جسم و روان ما دارد، سپس 12 تکنیک قدرتمند برای غلبه بر آنها را به شما معرفی خواهیم کرد.
تفکر منفی، الگویی ذهنی است که در آن تمایل دارید به جنبههای نامطلوب زندگی توجه کنید و بدترین نتایج ممکن را برای هر شرایطی پیشبینی کنید. این یک مکانیزم دفاعی ناخودآگاه نیست که به شما کمک کند، بلکه یک تله ذهنی است. جالب است بدانید هرچه بیشتر تلاش کنید به چیزی فکر نکنید، ذهن شما بیشتر روی آن متمرکز میشود. مقاومت در برابر این افکار، تنها آنها را قدرتمندتر میکند.
اولین قدم برای رهایی، پذیرش این افکار به عنوان بخشی از تجربیات ذهنی و نه یک واقعیت قطعی است.
ارتباط ذهن و بدن یک واقعیت علمی است. افکار منفی یکی از دلایل اصلی بیماریهای روانتنی (سایکوسوماتیک) هستند. استرس، اضطراب و وسواسهای فکری مزمن میتوانند به مشکلات جدی جسمی منجر شوند، از جمله:
سردردهای میگرنی
افزایش فشار خون و آسیبهای قلبی
دیابت
سوزش معده و اختلالات گوارشی
نادیده گرفتن سلامت روان، به معنای به خطر انداختن سلامت جسم شماست.
روانشناسان معتقدند که تفکر بیش از حد (Overthinking) میتواند به اضطراب و افسردگی دامن بزند. در ادامه، راهکارهایی برای توقف این چرخه و یافتن آرامش ارائه میشود.
زندگی سیاه و سفید نیست، بلکه طیفی از رنگ خاکستری است. افکار منفی شما را وادار میکنند که همه چیز را در دو حالت افراطی ببینید: عالی یا فاجعهبار.
فکر منفی: «اگر نتوانم در این امتحان بهترین نمره را بگیرم، حتماً شکست میخورم.»
دیدگاه واقعبینانه: «مسیر شغلی من چالشهایی دارد و برای موفقیت به زمان و تلاش نیاز دارم.»
تمرین عملی: روی یک کاغذ، بدترین سناریوی ممکن برای نگرانی خود را بنویسید. سپس، سه سناریوی میانی و واقعبینانهتر را یادداشت کنید. این کار به شما کمک میکند تا به جای واکنش احساسی، منطقیتر تصمیم بگیرید.
آیا بعد از یک شکست کوچک، آن را به تمام جنبههای زندگی خود تعمیم میدهید؟ این یک خطای شناختی رایج است.
مثال: رد شدن در یک مصاحبه شغلی به این معنا نیست که «من هرگز موفق نخواهم شد.» این فقط به این معناست که شما برای آن موقعیت شغلی مناسب نبودهاید.
به جای اینکه خود را یک «احمق» بدانید، به خود بگویید: «این بار نشد، اما دفعه بعد با تلاش بیشتر موفق خواهم شد.»
ذهن منفیگرا مانند یک فیلتر عمل میکند که فقط اجازه عبور اخبار و اتفاقات بد را میدهد و موفقیتها و نکات مثبت را نادیده میگیرد. این کار باعث میشود شکستها را بزرگ و موفقیتها را کوچک و بیاهمیت ببینید.
تمرین عملی: عادت کنید موفقیتهایتان را ببینید و بپذیرید. اگر کسی از شما تعریف میکند یا کار مثبتی برایتان انجام میدهد، آن را با آغوش باز بپذیرید و ارزش آن را کم نکنید.
«جواب ایمیلم را نداد، حتماً از دست من ناراحت است.» «این حرف را زد تا فقط دل من را خوش کند.»
این جملات نمونههایی از ذهنخوانی هستند. ما تمایل داریم در شرایط مبهم، بدترین برداشتها را داشته باشیم. قضاوت کردن را کنار بگذارید و تمام احتمالات ممکن را در نظر بگیرید:
شاید سرش شلوغ بوده است.
شاید تلفن همراهش در دسترس نبوده.
شاید در حال رانندگی یا در یک جلسه بوده است.
هیچکدام از این احتمالات لزوماً به شما مربوط نمیشوند.
