برای فهم تبانی های نامشروع در ساختار آکادمیک ایران ما نمی توانیم سرسری و از روی تفنن سخن بگوییم بل نیازمند مطالعه دقیق "ساختارها" و "بافتارها" و "عاملیت ها" به صورت یک "منظومه منسجم" هستیم. به عبارت دیگر، برای فهم پدیده های اجحاف آکادمیک بدون درجه ای از انتزاع مفهومی و برساخت مفاهیم نوین امکان سنجش رویه های نادرست وجود ندارد. یکی از مفاهیمی که می تواند در فهم تبانی های نامشروع ما را یاری کند مفهوم "گاوبندی" است. اما نخست باید پرسید این مفهوم چه معنایی دارد؟ گاوبندی در اصطلاح کشاورزی به معنی استفاده از گاو نر- گاو کاری برای شخم و کندن زمین های کشاورزی است. به این ترتیب که یک جفت گاو را یوغ به گردن به خیش می بندند و از آن برای شخم زدن استفاده می کردند و این روش تا پیش از دوران صنعتی شدن امری رایج بود. اما همانگونه که علامه دهخدا می گوید این واژه معنای متافوریکال پیدا کرده است و در معنای نوین خویش بدین معنی است که "در منافعی نامشروع با هم شریک بودن یا آنکه با کسی گاوبندی کردن مترادف با او در عملی شریک شدن است."
به عبارت دیگر، مفهوم گاوبندی نوعی تبانی نامشروع برای رسیدن به منافع، منابع، مطامع، منزلت، قدرت، ثروت، پرستیژ و مرجعیت را به ذهن متبادر می کند. حال اگر ما این واژه گاوبندی را که از بستر کشاورزی برآمده است و در زبان روزمره به "ساحت تمثیلی" درآمده است را صورتبندی مفهومی کنیم آنگاه می توان آن را در ساخت نهاد علم با مفهوم آکادمیک پیوند داد و از آن مفهومی نوین ترکیب کرد: گاوبندی آکادمیک. گاوبندی آکادمیک یک پدیده رایج در ساحت دانشگاه است که در آن یک "رابطه قدرت" شکل می گیرد. اجازه دهید این رابطه قدرت ذیل پدیده گاوبندی را دقیق تشریح کنم. هر واژه ای یک تاریخی دارد و فهم تاریخ واژه ها قبل از آنکه "حالت متافوریکال" پیدا کنند ما را در فهم پدیده ها بیشتر مدد می کنند. در ایران کشاورزان به دو دسته "مقیم" و "غیر مقیم" تقسیم می شدند و دسته اول که در محل کار، صاحب کاشانه بودند و همانجا زراعت می کردند را "صاحب نسق" می نامیدند. گروه دوم یعنی غیر مقیم را در زبان تبری در مازندران "اکاره" میگفتند. این گروه دوم در محل زندگی خودشان اراضی دایر نداشتند و از این روی از روستاهای خود در فصل زراعی به جاهای مساعد میآمدند و قطعه زمینی و چند جفت گاو اجاره می کردند و از اینجا مفهوم "گاوبندی" متولد شد. اما این مفهوم در بستر آکادمی چگونه می تواند مورد استفاده قرار گیرد؟
من نمونه دکتر نعمت اله فاضلی را مثال زدم چون از نزدیک تمامی آثارش و شیوه مدیریتش (۱۳۹۳-۱۳۹۵) و دوران حضورش در شورای پژوهشی (۱۳۹۳-) را به دقت مطالعه کرده ام و در منش و کنش آکادمیک ایشان می توان "گاوبندی آکادمیک" را به وضوح مورد خوانش قرار داد. چگونه می توان این مهم را مورد خوانش قرار داد؟ ببینید ما وقتی می گوییم دانشگاهیان به دو دسته مقیم و غیر مقیم تقسیم می شوند این بدین معناست که دانشگاهیان صاحب نسق مانند کشاورزان صاحب زمین در دانشگاه جا و منزلت و موقعیت دارند و دسته دوم مهارت دارند و توانایی های بالایی نیز دارند اما دسترسی به "زمین دانشگاهی" (که عنصر کلیدی برای بدست آوردن منزلت و قدرت و ثروت و موقعیت است را) ندارند. از این روی وارد یک "معامله ناپایاپای" می شوند که ما آن را "گاوبندی آکادمیک" می نامیم. در این پروسه گاوبندی "دانشگاهی غیر مقیم" با پذیرفتن یوغ در گردن خویش زمین "دانشگاهی مقیم" را شخم می زند و "زمین آکادمیک" دانشگاهی مقیم را فربه تر می کند و سرآخر سهمی هم نصیب دانشگاهی غیر مقیم می شود.
حال با این مفصلبندی موجزی که من کردم روی سخنم با دکتر نعمت اله فاضلی است که "پاسخ دم دستی" به پرسشی چنین سترگ که تار و پود هستی آکادمیک ایرانی را فرا گرفته است به دکتر محدثی ارسال نموده است و با عبارات "الحمدلله حی و حاضرند" تلاش نموده است موضوع "گاوبندی آکادمیک" را "ماستمالیزاسیون" کند. به من هیچ ربطی ندارد که در "دانشنامه نگاری" که نویسنده اصلی کتاب سه جلدی استخدام شدند بر چه اساسی بوده است (شواهد موجود است البته) ولی از دکتر محدثی و جامعه آکادمیک می پرسم آیا کسیکه سه جلد کتاب با هم نوشته اند می تواند در هیئت جذب بنشیند و همکار پژوهشی غیر مقیم خود را ارزیابی کند؟ برای تشریح چنین موقعیتی در جامعه شناسی انتقادی از مفهوم تضاد منافع Conflict of interests استفاده می کنند و این مفهوم بدین معناست که فاضلی صلاحیت حضور در هیئت داوری در پژوهشکده دانشنامه نگاری را نداشته است و دلیلش این است که او "منافع مشترکی" با یکی از متقاضیان داشت (که مثلا در تاریخ ۲۲ مهر ۱۳۹۸ در پژوهشکده میراث آثار فاضلی را بررسی کرده است و از ۳ سال پیشتر برای او کتاب می نوشته است البته زیر نظر فاضلی) و اخلاق آکادمیک ایجاب می کرد که او از حضور در جلسه استنکاف می کرد و فرد بیطرف دیگری برای بررسی حضور میافت. اما فاضلی چنین نکرد بل وارد معادلات "گاوبندی آکادمیک" شد کما اینکه در دوران مدیریتش در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افرادی را که طرح نداشتند "زیر سیبیلی" رد می کرد و همزمان در فضای عمومی از نبود اخلاق در فضای دانشگاه ها چونان مادر طفل از دست داده می گریید. البته در باب گاوبندی های سیستماتیک دکتر نعمت اله فاضلی در دوران مدیریتش بیشتر خواهم نوشت.