طالبان در زمان اشغال افغانستان توسط شوروی برای آمریکا در حکم منجی و فرشته بود ولی امروز دشمن آزادی است!
ساعد نیوز: وضعیت امروز افغانستان به عنوان مرکز بحران در منطقه میراث حادثه یازده سپتامبر است. آمریکا بعد از این حادثه به افغانستان لشگرکشی کرد به بهانه این که بن لادن و القاعده را نابود کرده و صلح پایدار در کشور افغانستان با ساختن یک دولت-ملت مدرن برقرار شود. با این حال، بعد از بیست سال اشغال افغانستان توسط نیروهای آمریکایی و نیروهای ناتو امروز شاهد وضعیت به مراتب بدتر و مبهمتری در افغانستان هستیم. تحلیل حضرتعالی از حادثه 11 سپتامبر چیست؟
دکتر محمد حسن قدیری ابیانه: این حادثه را به اتباع عربستان و القاعده نسبت دادند. زمانی که افغانستان تحت اشغال نیروهای اتحاد جماهیر شوروی بود، آمریکایی ها برای مقابله با حریف خودش، افراد مختلفی را از عربستان به افغانستان انتقال داد از جمله بن لادن؛ تا به شوروی ضربه بزند. انواع مختلف سلاح ها در اختیار این افراد قرار داده می شد از جمله سلاح های دوش پرتاب برای هدف قرار دادن هواپیماها و هلی کوپترهای شوروی. در نهایت، مردم افغانستان که با پای برهنه و گرسنگی راه مبارزه را ترک نکردند، توانستند شوروی را از افغانستان به بیرون برانند. انگیزه اصلی افغانی ها، آزادی کشورشان بود. البته آمریکایی ها از تجربه انگلیسی ها نهایت استفاده را کردند. آنها مدارسی را در پاکستان راه اندازی کردند برای پرورش افرادی با عقاید ضدشوروی و البته ضد ایرانی. این افراد تا زمانی که بر علیه منافع شوروی می جنگیدند، رسانه های غربی از آنها با عنوان منجیان آزادی یاد می کردند. طالبان در آن زمان، فرشته خوانده می شدند و مثل امروز، دشمن آزادی قلمداد نمی شدند.
گروه های تروریستی و تکفیری مخالف ایران همگی آبشخور یهودی و صهیونیستی دارند/ آمریکا خودش در عراق و سوریه ناجی سران و فرماندهان داعش بود!
اما زمانی که همین طالبان فعالیت خودش را بر علیه لشغال کشورشان توسط آمریکا آغاز کرد، تمام معادلات رسانه ای غرب تغییر کرد. 20 سال پیش، طالبان واقعاً جنایات بسیار زیادی را مرتکب شدند. آنها عقیده داشتند که هر کس یک مرد شیعه را بکشد و با زن او همبستر شود بلاشک جایش در بهشت است. داعش هم چنین افکاری دارد و محصول سازمان اطلاعات و امنیت آمریکا و اسرائیل است. در عراق و سوریه همین داعش حتی یک گلوله به سمت نیروهای اسرائیلی شلیک نکرد. حتی وقتی این افراد زخمی می شدند، برای انجام مداوا به اسرائیل انتقال داده مشدند. تفکر تکفیری داعش چنین بود که اگر صبح عملیات انتحاری انجام دهید، ظهر ناهار مهمان حضرت رسول اکرم (ص) خواهید بود! البغدادی یک مزدور بود. او یک سال در اسرائیل دوره خطابه دیده بود. هر زمان سران داعش در عراق یا سوریه محاصره می شدند، آمریکا به هر نحوی که شده از نابودی این افراد جلوگیری می کرد و آنها را به مکان امنی منتقل می کرد.
هدف از گروه های بنیادگرا مثل وهابیت و داعش نابود کردن اسلام و مظاهر اسلامی به اسم خلوص در عبادت است.
