حکم شرعی تجارت
تجارت یا داد و ستد از زمان های قدیم همزاد نسل بشر بوده و هست. چرا که فرد و جامعه نیاز هایی دارند که تنها با همدلی و ارتباط با هم تامین می شوند. به همین دلیل افراد باید با تجارت و تامین مواد اولیه خود به تسهیل زندگی و پیشرفت جامعه ی خود کمک کنند.
تجارت انقدر مهم و ریشه دار است که یکی از معصومین در این رابطه فرموده است: جواز معاملات و برآورده ساختن نیاز های جامعه به طور فراگیر تنها در ارتباط با این معیار است که در آن فساد و بطلان نیز آمیخته شده است. عوامل مختلفی همچون: عمومی بودن داد و ستد و احتمال پدید آمدن اختلاف نظر ها و درگیری ها، قانونگذاری در این حوزه را امری لازم و ضروری کرده است.
قوانین تجارت معمولا در بین جوامع مشترک بوده و بر اساس اصول تجارت هر حکومت قانونگذاری شده است. قوانین عرفی و معنوی تصویب شده در این مسئله بیشتر در ذات انسانی بشر نهفته است و از عقل عملی انسان ها سرچشمه می گیرد. بدون آن که در بیشتر موارد نیازی به همسان سازی قوانین احساس شود.
مهم ترین قانون که در روابط تجاری باید به آن توجه شود، انسانی و معنوی بودن آن قانون است چرا که بیشتر قوانین تصویب شده حالت منفعت طلبی و قدرت طلبی دارند و با تفکری غیر الهی و به دور از انسانیت به اجرا در آمده اند. آداب تجارت اسلامی در مقایسه با تجارت دنیوی بسیاری از کشور ها تفاوت های زیادی دارد و جزییاتی که در اسلام ذکر شده است قابل قیاس با سایر ادیان نیست.
مراد از تجارت در کلمات فقها
عنوان تجارت در کلمات فقها در هر سه معنای اشاره شده در تعریف لغوی به کار رفته، ولی معنای سوم (معاوضه به قصد سود بردن) موافق عرف و لغت و کلام مفسران و روایات وارد شده در ستایش و ترغیب تجارت، دانسته شده است. چنان که مراد از تجارت در مسئله تعلّق زکات به مال التّجاره در باب زکات، همین معنا است.
ازاین رو، برخی فقها قصد کسب و سود بردن را در تحقّق تجارت لازم دانسته اند.
در مقابل، برخی دیگر آن را نپذیرفته و گفته اند: مراد فقها از تعریف تجارت در بحث زکات ، تعریف و تحدید موضوع حکم شرعی- یعنی فردی از افراد تجارت به عنوان متعلّق حکم شرعی (استحباب زکات)- است نه تعریف و تحدید خود تجارت.
برخی فقها آیۀ کریمۀ «إلّا أن تکون تجارة عن تراض منکم»
را ناظر به معنای دوم تجارت، یعنی مطلق کسب و معاوضه- که شامل انواع کسبها و معاوضه نظیر اجاره، صلح و غیر آن می شود- دانسته اند.
برخی فقها در کتب فقهی، برای عنوان تجارت یا متاجر بابی مستقل تأسیس کرده و احکام کسبها به نحو کلّی و خصوص بیع و انواع آن را به تفصیل در ذیل آن آورده اند و برای دیگر کسبها مانند اجاره و مزارعه بابی مستقل قرار داده اند.بعضی، عنوان مکاسب یا مکاسب و متاجر را جایگزین تجارت و متاجر کرده و در ذیل آن از احکام کسبها و نیز آداب تجارت، سخن گفته اند؛ سپس برای انواع کسبها همچون بیع، اجاره، مزارعه و مضاربه، بابی مستقل منعقد کرده و هریک از ابواب یاد شده را زیر مجموعۀ عنوان مکاسب یا مکاسب و متاجر قرار داده اند.البتّه اختلاف در چینش و ساماندهی بابهای مرتبط با انواع کسبها، خلط مباحث آنها را نیز در پی داشته است؛ ازاین رو، بعضی گفته اند: بهتر آن است که برای مطلق کسب، بابی مستقل منظور و احکام و آداب کلّی کسبها در ذیل آن آورده شود؛ سپس برای هریک از کسبها و تبیین احکام خاصّ آنها بابی مستقل منعقد گردد.
در این مقاله به تبیین احکام و آدابی که در فقه تحت عنوان احکام یا آداب تجارت در باب آن مطرح است، بسنده می شود.
اصول حاکم بر تجارت اسلامی
دین اسلام سودآوری در تجارت را علاوه بر فرد و جامعه، در اخرت نیز تعبیر کرده است. برخلاف شرح تجارت در بیشتر کشور های دنیا که محدود به دنیاست، اسلام تجارت را با یک نگاه جامع و ریزبین به دنیا و اخرت نسبت داده است و تنها منفعت دنیوی را تعریف نکرده است. با این نگاه تصمیات فرد در بسیاری از مسائل درست تر و انسانی تر خواهند بود و او این کار را نه تنها برای دنیا بلکه برای اخرت خود نیز می بیند و سعی کرده بهترین ها را انجام دهد. با اینن نگرش انسان در هر مسئله ای پیشرفت می کند.
