ساعدنیوز
ساعدنیوز

گزارش تکان‎‌دهنده از کارتن‌خوابی زنان در اصفهان

  یکشنبه، 17 بهمن 1400 ID  کد خبر 191245
گزارش تکان‎‌دهنده از کارتن‌خوابی زنان در اصفهان
ساعد نیوز: ساعت ۱۲ شب است که راه می‌افتیم. تاریکی عمیقی است و اکثر جمعیت دو میلیونی شهر خوابیده‌اند. تا رسیدن به ارزنون راهی نیست، شاید پنج دقیقه با ماشین شخصی و ۱۰ دقیقه با اتوبوس از مرکز شهر می‌توانی از اینجا سر دربیاوری؛ محله‌ای در دل حاشیه با مردمانی که زیر پای زندگی لِه شده‌اند.

به گزارش سایت خبری ساعد نیوز به نقل از شرق، هر کدامشان بین سه تا ۱۵ سال کارتن خواب بوده اند. قدیمی تر ها هوای جدیدتر ها را دارند. یک خانواده شده اند به قول خودشان. مثل زباله های مچاله شده توی سیاهی شب. آن ها همیشه اینجا هستند، جزئی از خرابه های شهر شده اند. انگار وقتی پوست شهر را قلفتی بکنی، آن ها را پیدا می کنی. گُله به گُله نشسته اند کنار آتشی که بزرگ تر از حد معمول است. نشئه، خمار و ساکت. حتی سرمای دی ماه هم آن ها را وادار نکرده که به سمت شلتر ها یا مراکز نگهداری ای که شهرداری برایشان اختصاص داده است، بروند. حوالی نیمه شب است و نرسیده به خیابان «گل نرگس»، طاهره، کنار آتش قوز کرده است توی سرما. نمی توانی تشخیصشان دهی. کلونی از مردان و زنانی هستند که زندگی پوسیده شان را توی این خرابه ها طی کرده اند.

ظرف های غذا را می گیرند و مثل اشباحی در سیاهی شب ناپدید می شوند. از حدود ۱۰۷ کیلومتر مربع کلان شهر اصفهان، سهم هفت سال زندگی «طاهره»، دیوار خرابه ای است که از دود سیاه شده است. این دنیای هر شب اوست؛ به اندازه یک متر زمین تا او مثل هفت سال گذشته، همراه با ۱۰ نفر دیگر برای بساط کشیدن موادش، سور و سات به پا کند: «کشیدم که دردم کم بشه. شوهرم می گف بکشی بِیتَر می شی. قالی می بافتم با چار تا بچه قد و نیم قد. شونم سوز می داد. کشیدم. معتاد شدم. به چند ماه نکشید، این قدر کشید تا مُرد. بعدش دیگه آدم نشدم. رفتم دنبال ساقی. حالام اینجام. بچه هام پیش مادرمَن». ساکن فعلی خرابه های ارزنون، اشک توی چشم های بی رنگ خاکستری اش حلقه می زند وقتی در لحظه های اندکی از بچه هایش یاد می کند.

کمی جلوتر، سکینه، ۳۰ ساله و متأهل به ۶۰ ساله ها می زند. اگر تخیلت اجازه دهد و تمام آن سیاهی دود گرفته و دندان های سیاه شده نامرتب از چهره اش زدوده شود، شمایل زنی با زیبایی بی رحمانه را می بینی. هنوز هم بین ردپای اعتیاد و خشونت چیز های کمی برایش باقی مانده است. چشم های سکینه، درشت و سیاه می درخشد. لقبش توی خرابه ها سیندرلاست. سیندرلای گرسنه چهارسالی می شود که بچه هایش را ندیده است. سوز سردی می وزد و دود می رود به چشم سیندرلا و او در خودش می لرزد، اما بی خیال سوز، کاغذ فویل را که رویش هروئین آمده است، با ژست جلویمان می گیرد و زیر کاغذ فندک می کشد؛ دوای سیاه شده، آب می شود و روی زرورق می دود و او با لوله نازکی دودش را به جان می کشد: «می دونی این چیه؟ بش می گن هِرهِر. باهاش که بازی کنم یه دو ساعتی دسم بنده».

