به گزارش سایت خبری ساعد نیوز،فکر خودکشی پدیده ای معمولی است و چیزی نیست که از آن احساس شرم بکنید. شما تنها نیستید. فکر کردن در مورد خودکشی به این معنی نیست که شما واقعا می خواهید به زندگی خود خاتمه دهید بلکه این امر غالبا ناشی از این است که شما می خواهید که وضع خودتان را تغییر و درد و رنج خودتان را پایان دهید. در این زمیینه همواره گزینه های دیگر ی وجود دارد، هرچند که شما، زمانی که حالتان به شدت بد است، متوجه این موضوع نباشید.
اگر فکر خودکشی در سر دارید نباید آن را پیش خود پنهان نگه دارید. در چنین حالتی شما نیازمند این هستید که با شخصی که به او اعتماد دارید صحبت کنید. این شخص ممکن است آشنای شما یا کسی پشت خط تلفن حمایتی باشد. شما ممکن است برای اینکه حالتان بهتر شود نیازمند مراجعه به نهاد درمانی باشید.
هنگامی که فکر خودکشی در سرآید ممکن است چنین بیاندیشید که هیچ چیزی نمی تواند بهتر شود و شما تمام پل های پشت سر را خراب کرده اید و دیگر راه چاره ای نیست. با جود اینکه در واقع چنین نیست ممکن است متقاعد شده باشید که وضع اینگونه است. فکر خودکشی بودن ممکن است موقتا آرام بخش باشد، انگار از پرداختن به مشکلات خود استراحت می گیرید. همزمان با این ، فکر خودکشی می تواند فکری ممنوع و شرم آور احساس شود و اضطراب را افزایش دهد.
این امر ناشی از این است که چنین فکری چارچوب معیارهایی را که جامعه ی ما روی آنها بنا شده، به چالش می کشد، این معیارها که ما باید خودمان را مستقلا اداره کنیم و افرادی موفق و مثبت بین باشیم. فکر پایان دادن به زندگی خود موضوعی است که تابو محسوب می شود. هنگامی که حالتان بد است، رفتار مطابق با معیارهای اجتماعی می تواند بسیار دشوار به نظر آید. فکر خودکشی می تواند باعث این شود که شما خودتان را از دیگران کنار بکشید و احساس کنید که بسیار تنها هستید.
شرایط محیطی:
برخی از شرایط و محیط اطراف می توانند ریسک خودکشی را در فرد افزایش دهند:
- مرگ یا بیماری لاعلاج یکی از نزدیکان و دوستان
- طلاق، جدایی و ختم یک رابطه
- از دست دادن سلامتی
- مصرف الکل و مواد مخدر
- از دست دادن شغل، خانه، پول، مقام، عزت نفس و امنیت
- افسردگی
به علاوه برخی زمان ها نیز این افکار بیشتر سراغ فرد می آیند، مانند:
- سالگردها و تعطیلات
- اولین هفته ترخیص از بیمارستان
- درست قبل و بعد از تشخیص یک بیماری سخت
- اولین روزهای درمان دارویی افسردگی
تغییرات عاطفی و رفتاری:
افرادی که در معرض خودکشی قرار دارند، دچار احساسات زیر هستند:
- درد شدید
- ناامیدی
- بیچارگی
- بی ارزشی
- شرم
- گناه
- تنفر از خود
- احساس از دست دادن کنترل و آسیب به خود و دیگران
فرد دارای رفتارهای زیر است:
- غم، انزوا، خستگی، بی اشتهایی، اضطراب، تحریک پذیری
- خشونت و پرخاشگری
- عملکرد ضعیف در مدرسه و محل کار
- افت میل جنسی
- پرهیز از انجام فعالیت هایی که به آنها علاقه داشت و رفت و آمد با دوستان
- بی توجهی به ظاهر و بهداشت خود
- تغییر در الگوی غذا خوردن و خواب
وجود بیماری های روحی و روانی زیر فرد را مستعد خودکشی می کند:
- اختلال دوقطبی
- افسردگی
- اختلال شخصیت مرزی
- اسکیزوفرنی
خانواده و اطرافیان این دسته بیماران باید مراقبت بیشتری از آنان به عمل آورند.
چرا افراد خودکشی می کنند؟
شنیدن خبر خودکشی یکی از اعضای خانواده و دوستان بسیار سخت است. گاهی هیچ نشانه هشداری نبوده است و دیگران از خود می پرسند به خاطر چه چیزی او را از دست داده اند؟
حتی بسیار مشاهده شده است که فرد این اواخر بسیار شاد ظاهر می شده است و همین باعث شده که خانواده تصوری از اقدام به خودکشی در او نداشته باشند.
