ساعدنیوز
ساعدنیوز

داستان ازدواج مجتبی خامنه ای فرزند رهبر معظم انقلاب

  جمعه، 15 مهر 1401   زمان مطالعه 6 دقیقه
داستان ازدواج مجتبی خامنه ای فرزند رهبر معظم انقلاب
ساعد نیوز: داستان ازدواج مجتبی خامنه ای؛ آقازاده ی مقام معظم رهبری؛ حضرت آیة الله خامنه ای - مدظله العالی - با دختر آقای دکتر غلام علی حداد عادل؛ رئیس مجلس شورای اسلامی از زبان دکتر حداد عادل

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعد نیوز، « سال ۷۷، خانمی به خانه ی ما زنگ زده بود و گفته بود که می خواهیم برای خواستگاری خدمت برسیم. خانم ما گفته بود: دختر ما در حال حاضر سال چهارم دبیرستان است و می خواهد ادامه ی تحصیل دهد. ایشان دوباره پرسیده بودند که اگر امکان دارد ما بیاییم دختر خانم را ببینیم تا بعد. اما خانم ما قبول نکرده بودند.

بعد خانم ما از ایشان پرسیده بودند که اصلاً شما خودتان را معرفی کنید. و ایشان هم گفته بودند: من خانم مقام معظم رهبری هستم. خانم ما از هول و هراس دوباره سلام علیک کرده بود و گفته بود:« ما تا حالا به همه پاسخ رد داده ایم. اما شما صبر کنید با آقای دکتر صحبت کنم، بعد شما را خبر می کنم». آن زمان خانم من مدیر دبیرستان هدایت بود.

بعد از صحبت با من قرار بر این شد که آن ها بیایند و دخترمان را در مدرسه ببینند که هم دخترمان متوجه نشود و هم این که اگر آن ها نپسندیدند، لطمه ای به دختر ما نخورد.

طبق هماهنگی قبلی، خانم آقا آمدند و در دفتر مدرسه او را دیدند و رفتند.

چند روز گذشت و من برای کاری خدمت آقا رفتم. آقا فرمودند:« خانم استخاره کرده اند، جوابش خوب نبوده است»

یک سال از این قضیه گذشت. مجدداً خانواده ی آقا تماس گرفتند و گفتند که ما می خواهیم برای خواستگاری بیاییم.خانم بنده پرسیده بودند که چطور تصمیمتان عوض شده؟ آقا گفته بودند:« خانم ما به استخاره خیلی اعتقاد دارد و دفعه ی اول چون خوب نیامده بود، منصرف شدند» و خانم آقا هم گفته بودند:« چون دخترتان، دختر محجبه،فرهیخته و خوبی است، دوباره استخاره کردم که خوب آمد و اگر اجازه بدهید، بیاییم.»

آن زمان دخترمان دیپلم گرفته بود و کنکور هم شرکت کرده بود. پس از مقدمات کار، یک روز پسر آقا و مادرش با یک قواره پارچه به عنوان هدیه برای عروس آمدند و صحبت کردیم و پس از رفتن آقا مجتبی، نظر دخترم را پرسیدم، ایشان موافق بودند.

بعد از چند روز خدمت آقا رفتیم. آقا فرمودند:« آقای دکتر! داریم خویش و قوم می شویم.» گفتم:« چطور؟» گفتند:«خانواده آمدند و پسندیدند و در گفتگو هم به نتیجه ی کامل رسیده اند، نظر شما چیست؟» گفتم:« آقا! اختیار ما دست شماست.»

آقا فرمودند:« نه! شما، دکتر و استاد دانشگاهید و خانمتان هم همین طور. وضع زندگی شما مناسب است، اما زندگی من این طور نیست. اگر بخواهم تمام زندگی ام را بار کنم، غیر از کتاب هایم یک وانت بار می شود. این جا هم دو اتاق اندرون و یک اتاق بیرونی است که آقایان و مسئولین در آن جا با من دیدار می کنند. من پول ندارم خانه بخرم. خانه ای اجاره کرده ایم که یک طبقه مصطفی و یک طبقه هم مجتبی زندگی می کند.

شما با دخترت صحبت کن که خیال نکند حالا که عروس رهبر می شود، چیزهایی در ذهنش باشد. ما این طور زندگی می کنیم. اما شما زندگی نسبتاً خوبی دارید. حالا اگر ایشان بخواهد وارد این زندگی شود، کمی مشکل است. مجتبی معمم هم نیست. می خواهد قم برود و درس بخواند و روحانی شود. همه ی این ها را به او بگو، بداند.»