«سکینه» را خاله صدا می زنند. مسن تر از بقیه است و حالا ۱۵ سالی می شود که به خرابه های ارزنون وصله شده است: «پسرم گفت بیا برات تریاک می گیرم بشین تو خونه هر چی دلت می خواد بکش، اما مگه می شه جلوی عروس؟ خجالت می کشم، همین جا بهتره. معتاد که می شی اولش که کارتن خوابی نیس، اما یواش یواش تو خونه معذبی، نمی شه که مثلا آبجیت تو اتاق بغلی باشه، شوما تو اتاقت تل بزنی پا دوا، اولش یه شب می زنی بیرون. بعد یکی، دو روز که لباسات بی ریخت شد، دیگه نمی ری خونه، اصلا قاعده اش همینه».

کمی مانده به یک شب

زنی که می گوید نامش سیماست، با مو های شرابی، اطرافش را می پاید تا ساقی که قرار است از راه برسد و او را کمی بسازد از تیررسش دور نشود. توی نور کم رنگ آتش، اعتیادش به خوبی پیداست، اما خودش دلش نمی خواهد صورت به تاراج رفته اش مشخص باشد و با روسری اش دندان هایش را می پوشاند.

سیما یادش نمی آید کی به دنیا آمده، شناسنامه اش خیلی وقت پیش توی آتش منقل شوهرش خاکستر شده. مدام تکرار می کند: شاید ۳۲، شاید ۳۳: «۱۸ سال پیش که ازدواج کردم، نه عقل درست و حسابی داشتم و نه می خواستمش. دلم می خواست درس بخونم. نشد. شیشه می زد. کتک می زد. داغونم که می کرد رضایت می دادم، خرجش باید درمیومد». خرج اعتیاد شوهرش به اندازه یک عمر چوب حراج به زندگی سیماست. دو تا دختر و یک پسر دارد و حدود هفت سالی هست که از هیچ کدامشان خبر ندارد؛ یعنی از وقتی همدم خرابه ها شده، نه خودش خواسته و نه آن ها که از یکدیگر خبر داشته باشند. همان موقع ها بوده که همدمش کنج خرابه و پایپ و دود شده است.

او حالا ۱۰ سالی می شود که زندگی اش را با همه متعلقاتی که داشته، گم کرده است. به قول خودش یکی، دو باری که کمپ رفته نتوانسته ترک کند و آمده بیرون. گرمخانه برای او گرم نیست. گوشه دنج خرابه را بیشتر می فهمد: «اینجا بهتره، رفیقام اینجان. دوا هم که می رسه. ساقی پره اینجا. جنس ارزون بهم می دن. با انصافن خداییش».

کجا می خوابید؟ این را که می پرسم، زنان و مردان نشسته دور آتش با حیرت نگاهم می کنند. «عذرا» جواب می دهد؛ ۴۵ ساله است و متأهل: «ما که نمی خوابیم. شیشه که بزنی خواب نداری. بعضی وقتا بعضیا می کشن و می خوابن، بعدش دیگه صبح، بیداری تو کار نیس. شهرداری بی سروصدا میاد جمشون می کنه می بره. بیشتر زمسونا». حتی آتش زبان کشیده هم نتوانسته قدری از سرمای نیمه شب را کم کند، اینجاست که «ازیادرفته ها» وقتی زمستان به جانشان بزند، می شوند مجهول الهویه. جایی دور در زمینی ارزان به خاک سپرده و فراموش می شوند. ۱۲ سال قبل وقتی سیما اولین مرفین را به خاطر عمل جراحی اش زده تا دردش را کم کند، هیچ وقت فکرش را هم نمی کرده که دردهایش بیشتر شوند و کارش به اینجا بکشد. بعد از آن بوده که به فراموشی سپرده شده است و خانواده دومش، شده اند ساقی و معتاد.

ساعت ۲ و ۳۰ دقیقه

«شقایق» چمباتمه زده کنار آتشی که حالا کمی فرونشسته. بوی لاستیک سوخته و مِهی از دود اطرافش را پوشانده است.

