به گزارش سایت خبری ساعد نیوز به نقل از خبرآنلاین، در بخشی از این یادداشت آمده است؛
اگرچه اخیراً اظهارات محمود احمدی نژاد در بندرعباس، علیه سیستم امنیتی کشور قابل پیش بینی بود اما پنهان کردن ماهرانه دروغی در این اظهارات، نویسنده را وا داشت که به نکاتی در رابطه با آسیب های وارده به سیستم امنیتی کشور در ۱۲ سال اخیر اشاره کند.
نخست، بخشی از حرف های احمدی نژاد، انتقاداتی درست است و نباید به دلیل گوینده آن یا بخش نادرست سخنانش، این انتقادات را کتمان کرد، اما پرسش اینجاست که چرا زمانی که منتقدان همین سخنان را در دهه هشتاد بیان می کردند، رئیس جمهور وقت به جای شنیدن و اثر بخشیدن به آن، دهان منتقدان را با درفش می دوخت، قلمشان را می شکست و با استفاده از اختیارات قانونی و نفوذ غیرقانونی، می کوشید صدای آنان را خاموش کند؟ آیا حافظه تاریخی ایرانیان اینقدر ضعیف است که تفاوت منافع گوینده را در بیان امروز انتقاد و بستن دیروز دهان منتقدین فراموش کند؟
دوم، اکثر کسانی که امروز مخاطب نیش ها و طعنه های زهرآلود احمدی نژاد هستند، در دوران ریاست جمهوری وی، بخاطر حمایت و حفظ احمدی نژاد مرتکب اشتباهات وظلم های فراوانی شدند و امروز عاقبت اشتباهاتشان را زودتر از فرا رسیدن روز حساب مشاهده می کنند و می نگرند که چگونه دلسوزان واقعی انقلاب و پیشکسوتان جهاد و شهادت را برای برکشیدن معجزه هزاره سوم، فرو کاستند، دنیا دار مکافات است و هم محدودیت ها و ردصلاحیت های امروز احمدی نژاد، عاقبت اعمال دیروز اوست و هم تخریب ها و نیش هایی که مخاطبین حملات او دریافت می کنند، نتیجه حمایت های ناجوانمردانه و غیرقانونی دیروز آنان است.
سوم، اما دروغ بزرگی که احمدی نژاد در این مصاحبه بیان می کند، برکناری وزیراطلاعات دولت نخستش به دلیل برخورد با مردم و عدم برخورد با جاسوسان است. کسانی که در جریان وقایع سال ۱۳۸۸ هستند، به نیکی می دانند که وزارت اطلاعات در برخوردهای امنیتی حوادث پس از انتخابات، میدان دار نبود، رویکرد وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه، در این مورد اعتراضات، عدم تبدیل یک معضل سیاسی و اجتماعی به معضلی امنیتی بود و بدین خاطر طی یک ماه نخست شاهد بازداشت هایی گسترده توسط این دو نهاد نبودیم و برخوردها از سوی دستگاه های دیگری صورت می گرفت. دقیقاً به همین دلیل رئیس جمهور وقت، از عملکرد وزارت اطلاعات بشدت ناراضی بود و زمانی که وزیر وقت اطلاعات زیر فشارهای احمدی نژاد برای تغییر در معاونین کلیدی این وزارتخانه نرفت، وی در راه جلسه هیات وزیران عزل گردید و در زمان سرپرستی رئیس جمهور بر وزارت اطلاعات، معاونین کلیدی این وزارتخانه برخلاف نظر رهبر انقلاب عزل شدند و وزیر معرفی شده بعدی نیز موظف به اعمال تغییرات مدنظر احمدی نژاد در وزارت اطلاعات گردید.
آسیب هایی که به وزارت اطلاعات در سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۰، با اقدامات سیاسی و شخصی احمدی نژاد وارد شد، حتی بیش از آسیب هایی بود که در جریان قتل های زنجیره ای به ساختار امنیتی کشور وارد شد و دقیقاً عملیات موساد در خاک ایران در همین مقطع یعنی اواخر سال ۱۳۸۸ با ترور شهید علیمحمدی آغاز گردید و سپس با سایر ترورهای هسته ای و غیرهسته ای، خروج اسناد و عملیات خرابکاری نطنز تا امروز ادامه یافته است و به گمان قاطع می توان گفت ضربه ای که رئیس جمهور وقت به وزارت اطلاعات در این دوره وارد کرد، بیش از اقدامات موساد به ساختار امنیتی کشور آسیب وارد کرد و امروز او با انکار این حقایق آشکار می خواهد در قامت مدعی وارد شود در حالی که باید پاسخگوی دخالت های سیاسی و تصمیمات غیرکارشناسی و آسیب رسانش به امنیت کشور باشد.
چهارم، البته این سخنان احمدی نژاد برای جمهوری اسلامی نه تنها تهدید به شمار نمی رود بلکه فرصتی مناسب و منحصر به فرد است تا به آسیب شناسی ساختار سیاسی و اجتماعی کشور بپردازیم که چگونه فردی با تظاهر به ولایت و دستبوسی و افراط در مقدس مآبی می تواند تا این حد مورد حمایت قرار گرفته و بیشترین آسیب ها و هزینه ها را به کشور تحمیل کند و پس از آنکه منافعش در سیستم رسمی تامین نگردید به یکباره در قامت مدعی و اپوزیسیون وارد شود.
اگرچه ممکن است بخشی از اپوزیسیون برانداز معتقد باشند که این مواضع احمدی نژاد، ساختگی و برای انتقال لیدری اپوزیسیون به داخل کشور باشد و وی در نهایت در چارچوب نظام رفتار می کند اما برای کسانی که وی را از نزدیک و به طور عمیق می شناسند، رفتار امروز احمدی نژاد روی دیگر همان سکه دیروز است و افراطیون عاقبت به تفریط می رسند، موضوعی که در مواضع اپوزیسیونی برخی از نیروهای رادیکال و تندرو دهه های شصت و هفتاد کشور نیز دیده می شود.