نکته جالب این است که وقتی انگلستان وهابیت را به راه انداخت هدفش نابود کردن آثار اسلامی از جمله حرم های مطهر اولیاء الله بود. توجیه این کار هم، ضرورت عبادت خالص برای خدا بود. داعش حتی تفکری به مراتب خطرناکتر از وهابیت دارد. آنها معتقدند که حتی خانه خدا هم باید ویران شود زیرا حجاج بجای خدا ساختمان خانه را عبادت می کنند که شرک است! پس باید خانه خدا هم ویران شود و حجاج چه شیعه و چه سنی به همین دلیل مشرک هستند و باید کشته شوند. باید تمام آثار اسلامی را از بین ببرند. آنها در عراق و سوریه مقابر پیامبران (ع) را هم نابود کردند. مساجد شیعه و سنی را منفجر کردند. جهاد نکاح راه انداخته بودند. به ارتباط جنسی با محارم تأکید داشتند. علمای وهابی همسرانشان را برای جهاد نکاح فرستاند.
یازده سپتامبر با طراحی و اجرای رژیم غاصب صهیونیستی در آمریکا اجرا شد تا زمینه لشگرکشی به خاورمیانه مهیا شود.
گفتمان غالب مورد دفاع رسانه های غربی بر نقش اتباع عربستانی در عملیات یازدهم سپتامبر تأکید دارد. من به این ماجرا مشکوک هستم و احتمال می دهم که اسرائیل در این حادثه نقش مستقیم داشته است. اسرائیل مایل بود برای بقای خودش کشورهای اسلامی را از بین ببرد. آمریکا وارد این معرکه نمی شد، چون هزینه سنگین و عواقبش را پیشبینی می کرد. ولی اسرائیل خواهان این اتفاق بود و عملاً برای این کار زمینه سازی کرد. نکته جالب این است که در روز حادثه ما شاهد فیلمبرداری واقعه از ساختمان های مجاور بودیم. فیلمبردارها هم صهیونیست بودند. دیگر نکته شک برانگیز، ترک ساختمان پیش از حادثه از سوی کارمندان صهیونیست بود! چرا باید صهیونیست های حاضر در برج های دو قلو یا در مرخصی بوده باشند یا این که ساختمان را ترک کنند؟! چون اطلاع داده شده بود. بنابراین، تحلیل من آن است که اسرائیل پشت ماجرا بوده است. برای انجام این عملیات هم عده ای را تحمیق کرده اند و با ترفند عملیات انتحاری وارد شدند.
دولت آمریکا از نقش اسرائیل در یازده سپتامبر مطلع است ولی نمی تواند به دلیل استیلای یهودیها و لابی صهیونیستی بر اقتصادش واکنشی نشان دهد!
خود دولت آمریکا بلاشک از این موضوع خبر دارد ولی به دلیل امپراطوری حاکم صهیونیست ها در آمریکا، دولت ایالات متحده از عواقب پیگیری ماجرای یازدهم سپتامبر می ترسد. کما این که جان اف کندی را هم صهیونیست ها کشتند. جالب است بدانید در اسناد منتشره خود وزارت خارجه آمریکا این مسأله مورد تصریح قرار گرفته است. متأسفانه صهیونیست ها این اسناد را بعداً با فشار سیاسی از دسترس عموم خارج کردند. طبق همان سندی که عرض کردم، جان اف کندی مخالف دست یافتن اسرائیل به بمب اتم بود. او می گفت که ما هزینه زیادی برای دست نیافتن کشورهای مختلف به بمب اتمی متحمل می شویم تا منافع آمریکا تأمین شود چرا باید اجازه دهیم اسرائیل بمب اتم داشته باشد؟ تهدید کرده بود که اگر این حادثه رخ دهد کمک های آمریکا به اسرائیل قطع خواهد شد. نامه ای که جان اف کندی این مطلب را درآن طرح کرد، حکم مرگ او بود!
جان اف کندی را هم صهیونیست ها کشتند چون مخالف دست یافتن اسرائیل به بمب اتم بود!