خرجت را از کجا به دست می آوری؟

با پوزخند جوابم را می دهد: «به هواش می رم قرار می زارم». اشاره می کند به معتادانی که هم پیاله اش در این چند سال بوده اند: «اینام هوامو دارن». ته محترمانه حرف هایش می شود کلاهبرداری و دزدی: «بالاخره درمیاد». می خندد و سرش را فرو می برد در نایلون پلاستیکی خاک گرفته ای که پر از فندک رنگارنگ، ناخن گیر و کلی خرت و پرت دیگر است. دنبال چیزی می گردد که یافت نمی شود، بعد با صدای خفه می گوید: اصغر این فندک اتمی منو ندیدی؟ اصغر تک سرفه ای می کند و از دور جوابش را می دهد: «باز این دختره رفت مواد بگیره فندکتم برده حتما».

«شراره» را می گوید. دختر قدبلندی که هنوز صورتش به هم نریخته و هر شب سهمش را از ساقی ها می گیرد. از دور که پیدایش می شود، مثل یک شبح سرخ پوش توی دل سیاهی است. جلوتر که می آید، چهره اش بیشتر مشخص می شود؛ زیباست و هنوز خرابه ها به او دستبرد نزده اند. آرایش غلیظی دارد، با صورتی استخوانی و ته چهره ای کودکانه. «شراره» کمتر از دو سال است که کارتن خواب است و با مادرش توی این خرابه ها زندگی می کنند. آن ها از صبح تا شب توی کوچه ها پرسه می زنند و شب ها کارشان شروع می شود. به قول خودش مثل این ها تحمل سرما را ندارد.

خاله می گوید: «شراره بگو، بگو اینا با خودمونن، بگو چی شد سر از اینجا درآوردی». «شراره» بچه طلاق است. وقتی پدرش عاشق شد و زنی را به عقد خودش درآورد، برای او و مادرش خانه پدری تنگ شد. پدر مستبد از خانه بیرونشان انداخت و آن ها همان جا آرامش را بالا آوردند و آواره خیابان شدند و یار غارشان خاله و بقیه شدند. هزینه های «شراره»، اما بالاتر است؛ به غیر از مواد و شیشه و هروئین، هزینه های بزک دوزکش هم هست و لباس هایی که باید همیشه تمیز و مرتب باشد. او برای اینکه بتواند کار کند باید این هزینه ها را هر شب به دست بیاورد.

ساعت از دو گذشته «اصغر» غذایش را تمام کرده و ظرف یک بار مصرف را انداخته توی آتش. تَن ظرف به هم می پیچد و بوی برنج سوخته با تعفن زباله و تلخی بوی دود چوب آتش گرفته، می آید و تمام ارتفاع فاصله آسمان و زمین را از دود سفید رنگ نمناک و متعفن پر می کند. «اصغر» تا هشت سال پیش نه اهل دود بوده و نه حتی سیگار می کشیده، اما حالا جزء ۱۵ هزار کارتن خواب ایرانی است که تقریبا پنج هزار نفرشان زن هستند. دو تا از برادر های «اصغر» معتاد بوده اند و او فقط برای اینکه به آن ها بفهماند می توانند ترک کنند، روی قورت افتاده و پای منقل نشسته. بعد از آن، خانه سه طبقه پدری را فروخته و دار و ندارش را گذاشته برای دود. او هم جزء فراموش شدگانی است که ماه هاست از تعاریف و ناگزیر های انسانی دور مانده اند. برای آن ها حمام و دستشویی، رخت تمیز و باید هایی از این دست، معنایی ندارد.

سرما رعشه به تنمان می اندازد و ساعت چهار و نیم را نشان می دهد؛ در میان حجم سایه های انسانی، یک پیکر مچاله و آشنا چسبیده بر زمین نظرت را می بلعد. در مخروبه حاشیه دیوار کاهگلی و زیر پشم شیشه بازمانده از خاطره یک پتو، «راضیه» پنهان شده است. فلج شیشه است و پنج زمستان را در این خرابه ها دیده و یک سال دیگر به سرمایه خیابان خوابی اش اضافه شده است. دو فصل باردار شده و قبل از اینکه نوزادان تازه رسیده اش را ببیند، آن ها را فروخته است. به قول خودش آدم های این خرابه ها مهربان تر از اغیار خیابان بوده اند. تا پای tc هم رفته تا به خاطر بچه هایش ترک کند: «وقتی فهمیدن حامله ام، بیرونم کردن. پناه آوردم به بچه ها. حالا اینجام. نشد ترک کنم. باز شروع کردم. وقتی نشئه می شی دیگه سردت نیست. دیگه هیچیت نیست».