مانند این حدیث از پیامبر اکرم که فرموده است:
اِبتَغِ عَلى نَفسِكَ وعِيالِكَ حَلالاً، فَإِنَّ ذلِكَ جِهادٌ فى سَبيلِ اللّهِ، وَاعلَم أن نَّ عَونَ اللّه فى صالِحِ التِّجارَةِ.
براى خود و عائله ات، روزى حلال بجوى ؛ زيرا اين كار، نوعى جهاد در راه خداست و بدان كه كمك خداوند، در تجارت درست و حلال است.
قوانین و احکام تجارت در دین اسلام نشات گرفته از همین نگاه کلی و در نظر گرفتن تمامی جوانب این رویکرد اجتماعی است. در این رابطه به برخی از مهم ترین اهداف و معیار های اسلام در این زمینه می پردازیم:
تقويت فرهنگِ دوستى و روابط اجتماعى:
هدف اصلى از داد و ستد، تسهيل عملكرد نظام اجتماعى و تأمين نيازهاى مادى افراد جامعه است. یعنی تجارت باید سبب اتحاد و تقویت روابط اجتماعی میان یک ملت با سایر ملت ها شود و تنها بر منفعت شخصی تمرکز نداشته باشد. اسلام انقدر تجارت را مقدس دانسته است که می گوید اگر یکی از طرفین معامله از انجام ان پشیمان شود یا روی برگرداند سایر طرفین نیز باید از انجام ان صرف نظر کنند مانند این آیه:
أييُّما عَبدٍ أققالَ مُسلِما فى بَيعٍ، أققالَهُ اللّه تَعالى عَثرَتَهُ يَومَ القِيامَةِ.
هر بنده اى كه تقاضاى مسلمانى را براى فسخ معامله اى بپذيرد، خداوند متعال در روز قيامت، از لغزش هاى او درگذرد.
اسلام محبت و به دست آوردن دل یک مسلمان را عزیزتر و با ارزش تر از پول و ثروت دنیوی می داند. آثار بخشش در معامله تا زندگی جاودان در آخرت ادامه داشته و بخشش گناهان از سوی خداوند را به همراه خواهد داشت. همچنین گفته شده ورود افراد و دخالت آن ها در داد و ستد دیگران امری مکروه و ناپسند است. این عمل باعث تحریکات منفی، تفرقه، از بین رفتن دوستی طرفین و نارضایتی هرچه بیشتر می شود.
پيشگيرى از مفاسد اخلاقی و اقتصادى:
بروز منافع شخصى افراد در تجارت سبب شده تا داد و ستد و بازار، به محلى مناسب برای ایجاد آسیب های اخلاقی ناشی از تجارت تبدیل شود. این موارد قدم های اولیه این آسیب است و باید در نشر داشت که این آسیب ها ادامه دار بوده و با جدی تر شدن آن ها مشکلات عدیده ای را در جامعه ایجاد می کند. رویکرد کلی دین دوری از هر گونه آسیب احتمالی است.
از جمله توصیه های دین در این رابطه عبارت است از:
• توجه به شناسايى آسيب ها و مفاسد
• تلاش براى پيشگيرى از آن ها
• پرهيز از ورود در آن ها و چگونگى راه هاى مقابله با آن.
از جمله آسیب های جدی که می تواند عوامل نابودی یک جامعه را به دنبال داشته باشد عبارتند از:
• ربا
• كم فروشى
• خيانت
• دروغگويى
• غَشّ در معامله
• كتمان عيب
• غبن و قسم خوردن.
چند مسئله در رابطه با تجارت:
اکنون به طرح چند مسئله در رابطه با احکام تجاری می پردازیم:
مسأله ۲۰۵۹: کاسب شایسته است احکام خرید و فروش در موارد محل ابتلاء را بیاموزد، چنانچه به واسطه نیاموختن در معرض ارتکاب فعل حرام، یا ترک واجب قرار گیرد، آموختن لازم است. از حضرت صادق علیه السلام روایت شده: کسی که می خواهد به خرید و فروش بپردازد، باید احکام آن را فرا بگیرد، اگر پیش از یاد گرفتن احکام تجارت به خرید و فروش مشغول شود به واسطه معامله های باطل و شبهه ناک، به هلاکت می افتد.
مسأله ۲۰۶۱: کسی که پولی ندارد و مخارجی در زندگی بر دوش دارد مانند: زن و بچه، باید کسب روزی کند. برای کارهای مستحب مانند: وسعت دادن به عیال و دستگیری از فقرا، کسب کردن مستحب است.