اسرائیل ابتدا گفت که ما نمی سازیم در عوض شما باید به ما تسلیحات پیشرفته بدهید. حتی این سلاح ها را هم در اختیارشان قرار دادند ولی باز جان اف کندی ترور شد. فرد ترور کننده خودش را در راه دادگاه ترور شد. هم ترور کننده یهودی بود هم ترورکننده ی عامل ترور جان اف کندی یهودی بود. این فرد اعلام کرد که من قاتل کندی را کشتم چون می خواستم عدالت زودتر اجرا شود. از آن پس هم همه روسای جمهور آمریکا از اسرائیل اتمی حمایت کردند. خلاصه شاهد را هم از میان بردند. در حادثه 11 سپتامبر هم با یک طراحی دقیق روبرو بودیم. هدف این بود که آمریکا به هفت کشور اسلامی حمله کند از جمله خود ایران. برای انجام این لشگرکشی گسترده باید زمینه سازی می شد و افکار عمومی و ارتش باید در آمریکا قانع می شد. انفجار برج های دوقلو در ۱۱ سپتامبر این بهانه و زمینه را فراهم گرد. بعد از یازدهم سپتامبر ما شاهد اشغال عراق و افغانستان و سوریه بودیم. بازدارندگی نظامی جمهوری اسلامی ایران، جرأت حمله به ایران به آمریکا نداد. هدف آمریکا اشغال و تجزیه جمهوری اسلامی ایران است. و خوشبختانه این طرح با شکست مواجه شد. امروز ایران یک بازیگر بزرگ در منطقه و جهان است.
پاکستان خواهان پشتونیزه کردن افغانستان است و از این جهت با ما تضاد فرهنگی دارد و این زمینه یک رویارویی است.
ساعد نیوز: ما امروز در افغانستان شاهد جولان سیاسی و نظامی پاکستان هستیم و اخیراً دره پنجشیر با دخالت نظامی مستقیم پاکستان به اشغال طالبان درآمد. برخی تحلیلگران بر این اعتقاد هستند که پاکستان به نیابت از عربستان در افغانستان در حال عملیات است و عملاً هدف محدود کردن حوزه نفوذ ایران در افغانستان است. نظر حضرتعالی در این خصوص چیست؟
دکتر محمد حسن قدیری ابیانه: حمایت پاکستان از طالبان چیز جدیدی نیست. این حمایت از دیرباز وجود داشته است و حتی تلاش زیادی از سوی پاکستان برای حذف زبان فارسی از افغانستان و جایگزین کردن زبان پشتو در این کشور به عنوان زبان رسمی صورت گرفته است. از این جهت ما با پاکستان یک رویارویی فرهنگی داریم. در جنگ پنجشیر ما شاهد ورود پهبادها و هواپیماهای پاکستان به منطقه و بمباران دره پنجشیر به نفع طالبان بودیم. طبیعتاً هدف طالبان تسلط بر کل خاک افغانستان بود و اجازه جدا شدن پنجشیر از افغانستان را نمی دادند. آنها برای این کار باید هزینه می دادند و همچنان این هزینه را می دهند. طالبان با اشغال کشورش مخالف بود و زمینه خروج آمریکا از افغانستان را مهیا کرد و به تعبیری، آمریکا را از افغانستان اخراج کردند.
باید منتظر ضربات پنهان آمریکا به پاکستان باشیم چرا که حمایت دائم این کشور از طالبان باعث خروج آمریکا از افغانستان شد.
20 سال حضور نظامی آمریکا در افغانستان هیچ ثمری برای افغانستان نداشت و این حضور نظامی ایالات متحده و ناتو به نتیجه دلخواه نرسید. خود آقای بایدن گفت که هر روز 300 میلیون دلار در افغانستان هزینه می کرده و هر هفته این مبلغ به 2 میلیارد دلار می رسیده است. طبق گزارش رسمی خود آمریکا، این کشور حدود 2 هزار میلیارد دلار یا 2 تریلیون دلار هزینه کرده است و در نهایت هم این موضوع با شکست مواجه شد. پیش بینی همین شکست جرقه گفتگوهای آمریکا با طالبان را زد. ما باید منتظر ضربات پنهان آمریکا به پاکستان هم باشیم چرا که پاکستان از طالبان حمایت کرد و همین موضوع کمک کرد که تلاش های آمریکا بی ثمر بماند.
اگرچه وضعیت کنونی افغانستان مطلوب ما نیست ولی خروج آمریکا از منطقه و برچیده شدن پایگاه های نظامی ایالات متحده در افغانستان را باید به فال نیک بگیریم.