مرضیه نمی داند چند بچه زاییده و چند تا از آنان را فروخته است. دو دختر و دو عروس دارد.

«مرضیه» همه کاری می کند؛ هم ساقی است و هم صیغه این و آن می شود تا چند صباحی دیگر بتواند نانی بر شکمش ببندد.

تا حالا کمپ نرفتی؟

کمپ که نیست مایه عذابه.

حداقل می تونستی بچه هاتو نگه داری!

یاد بچه های سوخته و مرده و فروخته اش می افتد: «خمار بودم. نمی دونم شاید ۷۰۰ شاید ۸۰۰ فروختمشون شاید کمتر. یکیشون مثل قرص ماه بود. بعدش پشیمون شدم. دیگه پیداشون نکردم».

ساعت ۵:۳۰ صبح

شهر انگار لحاف بی خبری را روی سرش کشیده تا از سرمای غافلگیرکننده و اینکه چند نفر اینجا یخ می زنند و بی رنگ می شوند، چیزی یادش نماند. ساعت کمی از پنج صبح گذشته و آسمان قرمز شده است؛ مثل رنگ چشم های آسیه که از دود سوختن پلاستیک، کاغذ و زباله و خرده های پارچه به سرخی نشسته است. او قبلا در یکی از پاتوق ها بوده و حالا ساکن اینجا شده است. پاتوق برای زنانی که هنوز رد اعتیاد، خماری و مستی روی چهره شان جای پا نگذاشته و به قول اینجایی ها می شود نگاهشان کرد، وجود دارد و بعد از آن وقتی کمی از جوانی شان گذشت، سهمشان می شود بیابان های بی آب و علف و خرابه هایی که جایی میان قوانین زندگی ندارند.

ساعت شش صبح است؛ تاریکی می شکند و نور کم سوی شعله های در حال مرگ در اجتماع چهار و پنج نفره کارتن خواب ها دیگر پناه مناسبی برای آن ها نگذاشته. بدن های مچاله شده آرام آرام توی گرگ و میش تکان می خورند و دود کم حجمی از گُله های آتش به آسمان می رود. چشم های خمار و قرمز یکی از زنان به دور ها خیره شده است و در حالی که از سیگار تمام شده اش کام سنگینی می گیرد، با تمسخر کبره های دستش را نشان می دهد و می گوید: «خیلیا آشغال جمع می کنن برای هزینه هاشون». بعد زیر لب می گوید: «ما مجرم نیستیم. ما بیماریم ...».

پایگاه خبری ساعدنیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید.

11 دیدگاه
  دیدگاه ها
إمل
2 سال پیش

واقعا خیلی سخته یه مادر بخاطر مواد بچه هاش رو بفروشه
محمد
2 سال پیش

ببینید شاید بعضا"از روی دلسوزی کلماتی بنویسید‌ . بعداز فوت والدینم. خواهر ۱۰ ساله ام رو آوردم پیش خودم. تازه ازدواج کرده بودم من و همسرم لیسانس داشتیم.خواهرم بود تا قبل از دیپلم خواستگار اومد براش.پسر پولدارترین همسایه ما بود. خواهرم چندوقت بعدگفت دوستش ندارم اگه خسته شدید من میرم.چندوقت رفت پیش خواهر بزرگم و و و طولانی میشه.. همه کاری براش کردیم الآن توی خیابونای تهرانه. پیداش نمیکنیم فقط گاهی پول میخواد. بیشتراز خواسته ش واریز میکنیم. ولی خودش خواسته. زندگیشو خودش خراب کرده.کوتاهی نکردیم
امیر
2 سال پیش