گاهی نیز چند عامل دست به دست هم می دهند تا یک نفر خودکشی کند. طوفانی از احساسات و تنش های زندگی فرد را دربرمی گیرد و او به این تصمیم می رسد. برخی از رایج ترین دلایل اقدام به این کار عبارتند از:
افسردگی و بیماری های روانی:
در بین تمام عوامل، افسردگی شدید رایج ترین است. دیگر بیماری های روانی مانند اسکیزوفرنی، اختلال دوقطبی، شخصیت مرزی و اختلالات خوردن نیز از نرخ بالایی برخوردارند.
استرس و حوادث بد:
شخصی که حادثه ای مانند آزارجنسی، تجاوز، آزار فیزیکی، جنگ و مواردی از این دست را از سر گذرانده است، در معرض خطر بالایی قرار دارد. (اطلاعات بیشتر درباره استرس پس از حادثه)
ابتلا به اختلال استرس پس از سانحه و حوادث متعدد حتی از آن نیز ریسک خودکشی را بالاتر می برد.
مصرف مواد مخدر:
مواد مخدر می تواند روی رفتار فردی که دچار احساس و افکار خودکشی است، تاثیر بگذارد و باعث شود او بر اساس تکانه های خود رفتار کند.
فقدان یا ترس از دست دادن:
وقتی فرد احساس شکست می کند یا چیزی را در زندگی خود از دست می دهد، این اقدام در او محتمل است. برخی از این موقعیت ها عبارتند از:
- از دست دادن یک رابطه عاشقانه
- دستگیر شدن یا زندانی شدن
- از دست دادن شغل یا منبع درآمد
- مشکلات مالی
- از دست دادن موقعیت اجتماعی
- شکست تحصیلی
- از دست دادن خانه
- قلدری، شرمندگی، تحقیر
- از دست دادن پذیرش اجتماعی و خانوادگی به دلیل افشای یک راز
احساس بیچارگی:
چه کوتاه مدت یا بلندمدت، احساس بیچارگی نقش مهمی در اقدام به مرگ خودخواسته دارد. شخص با چالش های زیادی در زندگی روبه رو می شود اما راهی برای خلاصی از آنها ندارد.
درد مزمن و بیماری های صعب العلاج:
اگر فرد دچار بیماری شدیدی باشد که امیدی به بهبودی در آن نباشد، وی سعی می کند با خودکشی دوباره کنترل زندگی اش را به دست بگیرد.
احتمال مرگ خودخواسته در بیماری هایی مانند آسیب های مغزی، بیماری های قلبی، دیابت، ایدز، پارکینسون و سرطان بیشتر است.
درد مزمن باعث افسردگی و اضطراب بیمار می شود و این ریسک خودکشی را افزایش می دهد. براساس تحقیقات، این ریسک در بیمارانی که دچار درد شدید هستند 4 برابر بیمارانی است که درد ندارند.
باور به اینکه زندگی فرد باری بر دوش دیگران است:
معمولا این احساس در بیماران صعب العلاج، بیماران روانی و کسانی که دچار مشکل هستند مشاهده می شود و برای رهایی خانواده و عزیزان خود از رنج (واقعی یا تصور شده) اقدام به مرگ خودخواسته می کنند.
انزوای اجتماعی:
دوری و انزوا می تواند به دلایلی مانند از دست دادن دوستان و همسر، طلاق، بازنشستگی، بیماری، اضطراب یا مهاجرت به شهر یا کشور دیگری باشد. این انزوا عزت نفس فرد را کاهش داده و او را به سمت افسردگی و مصرف مواد مخدر و الکل سوق می دهد. ( اطلاعات بیشتر درباره اختلال اضطراب اجتماعی در کودکان )
درخواست کمک:
گاهی خودکشی واقعا به خاطر مردن انجام نمی شود، بلکه فرد نمی داند چطور باید درخواست کمک کند. خودکشی جلب توجه نیست، بلکه تلاش برای دریافت کمک است. فرد با این روش نشان می دهد که زندگی تا چه حد به او سخت گرفته و به کمک نیاز دارد تا همه چیز را درست کند.
دلایل زیادی برای این کار وجود دارد. شاید هیچ وقت هیچ کس نفهمد چرا یک نفر خودکشی کرده است. زندگی او از نظر دیگران ایده آل بود، اما برای خودش این طور به نظر نمی رسید.