من هم به دخترم گفتم و ایشان هم قبول کرد. آقا در زمان قبل از رئیس جمهوریشان، در جنوب تهران خانه ای داشتند که آن را اجاره داده اند و خرج زندگی شان را از آن در می آورد؛ ایشان حقوق رهبری نمی گیرند و از وجوهات هم استفاده نمی کنند!

هنگام صحبت در مورد مراسم عقد و مهریه و … آقا فرمودند:«در مورد مهریه، اختیار با دختر شماست. ولی من برای مردم خطبه ی عقد می خوانم، سنت من این بوده که بیش تر از ۱۴ سکه ، عقد نخوانم و تا حالا هم نخوانده ام، اگر بخواهید، می توانید بیشتر از ۱۴ سکه مهریه معین کنید، ولی شخص دیگری خطبه ی عقد را بخواند. از نظر من اشکالی ندارد. چون تا حالا بیش از ۱۴ سکه برای مردم عقد نخوانده ام، برای عروسم هم نمی خوانم.»

من گفتم آقا! این طور که نمی شود. من با مادرش صحبت می کنم، فکر نمی کنم مخالفتی داشته باشد.» در مورد مراسم عقد هم گفتند:« می توانید در تالار بگیرید، ولی من نمی توانم شرکت کنم.» گفتم:« آقا هر طور شما صلاح بدانید.»

فرمودند :« می خواهید این دو تا اتاق اندرونی و یک اتاق بیرونی را با هم حساب کنید. هر چند نفر جا می شوند، نصف می کنیم؛ نصف از خانواده ی ما و نصف از خانواده ی شما را دعوت می کنیم.» ما حساب کردیم و دیدیم بیش تر از ۲۰۰-۱۵۰ نفر جا نمی شوند. ما حتی اقوام درجه ی اولمان را هم نمی توانستیم دعوت کنیم، اما قبول کردیم.

آقا غیر از فامیل، آقای خاتمی، آقای هاشمی و آقای ناطق و روسای سه قوه و دکتر حبیبی را دعوت فرمودند. یک نوع غذا هم درست کردیم.قبل از این ها صحبت خرید بازار شد. پسر آقا گفت: «من نه انگشتر می خوام و نه ساعت و نه چیز دیگری.» آقا گفتند: خوب نیست. من هم گفتم:« حداقل یک حلقه بگیرند.» اما آقا فرمودند: «من یک انگشتر عقیق دارم که یکی برای من هدیه آورده، اگر دخترتان قبول می کند، من آن را به ایشان هدیه می دهم و ایشان هم به عنوان حلقه، به مجتبی هدیه دهد.»

قبول کردیم و انگشتر را گرفتیم و بعد به آقا مجتبی دادیم. کمی بزرگ بود. به یک انگشترسازی بردیم تا کوچکش کند و خرجش ۶۰۰ تومان شد. خلاصه خرج حلقه ی داماد ۶۰۰ تومان شد!
به آقا گفتیم در همه ی این مسایل احتیاط کردیم، دیگر لباس عروس را به ما بسپارید و آقا هم فرمودند: «آن را طبق متعارف حساب کنید.» در همان ایام، ما خودمان برای پسرمان عروسی می گرفتیم و یک لباس عروس برای عروسمان سفارش داده بودیم بدوزند.

خلاصه قبل از این که عروسمان استفاده کند، همان شب دخترمان استفاده کرد. بعد آقا گفتند: «من یک فرش ماشینی می دهم، شما هم یک فرش بدهید.» و به این ترتیب مراسم برگزار شد. برای عروسی هم دو پیکان از اقوام ما و دو پیکان هم از اقوام آقا آمده بودند. مراسم در خانه ی ما تا ساعت ۱ طول کشید.

خانواده ی آقا آمده بودند که عروس را ببرند، البته آقا ظاهراً کاری داشتند و نیامده بودند. اما وقتی عروس را به خانه آوردیم، دیدیم آقا هنوز بیدار نشسته اند و منتظرند که عروس را بیاورند. فرمودند: « من اخلاقاً وظیفه ی خود می دانم برای اولین بار که عروسمان قدم به خانه ی ما می گذارد، من هم بدرقه اش کنم و به اصطلاح خوش آمد بگویم!»

ما خیلی تعجب کرده بودیم و فکر نمی کردیم آقا تا آن ساعت شب بیدار باشند، حتی آقا آن شب هم غذا نخورده بودند. چون خانواده ی آقا سرشان شلوغ بود، به آقا غذا نداده بودند! آقا گفتند: «دکتر! امشب شام هم نداشتیم، من به یکی از پاسدارها گفتم شما چیزی خوردنی دارید؟ آن ها گفتند که غیر از کمی نان چیز دیگری نداریم. گفتم: همان را بیاورید. می خوریم!»

