انقلاب اسلامی ایران تحت زعامت خمینی کبیر فصل جدیدی را تاریخ ایران زمین رقم زد. ملت دلداده پیام الهی زعیم و امام خود شد و از جان و مال خود در راه رسیده به استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی گذشت. بنابراین، انقلاب اسلامی ایران ثمره خون های پاک و جان های وارسته ای است که خود را صادقانه و عاشقانه فدای آرمان های انقلاب به رهبری امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) کردند. پاسداری از کیان انقلاب اسلامی به پاسداری از مرزهای کشور ختم نمی شود. پاسداری از انقلاب اسلامی، پاسداری از آرمان های بلند امام امت و ملت انقلابی ایران اسلامی نیز هست. در طول چهار دهه از حیات انقلاب اسلامی، علیرغم دشمنی های جبهه استکبار، دستاوردهای درخشانی در کارنامه ملت ایران ثبت شده است. با این حال، مشکلات عدیده دیگری نیز گریبانگیر کشور است که بخشی از آن، حاصل دوری برخی از مدیران از آرمان های انقلاب اسلامی و فراموشی روحیه جهاد در راه خدا و مردم است. فقر و تضاد طبقاتی یکی از واقعیت هایی است که نمی توان وجود آن را در کشور نادیده گرفت. رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدارهای متعدد خود با مسئولان از ضرورت به کارگیری تمام امکانات کشور برای فقرزدایی و کم کردن فاصله طبقاتی تأکید کرده اند. گرایش برخی مدیران و مسئولان به زندگی اشرافی یکی از آسیب های جدی در حوزه حاکمیت است که نیاز است که با نگاهی آسیب شناسانه به آن پرداخته شود. تأکید رهبری بر حضور مدیران جوان انقلابی و جهادگر در عرصه اجرایی کشور ریشه در رویکردهای مأیوس کننده برخی از مدیران است. در کلام رهبر معظم انقلاب اسلامی، "اشرافی گری و بی توجهی به مستضعفان، ارتجاع و حرکات ضدانقلابی است". برقراری "قسط و عدل" یکی از آرمان های بزرگ انقلاب اسلامی ایران است و توجه به آن به عنوان اولویت اصلی مدیریت کشور در اسناد بالادستی مورد تأکید قرار گرفته است. در آستانه چهل و دومین دهه فجر انقلاب اسلامی طی مصاحبه ای اختصاصی با دکتر رضا شکرانی دانشیار و عضو گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان و معاون پژوهشی دانشکده الهیات و معارف اهل البیت علیهم السلام دانشگاه اصفهان به مسأله "فقرزدایی در پرتو آیات قرآنی و روایات" پرداخته ایم. نظر مخاطبان ساعد نیوز را به مطالعه این مصاحبه دعوت می کنیم:
ساعد نیوز: به نظر شما ،مهمترین دغدغه مسئولان در دهه پنجم انقلاب اسلامی باید چه چیزی باشد؟
دکتر رضا شکرانی: بسم الله الرحمن الرحیم .البته نظر بنده مهم نیست! مهم درک حقیقی نگاه قرآن واهل بیت علیهم السلام به عنوان دو منبع اصلی وپشتوانه ی ایجاد و بقاء این انقلاب است .از این منظر و به دلالت صریح صدها آیه ی قرآن وهزاران روایت باید هم از آغاز و هم در تداوم انقلاب اسلامی 1357 تحقق قسط و عدل اولین و بدیهی ترین دغدغه مسئولان می بود و باشد. اجرای قسط، گستره ی گسترده ای دارد، اما بارزترین مصادیق آن، توزیع عدالت با زدودن فقر یا نیاز در سطح نیاز های مادی و سپس توزیع عدالت در سطح رفع نیازهای معنوی انسان است. رفع نیاز های مادی زندگی انسان نخست در شش حوزه ی: 1-خوراک (غذا،آب وهوا) 2-پوشاک، 3-سرپناه ، 4-بهداشت و درمان ،5-همسر، 6-امنیت، به عنوان لوازم حیات مادی هر انسان است. هم به لحاظ سیره ی عقلا وهم از منظر قرآن و روایات، هر تفکری اعم از دینی و غیر دینی در مقام حکمرانی باید به این نیازهای بدیهی توجه نماید و عدم توجه به این نیازها، دیر یا زود محکوم به شکست آن تفکر می گردد. نیازهای معنوی همچون محبت شدن (محبوب دیگران بودن)، تعالی یافتن، جستجوی معنایی برای زندگی، خدا جویی، پرسش از سرنوشت پس از مرگ، آزادیخواهی ،تفریح و...، یا برای تامین این نیازها بروز می نماید یا پس از تامین این نیازها سربر می آورد. بر همین اساس است که تأمین این نیازها یا رفع موانع تأمین آن، دغدغه ی اولیه همه مصلحان اعم از پیامبران و اولیاء الهی وانقلابیون بوده و هست.