مراقب اطرافیانتان باشید.
آیا داروهای افسردگی باعث افزایش ریسک خودکشی می شوند؟
داروهای افسردگی برای درمان تجویز می شوند، پس به طور کلی باید ریسک اقدام به خودکشی را کاهش دهند. اما گاهی فرد به داروی متفاوت یا دوز کمتر/بیشتری از آن نیاز دارد تا این نتیجه حاصل شود.
تغییر دارو برای رسیدن به داروی موثر در درمان روانپزشکی امری رایج است.
بنابراین، توصیه می شود خانواده ها در هفته های اول شروع مصرف داروهای افسردگی به دقت بیمار را زیر نظر بگیرند تا در صورت لزوم اقدامات مناسب را انجام دهند.
چطور از افکار خودکشی خلاص شویم؟
همانطور که گفتیم همه دچار این نوع افکار می شوند. راهکارهای زیر می توانند به شما کمک کنند که کنترل افکار خود را به دست گیرید:
محرک ها را بشناسید:
شرایطی که باعث می شوند احساس ناامیدی و از دست رفتن کنترل به سراغ شما بیاید را بررسی کنید. هر آنچه می توانید را اصلاح کنید و برای بقیه از یک مشاور یا دوست کمک بگیرید.
این احساسات موقت هستند:
افکار شما می آیند و می روند و همیشگی نیستند، حتی وقتی زندگی به نظر ناامیدکننده می رسد.
با کمک مشاوره می توانید احساس بهتری داشته باشید و بهتر با تنش های زندگی کنار بیایید. گاهی حتی یک چرت کوتاه یا یک پیاده روی می تواند خلق و خوی شما را عوض کند.
مراقب خودتان باشید:
علاوه بر داشتن رژیم غذایی سالم و حذف نکردن وعده های غذایی، به اندازه کافی استراحت کنید و تکنیک های آرام کردن بدن و تخلیه احساسات منفی را یاد بگیرید. ورزش کردن به شما کمک می کند که از تنش خلاص شوید و سلامت عاطفی تان ارتقا یابد.
شبکه حمایتی داشته باشید:
زمانی را با افراد مثبت بگذرانید که احساس خوبی در شما ایجاد می کنند.
شما نیز برای جامعه خود مفید باشید و با صدقه دادن یا کمک کردن به دیگران احساس خوبی در خود ایجاد کنید.
کمک کردن به دیگران باعث می شود خود را مفید ببینید ومعنای جدیدی در زندگیتان ایجاد کنید.
فعال تر باشید:
با از بین رفتن عادت های بد قبلی، ایده های جدید جایشان را می گیرند. علاقه مندی های شخصی و حرفه ای خود را مشخص کنید. کارهای بامزه، فعالیت های داوطلبانه و کارهایی که به شما حس هدفمندی می دهند را آغاز کنید.
وقتی خود واقعیتان را پیدا کنید، به تدریج حس ناامیدی در شما از بین می رود.
استراحت کنید:
راهی برای درمان استرس پیدا کنید. علاوه بر ورزش کردن، می توانید مدیتیشن تمرین کنید، تمرینات تنفسی را انجام دهید و افکار مثبت را جایگزین افکار خودکشی کنید.
درمان خودکشی:
اگر دچار افکار خودکشی هستید، درمانگر با روش های متعددی می تواند به شما کمک کند که ریسک این اقدام را در خودتان کاهش دهید.
روان درمانی:
درمانگر به شما کمک می کند علت و منشا احساساتان را بیابید و روش های سازگاری و حل مشکل را بیابید.
درمان سوءمصرف مواد مخدر و الکل نیز به بیمار کمک می کند که کنترل بهتری روی افکار خود داشته باشد.
تغییر در سبک زندگی، شامل کنترل استرس، بهبود خواب، ایجاد شبکه حمایتی، و علاقه به فعالیت های لذت بخش از دیگر کمک های مشاور به شماست. (اطلاعات کامل تر در ارتباط با روان درمانی )
خانواده درمانی:
در این روش، خانواده آگاهی بیشتری در مورد نشانه های هشدار پیدا می کنند و از روش های حمایت از بیمار اطلاعات بیشتری کسب می کنند.
دارو درمانی:
گاهی لازم است برای درمان افسردگی و خلاصی از افکار منفی از دارو درمانی استفاده شود. داروها با نظر روانپزشک برای دوره مشخصی تجویز می شوند.