باید رسیدگی شود
بازدیدکننده
2 سال پیش

الهی آمین
بازدیدکننده
2 سال پیش

به خدا من دلم می سوزه برای هموطنم خدا خودش کمک کنه
الین
2 سال پیش

واقعا که خیلیی بده مسئولین باید یه کمکی به این وضعیت بکنند
محمود
2 سال پیش

زندگی درد بزرگبست که جریان دارد
مصطفی دینی
2 سال پیش

از خدا میخوام چهره اعتیاد از صورت زنان و مردان سرزمینم ایران پاک کنه ،❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سیدسعید
2 سال پیش

لطفا کمکشون کنید شما توان این سرما دارید؟
دانا
2 سال پیش

افرادي را هم داريم كه ماهيانه ميليونها تومان بابت ويزيت دامپزشك سگها وگربه هاشون هزينه دارن
دراکونا مالفوی
2 سال پیش

واقعا باید رسیدگی بشه
پربحث های هفته   
تصویری بسیار قدیمی از 17 سالگی آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب/ساده زیستی رهبر از ابتدای زندگی (275 نظر) میز عزای ساده و بدون تجملات مادر محسن کیایی، مجری برنامه صداتو +عکس/ روحشون شاد چه چهره دلنشینی داشتن (153 نظر) بهترین گردو ایران متعلق به کدام شهر است (131 نظر) (عکس) دمپایی‌های لاکچری بچه‌های دهه شصت / هر کی از اینا برای بچش می‌خرید خیلی لاکچری بود ... (103 نظر) شبی که محمود احمدی نژاد مهمانِ خانه ابدی مادرش شد و در آن خوابید+عکس/روحش شاد و یادش گرامی... (44 نظر) حضور چهره های فوتبالی در بیمارستان و روحیه دهی به علی دایی در عیادت از اسطوره فوتبال+ عکس/ مهدی رحمتی، عادل فردوسی‌ پور، کارلوس کی‌روش و ... (44 نظر) تصویری از خانه ابدی همسر جوان فریبا نادری/ روحش شاد و یادش گرامی (41 نظر) (عکس) زیبایی بی حد و اندازه روژان سریال نون خ در عکسی که هدیه بازوند در اینستاگرامش منتشر کرد / مهیار حق داره این قدر عاشقش باشه ... (32 نظر) خلاقیت خنده دار و هوشمندانه قصاب اهوازی برای فریب گوسفند و قربانی کردنش حماسه آفرید+عکس/ مغز تو رو باید طلا گرفت😂 (24 نظر) علی دایی: دکترها گفته بودند شاید زیر عمل زنده نمانم+عکس/ همیشه عضو خانواده پرسپولیس هستم/ همه درآمدم را در ایران سرمایه‌گذاری کردم (24 نظر) برنامه عالی صداوسیما که توسط رهبر معظم انقلاب تحسین شد/ خیلی اوقات دلم نمی‌آید که برخیزم و بروم+عکس (23 نظر) رونمایی از نوزاد خوشگل و بامزه ریما رامین فر، همای پایتخت+عکس / عاشقانه های ریما و امیر جعفری ارزش صد بار دیدن رو داره👌 (22 نظر) میز عزای شیک پسر نسرین مقانلو با گل آرایی منحصر به فرد و شمع و تسبیح/ حیف جوونیش+عکس (21 نظر) رونمایی از خواهر زیبا و واقعی رحمان و رحیم پایتخت / فقط شباهت بی حد و اندازه به برادراش+عکس (20 نظر) نگاهی به گل آرایی فوق زیبا و شیک مراسم ترحیم رضا داوودنژاد/ واقعا حیف جوونیش+عکس (17 نظر)
دیگران می‌خوانند   