اما عمل مسوولان جمهوری اسلامی در این شش حوزه - به جز تامین امنیت داخلی و خارجی مردم وکشور- منجر به زدودن سایر این نیازها به طور کامل نگردیده است. به همین دلیل نخست نیاز به یک تحول دینی برای تبدیل رفع این نیازها بر اساس نگاه قرآن وسیره ی اهل بیت علیهم السلام داریم چون زدودن فقر مادی نیازمند زدودن فقر فکری و فرهنگی اعم از دینی وغیر دینی است و تا این فقر فکری بر طرف نگردد تحولی اتفاق نمی افتد به این سخنان شهید بهشتی که در جلسه تفسیر قرآن میفرمایند و به احتمال زیاد قبلا نیز خوانده اید به دقت تامل فرمایید:
" بالا بروید یا پایین بیایید، اصلاً قرآن رابر سر جامعه ای پهن کنید، مادام که در آن جامعه در یک سو گرسنه بیچاره از سرما لرزان وجود دارد، و از سوی دیگر متنعمان برخوردار از همه چیز، این جامعه لجن است. تمام چهره اش را هم که با قرآن بپوشانید باز لجن است. آیا کسی در دنیا منتظر این می شود که ببیند آن جامعه، جامعه قرآنی است، یا انجیلی، یا توراتی، یا بودایی، یا اوستایی، یا مائوئیست؟ نگاه می کند اگر در جامعه به همه انسانها به چشم انسان نگاه می شود و ضرورتهای زندگی آنها تأمین می شود… در جامعه ای دیگر به انسانها به عنوان انسان نگاه نمی شود، احتیاجات آنها بی ارزش است، خیابانهای یک طرف شهر گلکاری دارد، اما طرف دیگرش چندین سال است که چاله – چوله هایش به دره و ماهور تبدیل شده. این جامعه هر برچسبی می خواهد داشته باشد، آیا مردم سالم دنیا در رده بندی این دو نوع جامعه و خوب و بد کردنش حالت انتظار پیدا می کنند و می گویند ببینیم آیات قرآن در این زمینه چه می گوید؟ یا انجیل در این باره چه گفته؟ نصوص اوستا چه می فرماید؟ اوپانیشادهای آیین هندی چه می گوید؟ کتاب مائو در این باره چه آورده؟ لنین در این زمینه جه گفته؟ مارکس چه گفته؟ این حرفها نیست. منتظر اینها نیستیم. می گوییم این جامعه بد است؛ نافص است؛ دارای کمبود است. شکی نیست. این قدر بحث نمی خواهد."