بعد هم که عروس وارد شد، آقا چند دقیقه ای برایشان در مورد تفاهم در زندگی و شرایط و اهمیت زندگی زناشویی صحبت کردند و تا پای در خانه، عروس را بدرقه کردند و خوش آمد گفتند. رعایت آداب حتی تا چنین جایگاهی چقدر ارزش دارد! این ها از برکت انقلاب اسلامی و خون شهداست.

ایشان دستور دادند حتی از ریزترین وسایل دفتر استفاده نشود، چون مال بیت المال است. حتی اگر مشکل وسیله ی نقلیه هم پیش آمد، اجازه ندارند از وسایل دفتر استفاده کنند.

منبع: نشریه ی« اشراق اندیشه » به نقل از حجت السلام پاینده، از اعضای دفتر مقام معظم رهبری-مدظله العالی-


2 دیدگاه


  دیدگاه ها
شهلا حنیفه زاده
2 سال پیش

من که لذت بردم از این همه سادگی ای کاش خیلیا هم یاد بگیرن از این شکل جشنهای ساده واین همه بریزو بپاش دست بردارن
رضا
2 سال پیش

من اگه اینی که نوشته شده وتاالان هم همینه ازامام زمان قلبامیخوام تماندشمنان کورکنه ونتوانن به رهبروکشورگزندی واردکنن وگرغیرازاین
پربحث های هفته   
صحبت های عادل فردوسی پور در مورد قطعی برق:درسته که مردم باید رعایت کنند و کمتر مصرف کنند ولی به خدا هیچ جای دنیا سال 2025 مردم اینجوری زجر نمیکشند از این اتفاقات و... (54 نظر) (ویدئو) نعیمه نظام‌دوست: آقای علیخانی میای پایین یا من میاما/ احسان علیخانی: تو صورت خانوم سعادت نگاه کن یکم خجالت بکش😁/ خنده‌های از ته دل نعیمه رو از دست ندید (51 نظر) نعیمه نظام دوست: پول اجاره خانه ام را نداشتم که پرداخت کنم و مجبور شدم از این طرف و آن طرف برای پرداخت اجاره خانه ام قرض بگیرم! (42 نظر) الهام چرخنده:وقتی حضرت آقا می فرمایند اغلب هنرمندان ما خوبند حجت تمام است/ من که آبرو ندارم خودم را سنجاق کرده ام به اهل بیت (36 نظر) علی پروین خطاب به علی دایی: بیا مصاحبه کن/ دایی: من صدا و سیما را دوست ندارم! (34 نظر) سکانس خنده دار نعیمه نظام دوست: یه مشت تُرشیده دور هم جمع شدیم+ویدیو/برنامه رفت رو هوا از خنده... (30 نظر) (عکس) عذرخواهی همسر قالیباف از پزشکیان بعد از گریه رئیس جمهور به خاطر عشق پاک قدیمی به همسرش ... (29 نظر) شهربانو منصوریان: یکی از شب های یلدا پدرم پرتقال خریده بود اما به همه نرسید ما هم یک پَر از پرتقال مان را به آن‌ها دادیم تا همه خورده باشند! (25 نظر) از ایران تا قطر؛ مقایسه رشد اقتصادی کشورهای منطقه در 50 سال گذشته (21 نظر) (ویدئو) حیات وحش ؛ مستند حیات وحش حیوانات / عقرب سیاه، موش، قورباغه (19 نظر) ساغر عزیزی بازیگر سریال سوجان: برخی بر این باروند که من واقعاً فرح دیبا هستم ولی من اصلاً با سیاست کاری ندارم (18 نظر) دانلود آهنگ جدید مرتضی پاشایی با نام «آغوش تو»(هوش مصنوعی) (17 نظر) علی دایی: احترام زیادی برای مهران مدیری قائلم ولی دعوتش رو قبول نکردم چون...+فیلم (13 نظر) گریه‌های بی امان مسعود پزشکیان به یاد همسرش در آستانه روز زن؛ دلداری دادن زهرا، تنها دخترش به آقای رئیس جمهور+ویدیو/ همدردی خانم معاون با اشکهایش (12 نظر) مهران غفوریان: نمی‌دانم چه کسی این سرمربی را به تیم ما انداخت؟! / استقلالی بودم، وقتی دیدم پرسپولیس همیشه استقلال را می برد، پرسپولیسی شدم! (11 نظر)
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