افراد منفینگر تمایل دارند اتفاقات بد را «درونیسازی» کرده و خود را برای هر چیزی سرزنش کنند. از طرف دیگر، موفقیتهای خود را به «شانس» یا «کمک دیگران» نسبت میدهند.
از خود بپرسید: اتفاقی که برای آن نگرانم، چقدر تحت کنترل من است؟ مسئولیت اتفاقات را به طور واقعبینانه بپذیرید و خود را برای چیزهایی که کنترلی بر آنها ندارید، سرزنش نکنید.
«یک مادر خوب هرگز عصبانی نمیشود.» «اگر دوستم داشت، این کار را نمیکرد.»
این تفکر که به آن «بایستگی» میگویند، یعنی شما قوانینی انعطافناپذیر برای خود، دیگران و جهان تعریف کردهاید. این قوانین اغلب باعث ناامیدی میشوند. به یاد داشته باشید که جهان طبق قوانین شما عمل نمیکند. انتظارات خود را انعطافپذیر کنید تا کمتر احساس شکست کنید.

تخیل ابزاری قدرتمند است، اما نباید از آن برای ترساندن خودتان استفاده کنید. وقتی به آینده فکر میکنید و بدترین سناریوها را تجسم میکنید، در حال مسموم کردن ذهن خود هستید.
تمرین عملی: هرگاه در حال تجسم یک اتفاق بد بودید، آگاهانه آن را متوقف کرده و یک نتیجه مثبت و خوب را تجسم کنید. این کار به مرور زمان ذهن شما را برای مثبتاندیشی تمرین میدهد.
سادهترین و فوریترین راه برای شکستن الگوی افکار منفی، تمرکز بر تنفس است. وقتی احساس میکنید در طوفان افکار گرفتار شدهاید: چند نفس عمیق و آرام بکشید. دم از طریق بینی و بازدم طولانی از طریق دهان. این کار سیستم عصبی شما را آرام کرده و شما را به زمان حال بازمیگرداند.
گاهی انرژی منفی انباشتهشده در بدن نیاز به تخلیه دارد. یک فعالیت فیزیکی که ذهن و بدن را همزمان درگیر کند، بهترین راه برای خروج از الگوهای فکری وسواسی است.
پیادهروی سریع
یوگا یا ورزشهای کششی
دویدن یا دوچرخهسواری
یادگیری یک ساز موسیقی یا یک زبان جدید
نگرانی از تلاش ما برای کنترل آینده ناشی میشود. حقیقت این است که ما کنترل بسیار کمی بر وقایع زندگی داریم. تسلیم شدن به معنای دست از تلاش کشیدن نیست؛ بلکه به معنای هماهنگ شدن با جریان زندگی به جای جنگیدن با آن است. به کائنات و خرد جاری در آن اعتماد کنید و بپذیرید که در هر لحظه، دقیقاً همان جایی هستید که باید باشید.
به جای سرکوب افکار منفی، به آنها یک خروجی خلاقانه بدهید. آنها را روی کاغذ بنویسید، نقاشی کنید یا حتی برایشان یک داستان کوتاه طنزآمیز بسازید. استفاده از خلاقیت، به شما کمک میکند تا این افکار را از ذهن خود خارج کرده و از زاویهای دیگر به آنها نگاه کنید.
افکار منفی مانع از دیدن نعمتها و چیزهای خوبی میشوند که در زندگی دارید. یک دفترچه بردارید و هر روز 3 تا 5 چیزی که بابت آنها شکرگزار هستید را بنویسید. این کار میتواند هرچقدر هم کوچک باشد: از طعم چای صبحگاهی تا سلامتی اعضای خانواده.
تمرین قدردانی به مرور زمان تمرکز ذهن شما را از نداشتهها به سمت داشتهها تغییر میدهد و دیدگاه شما را به زندگی متحول میکند.
خلاص شدن از شر افکار منفی یک شبه اتفاق نمیافتد. این یک سفر است که به تمرین، صبر و مهربانی با خود نیاز دارد. با به کار بستن این 12 راهکار، شما ابزارهای لازم برای ساختن یک زندگی شادتر، آرامتر و مثبتتر را در اختیار خواهید داشت. همین امروز اولین قدم را بردارید.
برای مشاهده مطالب مرتبط با رشد و توسعه فردی اینجا کلیک کنید