ساعد نیوز: به نظر حضرتعالی دلیل اصلی این نقیصه را چه می دانید؟ چرا ما بعد از گذشت 4 دهه از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی مان هنوز درگیر دغدغه اساسی "قسط" هستیم؟
دکتر رضا شکرانی: در یک جمله پاسخ این سوال عبارت است از " اولویت ندادن حقیقی به پنج نیاز از شش نیاز اساسی (خوراک، پوشاک ،سرپناه ، درمان، همسر،امنیت) در مقایسه با نیازهای درجه دوم بالاجبار یا بالاعتقاد". به بیان دیگر یا نیازهای درجه دوم ،مقدم براین پنج نیازدانسته شد یاحداقل نیازهای دیگر، هم ارز و همردیف با این نیازها پنداشته شد. اما چراامنیت داخلی و خارجی کشور به عنوان یکی از این شش نیاز تامین شد؟چون هم اعتقاد به تامین امنیت درمیان تصمیم سازان اصلی وجود داشت و هم جنگ تحمیلی این اعتقاد را بیش ازپیش ایجاب نمود. لذاباشروع جنگ تحمیلی سراسر دوره ریاست جمهوری سه رئیس جمهور اول،اولویت تامین امنیت بود اما میتوانست پنج نیاز دیگر در اولویت دوم قرار گیرد و بسیاری از هزینه ها ولو اندک برای این پنج نیاز هزینه گردد. طی هشت سال ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی به دلیل اعتقاد تیم همراه او به اولویت توسعه بر تامین نیازها،فقر زدایی به مسلخ رفت. کسانی که آن دوران را درک نموده اند به خوبی به خاطر دارند که آقای هاشمی رفسنجانی به صراحت در یکی از خطبه های نماز جمعه بیان نمود که برای توسعه ناچار باید عده ای قربانی شوند بر همین مبنا ،آزادسازی قیمت ها صورت گرفت ومردم کشور شاهد تورم بالای ۵۰ درصد بودند. دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی نیز با شعار توسعه سیاسی و تقدم آن بر توسعه اقتصادی شکل گرفت.انتخاب آقای احمدی نژاد واکنشی بودبه سیاست های توسعه اقتصادی آقای هاشمی رفسنجانی وتوسعه سیاسی آقای خاتمی. آقای احمدی نژاد هرچند به فقر زدایی پرداخت اما با توجه به اینکه اولویت اول او نیز رفع نیازهای مذکور به طور کامل در سه حوزه تامین حداقل معاش و بهداشت ومسکن برای یکایک مردم نبود نتوانست علی رغم تلاش های زیاد همچون اختصاص یارانه به همه مردم ،ساخت مسکن مهر و تعیین سهام عدالت،رفع فقر در سه حوزه غذا درمان ومسکن را برای همگان به ارمغان بیاورد.در دوران ریاست جمهوری آقای روحانی نیز تفکری بر کشور حاکم گردید که درست همان تفکر آقای هاشمی رفسنجانی را دنبال نمود و علی رغم شعار های انتخاباتی، اماعدالت اجتماعی درهمه حوزهابه مسلخ رفت. با این تاریخچه ی کوتاه ازعدم توفیق سیاست های فقر زدایی رؤسای جمهوری چهل سال گذشته، که تفصیل آن نیازمند شرحی به وسعت این چهل سال است میتوانیم دریابیم که عدم توفیق درفقر زدایی، ناشی از عدم اعتقاد دولتها به «اولویت »تاکید می کنم اولویت این موضوع بر هر نیاز دیگر است. لذا تا این نگرش اصلاح نشود که باید فقر زدایی به معنای تامین نیازها در شش حوزه ی مذکور «یک اولویت »ونه «یک ضرورت» قوای حاکم باشد ,چهل سال دیگر نیز بگذرد همین وضعیت خواهد بود. لذا باید برای تحقق این جمله:«تامین شش نیاز اولیه ی فرد فرد جامعه ،باید اولویت اول حاکمیت باشد»، فرهنگ سازی نمود و این فرهنگ سازی نیاز مند پشتوانه ای عقلی، قرآنی، روایی تاریخی وتجربی است.
ساعد نیوز: این اولویتی که حضرتعالی از آن سخن می گویید چه مبانی روایی و قرآنی دارد؟
دکتر رضا شکرانی: امام علی (ع) می فرمایند: "خداوند مرا پیشوای خلقش قرار داده و بر من واجب کرده است که درباره ی خودم و خوراک و پوشاکم مانند مردمان ناتوان عمل کنم تا اینکه فقیر به سیره ی فقیرانه ی من تأسی کند و ثروتمند به وسیله ی ثروتش سرکشی و طغیان نکند" (اصول کافی ج۱ص۴۱۰).