سکانس خنده دار نعیمه نظام دوست: وقتی خارجی میشه و با مهمون روسی حرف میزنه +ویدئو/فقط خنده هاش وسط مکالمه... فال شمع روزانه امروز یکشنبه 9 اردیبهشت 1403 فال روزانه امروز یکشنبه 9 اردیبهشت ماه 1403 عجیب‌ترین بخشش در خوزستان: مقتول دستور بخشش قاتلش را داد خواهرکشی ناموسی در مشهد/ قتل زن 23 ساله به دست برادر 17 ساله سورپرایز تولد خاص علی دایی برای یک دوست و طرفدار/ چه کیک خرسی بامزه و قشنگی+عکس خواستگاری باحال مهران مدیری از نعیمه نظام دوست 20 ساله/ این سکانس عالیه+ویدیو اتمام حجت خلاقانه صاحب بوتیک تهرانی با خریداران درباره تعویض و پس دادن لباس +عکس/ مشخصه یا بیشتر توضیح بده😂 عجیب و غریب‌ترین مهریه‌های تاریخ ایران که باور نمی‌کنید/ از بال مگس و 1000 سفر پیاده به کربلا تا.... کاظم نوربخش، سلمان نون خ: توی مراسم ختم به من میگن بخند! فال ابجد روزانه یکشنبه 9 اردیبهشت 1403 فال قهوه با نشان روز یکشنبه 9 اردیبهشت ماه 1403 کوچکترین و منحصربفردترین کتابفروشی تهران که در دیوار جا خوش کرده+عکس فال حافظ با تفسیر روز یکشنبه 9 اردیبهشت 1403 + فیلم خلاقیت خنده دار اُوستا معمار در طراحی در و پله برای ورودی/دکترا افتخاری حق توئه هم وطن+ عکس زیبایی و جذابیت منحصربفرد ندا قاسمی، شیرین سریال نون خ/برق نگاهش هوش از سر آدم می پراند+عکس رونمایی مژده لواسانی از کیف زیبا و شیکش به رنگ کرمی/ در عین سادگی خیلی خاصه+عکس نگاهی به عکس های خصوصی شاهان شکیبا مجری خوش بر و روی تی وی پلاس/ ماشالا چه چشمای خوشگلی بیوگرافی و زندگی خصوصی مصطفی و مجتبی بلال حبشی، رحمان و رحیم سریال پایتخت+ تصاویر جذاب و دیدنی صدای بهشتی پسر شرکت کننده با خوانندگی آهنگ چشمای تو در برنامه صداتو +ویدئو/هنوزم چشمای تو مثل شبای پر ستارست... وقتی ستاره سادات قطبی کمبود نداشتن دختر رو با عروسک جبران میکنه+ویدیو/ ولی بهش میاد مامان دختر باشه نه 4 تا پسر خلاقیت منحصر به فرد یک مشتری در مدل موی درخواستی از آرایشگر حماسه آفرید +عکس/سلطان شینیون در سطح خاورمیانه😂 خلاقیت تحسین برانگیز شهرداری تبریز برای زیباسازی شهر حماسه آفرید/ این تصویر زیبا رو فقط تو ایران میشه دید+عکس مهران مدیری: گربه‌ام را هم به هنرمندان نمی‌دهم چه برسد به دخترم! +ویدئو اقدام تحسین برانگیز صاحب نیسان تبریزی در حمل بار با ماشینش+ویدیو/ سخاوت به جیب نیست به دله👌 نگاهی به خانه پدری استاد شهریار در روستای خشکناب شهرستان بستان آباد/ شعرهای مشهور استاد برای این روستاست +عکس حضور چهره های فوتبالی برای عرض تسلیت به عابدزاده در مراسم ختم پدرش+عکس/از علی دایی و کریم باقری تا علی پروین و مهدی و رحمتی تصویری از رژه گشت کمیته در دهه شصت+ تاریخچه گشت ارشاد از اول انقلاب تاکنون خلاقیت خنده دار و حواس پرت کن فردی در رانندگی با ماشینی عجیب که سر و تهش برعکس شده+ویدیو/لامصب این معلوم نیست که داره میره یا میاد😂😂 بهترین سایت خرید پیج اینستاگرام در ایران کدام است؟ برای موفق شدن درترید باید این موارد را رعایت کنیم استوری عاشقانه هادی چوپان برای ته تغاری خونه اش/ چقدرم شعرش زیباست+عکس خلاقیت و شگرد هوشمندانه محمود احمدی نژاد برای دست ندادن با زنان+عکس 9 اردیبهشت 1357 در ایران چه خبر بود؟ قیمت هر متر مربع تخته سه لایه به چه عواملی بستگی دارد؟ پیشتازی در قشم در گردشگری روستایی؛ با رزرو تور قشم از این 7 روستا دیدن کنید رونمایی از چهره واقعی و جذاب امین میری، زهرمار خان سریال گیلدخت/ در خیابان اصلاً قابل شناسایی نیست+عکس (عکس) ست جالب و بهاری کت و دامن زرد به سبک مریم اوزرلی / چه خوب ست کرده به رنگ پوستشم میاد (تصاویر) چیدمان شیک و باسلیقه ی گوشه ای از اتاق خواب نرگس محمدی، بازیگر نقش "ستایش" و عروس حشمت فردوس (تصاویر) عجیبت ترین زن جهان با دو لگن و چهار پا که 5 فرزند بدنیا آورد/ نمونه نادری از یک انسان با دو بدن
تیتر امروز   
فال شمع روزانه امروز یکشنبه 9 اردیبهشت 1403 فال روزانه امروز یکشنبه 9 اردیبهشت ماه 1403 عجیب‌ترین بخشش در خوزستان: مقتول دستور بخشش قاتلش را داد خواهرکشی ناموسی در مشهد/ قتل زن 23 ساله به دست برادر 17 ساله عجیب و غریب‌ترین مهریه‌های تاریخ ایران که باور نمی‌کنید/ از بال مگس و 1000 سفر پیاده به کربلا تا.... فال ابجد روزانه یکشنبه 9 اردیبهشت 1403 فال قهوه با نشان روز یکشنبه 9 اردیبهشت ماه 1403 کوچکترین و منحصربفردترین کتابفروشی تهران که در دیوار جا خوش کرده+عکس فال حافظ با تفسیر روز یکشنبه 9 اردیبهشت 1403 + فیلم بیوگرافی و زندگی خصوصی مصطفی و مجتبی بلال حبشی، رحمان و رحیم سریال پایتخت+ تصاویر جذاب و دیدنی 9 اردیبهشت 1357 در ایران چه خبر بود؟ دردسرهای چغاله خوردن زیاد معشوقه سوئدی محمدرضا شاه در ایران! استایل اسپرت آیت الله هاشمی رفسنجانی در ژاپن که هرگز ندیده اید+عکس برگزاری مجدد آزمون سراسری در خراسان جنوبی دفترچه سوالات گروه علوم تجربی نوبت اول کنکور 1403 منتشر شد
منتخب روز   
نگاهی به خانه پدری استاد شهریار در روستای خشکناب شهرستان بستان آباد/ شعرهای مشهور استاد برای این روستاست +عکس عکس عروسی امیر جعفری و ریما رامین‌فر، همای سریال پایتخت فیک و تقلبی از آب درآمد / هوش مصنوعی داره وارد مراحل ترسناکی میشه! (عکس) تیپ و استایل فوق‌العاده شیک و لاکچری یاورِ سریال فاصله‌ها بعد از 14 سال در عربستان سعودی / ببینیدش نمی تونید بشناسید! فروش ویلای روف گاردن دار و استخر دار حسن جوهرچی، فرهاد سریال فاصله‌ها توسط دخترش در شمال ! / در منطقه‌ای تهرانی نشین!!! سلفی دونفره نعیمه نظام دوست با سلطان کمدی ایران که یکسال حق نداشت منتشرش کنه! / چه ست آدیداسی پوشیده مهران مدیری ... سلفی آسانسوری علیرضا نیکبخت با همسر دومش که بیشتر از جانش او را دوست دارد / کراش دهه هشتاد فوتبال ایران حالا مرد زندگی شده ... (عکس) تعجب کاربران خارجی فضای مجازی از حجاب کامل همسر ستاره لیورپول / دنیا با حجاب جای زیباتری نیست؟ (عکس) بیتابی همسر و فرزندان شهرام عبدلی، بازیگر نقش مهران در سریال فاصله‌ها، بر سر پیکر بی جان او / تو کاری با دلم کردی که فکرشم نمی کردم ... (عکس) همبازی بودن آقای بیاتی، خواستگار فهیمه در پایتخت 5 با بازیگر معروف در فیلم نوستالژیک دهه شصتی / روحش شاد ... ویدئویی باورنکردنی از مرد سومالیایی که با نصف مغزش زندگی می کند/ بیچاره چه بلایی سرش اومده