تیتر امروز   
از دست رفتن اعتماد در اقتصاد؛ اول باید تورم را کنترل کنیم بعد صفر‌های ریال را!
محسن هاشمی‌رفسنجانی: اگر امروز آیت‌الله‌ هاشمی زنده بود حتماً به مسئولان سه قوه و سایر ارکان کشور توصیه می‌کرد به نظرات مردم برای اداره کشور توجه شود
مدارس تبریز فردا تعطیل شد
فوری/ واتس آپ و گوگل پلی رفع فیلتر شد
فال قهوه با نشان روز چهارشنبه 5 دی ماه 1403
فال شمع روزانه امروز چهارشنبه 5 دی ماه 1403/ مرداد ماهی های عزیز هر روز درخشانتر از دیروز👌
فال ابجد روزانه چهارشنبه 5 دی 1403 / بهمن ماهی ها توجه کنید این کاری که در پیش دارید هیچ منفعتی برای شما ندارد
فال روزانه امروز چهارشنبه 5 دی ماه 1403/ تیر ماهی‌ها امروز کمی بیشتر حواستون باشید
ظریف: در خانه از فیبر نوری استفاده می‌کنم؛ پزشکیان فیلترینگ را در شان مردم ایران نمی‌داند
فال انبیاء روزانه چهارشنبه 5 دی 1403 / مردادی ها امسال سال شماست به مراد دل خواهید رسید
بیوگرافی و زندگی خصوصی ساغر عزیزی بازیگر نقش فرح پهلوی و شهین سریال سوجان+عکس های دیدنی
جزییاتی هولناک از پرونده چای دبش: توقیف 500 میلیارد تومان طلا!
برپایی نمایشگاه نقاشی در باغ رستوران سی تو شوشتر به مناسبت شب یلدا
تأکید فرماندار شوشتر بر اجرای قانون‌مند مصوبات و تقویت برنامه‌های فرهنگی در آموزش و پرورش
توافق الجولانی با رهبران گروه‌های مسلح سوری برای انحلال آنها
منتخب روز   
(عکس) رونمایی نعیمه نظام‌دوست از ورژن انیمیشنی دختر و پسراش/ چقدرم شبیه خودشن😍 رونمایی گلوریا هاردی؛ بازیگر جوکر از پسرای خوش‌تیپیش در سفر به یزد/ یکیش مثل باباش ساعد سهیلی، چشم‌ابرو مشکیه؛ یکیشم مثل خودش بور و چشم رنگیه😍 ویدیو/ پیمان قاسم‌خانی: موقعی که من درس میخوندم برادرم، محراب مشغول لات بازی و کثافت‌کاری بود/ دوستای من مودب و استعداد درخشان بودن، دوستای اون یه مشت ارازل‌اوباش نگاهی به حال‌و‌هوای کریسمسی خونه شاهرخ استخری، بازیگر جوکر و همسرش، سپیده بزمی‌پور در بلژیک/ چیدمان شاهانه میز یلدا مزین شده با درخت کریسمس نورانی +کادوهای لاکچری (ویدئو) نعیمه نظام دوست به احسان علیخانی: بداخلاق خشن😂/ پیک نیک که نیومدی! (ویدئو) نگاهی به چیدمان سنتی و شیک منزل ستاره‌سادات قطبی و شهرام شکیبا/ از تابلوی قرآنی فاخر گرفته تا گل‌های برزگ چشمگیر/ ترکیبی از هنر، معنویت و زیبایی نوستالژی روز/ سکانس احساسی ژاله علو با پسرش، فریبرز عرب‌نیا در سریال «مختارنامه»/ گریه کن پسرم، گریه کردن در خلوت، خصلت مردان خداست، علی(ع) سر در چاه میکرد و گریه میکرد، از بس که تنها بود (ویدئو) حیات وحش ؛ مستند حیات وحش حیوانات / شیر شجاعی که برادرش را از چنگال 10 ها کفتار نجات داد صحبتهای جالب و متفاوت حدیث میرامینی، بازیگر جوکر 2، درباره احترام به خانواده همسرش/ چقدر خانوم و باشخصیت!👌 رسم شوکه کننده قبیله‌ای که زنان باید در سوگ عزیزان خود انگشتان خود را ببرند / حاوی تصاویر تکان دهنده "برای افراد حساس توصیه نمی شود" عکس عجیب مرد 66 ساله‌ای که در یکسال 10 بار ازدواج کرد، به همراه همسران و فرزندانش/ عجب خونه ای هم داره! چگونه در خرید زعفران، اصل و تقلبی آن را تشخیص دهیم؟ / قبل از خرید زعفران حتما این نکات رو در نظر بگیر