به گزارش سایت خبری ساعد نیوز،چندین دهه است که کارِ بیش از حد از سوی شرکت ها، مدیران و کارمندان یکی از نشانه های ارزشمند بودن تلقی می شود. در عین حال، رقابتی که میان صنایع و شرکت ها از یک سو و کارمندان از سوی دیگر ایجاد شده، مشکلات اجتماعی ناشی از استرس در محیط کار را افزایش داده است.
در دنیای مدرن که کارِ بیشتر از سوی کارفرمایان مورد تشویق قرار می گیرد و کارمندان هم به دلیل مشکلات اقتصادی ناچارند ساعات بیشتری را در محیط کار باشند، خستگی مفرط و فرسودگی شغلی در میان افراد، به ویژه آنهایی که عملکرد بهتری دارند، طبیعی است.
اما فرسودگی شغلی چیست و چگونه می تواند بر روی عملکرد کارمندان و همین طور کسب وکارها تاثیر بگذارد؟
در هر شغلی گاهی کارمندان به مرخصی می روند یا ۱۰۰ درصد انرژی خود را برای کارشان صرف نمی کنند. اما فرسودگی شغلی یا کارزدگی مسئله ای فراتر و عمیق تر از درست انجام ندادنِ مسئولیت ها و مرخصی رفتن است.
بر اساس مطالعاتی که انجام شده، فرسودگی شغلی، معضلی بزرگ در آمریکا محسوب می شود و حدود دوسوم از کارمندانی که به شکل تمام وقت در ادارات و شرکت ها کار می کنند، درگیر آن هستند. البته این معضل در میان کارمندان ساعتی و شیفتی هم دیده می شود.
مِیو کلینیک (Mayo Clinic)، که یکی از معتبرترین مراکز علوم پزشکی در جهان است، فرسودگی شغلی را نوعی خستگی جسمی و روحی توصیف می کند که با کاهش احساس موفقیت و از میان رفتن هویت شخصی افراد در ارتباط است.
در ظاهر، فرسودگی شغلی می تواند با از دست دادن علاقه به کار، کاهش بهره وری، تعلل، مشکل با دیگر همکاران، کمبود خواب و برخی موارد دیگر همراه باشد.
فرسودگی شغلی از سه بعد مهم تشکیل شده است: «خستگی هیجانی»، «شخصیت زدایی» و «کاهش کارآمدی حرفه ای». هر کدام از این ابعاد برای خود نتایجی را در این فرسودگی به همراه می آورد.
خستگی هیجانی:
تجربه احساس تنش، مخصوصا احساس خستگی مزمن که ناشی از کار زیاد است. برای مثال، کارمندی که دیگر دوست ندارد هر روز سر ساعت مقرر، در محل کار خود حضور داشته باشد و از این حالت تکراری خسته شده و حوصله انجام وظایف خود را به صورت مطلوب ندارد.
شخصیت زدایی:
نگرش بی تفاوت نسبت به کار و افرادی که با آنها کار می کند و از دست دادن علاقه نسبت به کار و بی معنا دانستن آنها برای خود. برای مثال، کارمندی که از دیدن هر روز دیگر همکاران خود در یک مکان خسته شده و حوصله معاشرت با آنها را ندارد و مدام به دنبال بهانه ای است تا با تک تک کارمندان دیگر دعوا کند.
کاهش کارآمدی حرفه ای:
به احساس شایستگی پایین و همینطور احساس پایین کسب موفقیت هم در شغل و هم در سازماندهی کلی وظایفش بر می گردد. برای مثال، کارمندی که بعد از گذشت ده سال، به جایی رسیده است دیگر در کار خود پیشرفتی را احساس نمی کند و فکر می کند کار او تکراری شده و تلاشی هم در جهت بهبود شغل خود نمی کند. در نتیجه به طور دائم از شغل خود انتقاد می کند و هر روز خود را ناتوان تر جلوه می دهد.
اکثر تحقیقات انجام شده در مورد فرسودگی شغلی ، در مورد مشاغلی مانند معلمی، پزشکی، پرستاری و از این قبیل بوده اند و این پدیده بیشتر زمانی رخ می دهد که بین ماهیت کار و طبیعت شخصی که مسئول انجام آن کار است نا هماهنگی به وجود آید.
چرا فرسودگی شغلی مهم است؟
همانطور که می دانیم، بیشترین درآمد حاصل برای یک کشور را قشر فعال آن جامعه به دست می آورند. پس اگر به این پدیده دقت نشود باعث ضرر رساندن به سرمایه های عظیم یک کشور می شود. علاوه بر این، مشکلات روحی و بیماری های جسمانی ناشی از این عارضه در زندگی افراد بسیار اثر گذار است و باعث می شود فرد مشکلات زیادی را تجربه کند.
چه عواملی باعث ایجاد فرسودگی شغلی می شود؟
- گستردگی و حجم زیاد کار،
- فقدان کنترل شخصی،
- فقدان پاداش از نهاد بالاتر،
- فقدان تعهد نسبت به کاری که انجام می شود،
- فقدان عدالت و وجود تعارض در بخش های مختلف یک سیستم کاری و ارزش ها؛
که هر یک از این ها می تواند باعث ناهمخوانی بین شغل و شخص شود و در صورتی که به این موارد ذکر شده توجه نشود، شخص دچار بحران شده و استرس زیادی را همراه با درد معده، سردرد، خستگی و احساس توخالی بودن تجربه می کند.
راهکارهای جلوگیری از فرسودگی شغلی:
اگر در محیط سازمانی فعالیت می کنید، نزد مدیر منابع انسانی سازمان خود رفته و مشکلات خود را مطرح کنید و سعی کنید با درخواستتان فضا را شادتر و مثبت تر کنید.
- موقعیت کاری خود را تغییر دهید.
- استرس هایتان را مدیریت کنید.
- به عادات غذایی خود و کیفیت خواب خود توجه کنید.
- سفر و ورزش کردن را فراموش نکنید.
- در زمان خارج از کار خود، هر گونه ارتباطتان را با مسائل کاری قطع کنید.
- به ذهنتان آموزش دهید با آشفتگی ها مبارزه کند.
- از انجام چند کار به صورت هم زمان خودداری کنید.
- روان درمانی می تواند با تغییر نگرش بیمار به تقویت حس عزت نفس و خود ارزشمندی در فرد کمک کند.
- در موارد پیشرفته، دارو درمانی زیر نظر روانپزشک در کنار روان درمانی می تواند به حل مشکل کمک کند.