با مطالعه وبررسی کل قرآن براساس سیر نزول آن و استخراج آیاتی که به گونه ای به مسایل اقتصادی می پردازد به روشنی معلوم می گردد که اساساً هدف از پرداختن به مباحث اقتصادی درقران ،تولید وتوزیع ثروت وزدودن فقر از جامعه است. در این آیات برخلاف تصوری که در ذهن مسلمانان مبنی بر نکوهش ثروت اندوزی ایجاد شده است ، تحصیل وتولید ثروت برای زدودن فقر ازجامعه ،امری بسیار پسندیده و از نشانه های ایمان قطعی دانسته شده است.
آنچه مذموم ونکوهیده است تولید ثروت به منظور بهره برداری ورفاه فردی و عدم اختصاص میزان معینی از ان برای فقرزدایی است. نیز قرآن در طی نزول تدریجی خود نخست به فرهنگ سازی در باره تولید ثروت به منظور فقر زدایی می پردازد وسپس به ارایه راه های فقر زدایی می پردازد. اگر نخستین سوره ی نازل شده بر پیام آور اسلام را- آنگونه که اغلب روایات ترتیب نزول وسیاق سوره دلالت دارد - سوره علق بدانیم ویا نخستین سوره را بر اساس برخی دیگر روایات و احتمال برخی از مفسران، سوره حمد بدانیم. در هر دوسوره ی نخستین قرآن، سخن از مسایل اقتصادی است که مآل وبازگشت آن فقر زدایی است.
بی شک مراد از آن بی نیازی که سبب طغیان می گردد (آیه 6 سوره علق) اولا بی نیازی مادی نیست چه در این صورت براساس این نگاه، هیچ انسان پیرو قرآن، نباید مامور به انفاق وبرداخت صدقه و زکات وخمس گردد.! زیراهرگونه انفاقیبه جز ایثار پس از رفع نیاز خویش متصور است واین تنها پس از بی نیاز ی مادی فرد اتفاق می افتد. ثانیا اگر مراد از استغناء در این آیه، بی نیازی مادی باشد، باز مراد آیه نیست چون این آیه، نفس بی نیازی رانکوهش ننموده است بلکه «خود را بی نیاز دیدن» نکوهش شده ومانع از درک مفاد آیات قبل این آیه از یک سو وطغیان انسان از سوی دیگر، دانسته شده است. بااین بیان، در این آیات به صراحت، "خود را بی نیاز دیدن" نکوهش شده وتلویحا «تلاش برای بی نیاز شدن» مورد تایید قرار گرفته است. احساس بی نیازی اغلب باداشتن ثروت مادی وقدرت بر تصرف در ثروت اتفاق می افتد و قدرت اعم از قدرت فردی وجمعی، اغلب باداشتن ثروت بدست می آید پس باید از نگاه قرآن یا عقل راهی برای کنترل "خودرا بی نیازدیدن" که معمولا از راه ثروت وقدرت بدست می آید یافت ونه آنکه ثروت وقدرت که به حکم صریح آیات قرآن وبه حکم عقل امری مطلوب است را نامطلوب جلوه داد.