آنچه در عمل رخ داد این است که پایگاه های نظامی آمریکا در منطقه جمع آوری شد و این پایگاه ها می توانست در صورت درگیری بر علیه جمهوری اسلامی ایران مورد استفاده قرار بگیرد و از این جهت برچیده شدن پایگاه ها به نفع ما است. البته این وضعیت کنونی افغانستان به نفع ما نیست و مطلوب ما هم نیست. ولیکن خروج نظامیان آمریکا از این کشور به نفع ما شد. در طول حضور نظامیان آمریکا در افغانستان، جنایات زیادی را بر علیه ملت مظلوم افغانستان مرتکب شدند. این یعنی خصومتی همیشگی بر علیه آمریکایی ها در دل افغان ها کاشته شده است. بعضی ها در تحلیل هایشان می گویند که آمریکا نتوانست در افغانستان دموکراسی را برقرار کند. اصلاً هدف آمریکا این نبود. اصلاً بزرگترین دیکتاتوری، حاکمیت حکومت دست نشانده آمریکا در افغانستان بود.
طالبان به کمک های منطقه ای نیاز دارند و قادر به اداره مستقل افغانستان نیستند/ همین مسأله زمینه ای است برای تأمین حقوق اقوام و گروه های دیگر افغان.
این که پایگاه های آمریکایی تخلیه شده است، این به نفع ماست. این که 2 تریلیون دلار آمریکا به هدر رفته است، باز این به نفع ما است. طالبان لحن اش تغییر کرده است. اعلام کرده است که ما اجازه نمی دهیم که هیچ کشوری از خاک افغانستان برای حمله به کشورهای همسایه استفاده کند. این می تواند زمینه عملیات های تروریستی در خاک افغانستان را هم از بین ببرد. آقای اشرف غنی به کرات آب هیرمند را به روی ما می بست و مواضع ضد ایرانی نیز داشت. ولی طالبان قول داده اند که آب هیرمند را به روی ما بگشایند. البته باید منتظر بمانیم ببینیم که در عمل چه اتفاقی می افتد. امروز 9 میلیارد دلار پول های افغانستان در ایالات متحده بلوکه شد. بزودی در پرداخت حقوق کارمندان، این کشور با مشکلات اساسی روبرو خواهد شد و از این جهت نیاز مبرم به کمک رسانی دارد.
بن سلمان خواهان نابودی اسلام است، در حالی که طالبان می خواهد فهم خودش از اسلام را پیاده کند. این دو با هم فرق دارند.
برخی از اصلاح طلبان ایران را به جنگ با طالبان تشویق می کنند. این مطلوب آمریکا است. تجربه نشان داده است که دخالت نظامی بیهوده است و این خود مردم افغانستان هستند که باید آینده خودشان را تعیین کنند. طالبان امروز بدتر از بن سلمان و آل سعود نیستند. آنها دنبال پیاده کردن اسلام طبق فهم خودشان هستند. بن سلمان می خواهد اسلام را حذف کند. به هر حال، طالبان واقعیت است و مقاومت هم یک واقعیت است. همسایه شدن ما با طالبان هم یک واقعیت است. ما باید از این واقعیت ها در راستای تأمین منافع ملی مان و نیز منافع اسلام بهره برداری کنیم. یک عده امروز سخن از دخالت نظامی می زنند. در حالی که همین افراد در گذشته ای نه چندان دور شعار "نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران" می دادند. اگر واقعاً طالب این جنگ هستند، یا علی! همین افراد زمانی پیشنهاد همدستی با طالبان و صدام برای جنگ به آمریکا را می دادند!
ما باید در مسأله افغانستان با هوشیاری و با نظر به منافع ملی ایران و نیز منافع اسلام عمل کنیم.
ما مایل به برقراری جمهوری اسلامی در افغانستان و دیگر نقاط جهان هستیم. ولی نمی توانیم به طالبان دیکته کنیم که شما هم جمهوری اسلامی تشکیل دهید. این مردم افغانستان هستند که درباره آینده سیاسی خودشان تصمیم می گیرند. ما می دانیم که مردم افغانستان دچار مشکلاتی هستند و ما از این موضوع ناراحت هستیم. افرادی کشته می شوند. این یک واقعیت است. این واقعیتی است که شوروی، بریتانیا، آمریکا و ناتو به آن تن در دادند. ما هم امیدوار هستیم که حقوق بقیه مردم هم رعایت بشود. تا به حال با شیعیان افغانستان به خوبی رفتار شده است و شیعیان توانستند در ایام محرم مراسم ها را به خوبی برگزار کنند. طبیعتاً ما باید مراقب اوضاع باشیم و هر آنچه که منافع ایران و اسلام اقتضاء می کند باید طبق آن عمل کنیم.