ساعد نیوز: نظر قرآن کریم درباره بی نیازی مادی چیست؟ آیا توصیه ای درباره مطلوب بودن این بی نیازی وجود دارد؟
دکتر رضا شکرانی: با بررسی قرآن از این منطر، به آیات متعددی دست می یابیم که کسب ثروت رابرای رفع نیاز خود و زدودن فقر، امری بسیارلازم ومطلوب ومرتبه ای از بالاترین مراتب ایمان معرفی می نماید. توضیح اینکه در قرآن هرکجا سخن از اقامه نماز هست سخن از ایتاء زکات نیز هست. سوال این است که برای پرداخت زکات که لازمه ی آن داشتن ثروت یا مالی بیش از نیاز خود است چه باید کرد؟ آیا باید به دنبال کسب مال و ثروت بودیا راه دیگری وجود دارد؟ اگر بگوییم نبایدبه دنبال کسب مال وثروت بود ، در این صورت، مخاطب فرمان خدا در آیاتی مانند اقیموالصلوة واتوالزکاة یا انفقوا ممارزقناکم و... چه کسانی هستند؟
پاسخ این سوال، خارج از احتمالات زیر نیست:
۱َ_غیرمسلمانان
۲_ مسلمانانی که درجاتی پایین از ایمان را دارا هستند وکسب مال حلال چون امری مباح است در پی کسب آن می رونداما مسلمانانی که در پی دستیابی به درجاتی بالاتر از اسلام ماننددرجه ی ایمان یا تقوی یا بر و. ... هستند، نباید به دنبال کسب مال باشند
۳_مسلمانانی که اتفاقی مثلااز راه ارث به مال یا ثروتی دست می یابند.
۴_مسلمانانی که به درجات بالاتری ازاسلام مانند تقوی دست یافته یا درصددند که دست یابند
۵_هر چهار گروه بالاگفته.
نیزچون تشویق به کسب مال وثروت منجر به ابتلاءبه امور دنیوی و مادی می گردد، با مقامات عالی معنوی مانند تقوی سازگار نیست، لذا گروه چهارم هم مامور به کسب ثروت ودرنتیجه انفاق وپرداخت زکات نیستند . لذا تنهاگروه دوم مامور به کسب ثروتند و به همراه گروه چهارم مامور به پرداخت زکات هستند. اما قرآن چیز دیگری می گوید.
ساعد نیوز: کدام یک از گروه های چهار گانه ی فوق مسوول در برابر زدودن فقر و دستگیری ازفقرا هستند؟
دکتر رضا شکرانی: مشرکان هرچند به قرآن وآورنده ی آن اعتقادی ندارند اما از نگاه قرآن، در برابر فقر و فقیران مسوولند و چنانچه به وظیفه ی خویش در این باره عمل ننمایند علی رغم عدم ایمان به پیامبر اسلام، اما به دلیل عدم اهتمام به زدودن فقر، در قیامت مواخذه می شوند. در آیه 6 و 7 سوره فصلت این مطلب بیان شده است. درباره گروه دوم یعنی مسلمانان معمولی، مخاطب آیات وروایات کسب ثروت مشروع هستند و در نتیجه مخاطب پرداخت بخشی از آن به عنوان انفاق واجب وبخشی از آن به عنوان انفاق مستحب هستند، اختلافی نیست. نیز بدیهی است گروه سوم، یعنی کسانی که بدون تلاش برای کسب ثروت، به ثروتی دست می یابندمخاطب آیات فقر زدایی هستندوطبعا باید بخشی از آن رادر برخی موارد به عنوان انفاق واجب ودر برخی موارد بخشی از آن رابه عنوان انفاق مستحب بپردازند. گروه چهارم در برابر فقر زدایی چیست؟ دقت نماییم گروه چهارم هیچیک از گروه های سه گانه ی بالاگفته نیستد. اینان نه مشرکند وکافر ونه مسلمان عادی ونه ثروتی از سر اتفاق بدست آورده اند. اینان مسلمانانی هستند که درصدد دستیابی به قله های ایمان وتقوا هستند..در حد کفاف مادی خود، در پی کسب رزق و روزی حلال هستند واگر از سر اتفاق به مالی بیش از حد کفاف خود وخانواده دست یافتند بخشی از آن را به عنوان واجب وبخشی رانیز به عنوان انفاق مستحب از صمیم وجود دراختیار نیازمندان قرار می دهند. مسلمانان راتشویق به کسب در آمد حلال،بیشتر، برای زدودن فقر از جامعه می نمایند وهمکاری وارایه راهکارهایی در این زمینه نیزمی نمایند اما خود به دنبال کسب ثروت برای زدودن فقر از جامعه نیستند.