از همان زمان قدیم خواص مفید و درمانی طلا کشف و مورد استفاده افراد قرار می گرفت . شاید تعجب کنید که چگونه طلا می تواند برای بدن مفید باشد در حال که خیلی از افراد در خصوص ضرر طلا برای بدن صحبت می کنند. تحقیقات جدید تأیید کرده است که استفاده از طلا در مردان و زنان می تواند علائم و نشانه های آرتریت روماتوئید را در بخش قابل توجهی از مبتلایان بهبود بخشد. شما چه فکر می کنید ؟
طلا از دیرباز در رابطه با سلامت انسان نقش با اهمیتی داشته است و دانشمندان مختلف ایرانی نیز در مورد خواص درمانی طلا بسیار سحن گفته اند ، از جمله آن ها می توان به این اشاره کرد که :طلا فلزی است دارای طبیعت گرم و تر ، به قلب نیرو بخشیده و اگر با آن بر روی پوست داغ زنند ( در قدیم بین بعضی اقوام رسم بوده است ) عفونتی را به دنبال ندارد .طلا تنها یک فلز گران قیمت و زرد رنگ نیست. در طول سالیان گذشته این ماده توسط پزشکان برای درمان روماتیسم مَفصلی، آسم و بیماری های مختلف دیگر استفاده شده است. اما استفاده ی درمانی از طلا همواره به علت سَمی بودن این فلز برای بدن با محدودیت همراه بوده و اخیرا، داروهای کم خطرتر و با کارآیی بهتری جانشین آن شده اند.در طرفی دیگر برای خانوم ها فوایدی زیادی دارد از جمله نابهنجاری های غددی و عصبی را از بین می برد و فشار عصبی را کاهش می دهد. به نوشته روزنامه روسی وزگلیاد طلا فشار خون را پایین می آورد ولی نقره عملکرد عکس دارد. طلا نیز به رفع بیماری های قلبی بسیار کمک می کند. شاید به همین خاطر است که در طب سوزنی در بعضی نقاط بدن از فلز طلا و در بعضی دیگر نقره استفاده می کردند.
لازم است به این نکته اشاره کنیم که علت علاقه خانم ها به طلا علاوه بر زیبایی آن و خواص درمانی، "پس انداز امن بودن" آن است.طلا به عنوان سلطان فلزات از ارزش بالایی نسبت به فلزات دیگر برخوردار است و قدرت خرید خود را همیشه حفظ می کند.طلا به عنوان یکی از معروف ترین دارایی های جهان یک کالای خاص و منحصر به فرد است و تنها کالایی است که برای اندوختن تولید می شود و به جرات می توان گفت تمام طلا هایی که در طول تاریخ تولید شده در خزانه دولت ها و بانک ها، گاوصندوق های طلا فروشان و صندوقچه های خانم ها انبار شده است.
آیا تا به حال شده است که به این فکر کنید که حکم استفاده از انگشتر طلا برای مردان و زنان چیست؟ این سوالی است که سایت زرسی به تحلیل آن پرداخته است.
استفاده مردان از زیورآلات طلا در دین مقدس اسلام ، حرام است و احکامی دارد. اگر مردی درحالی که انگشتر طلا در دست دارد، به نماز بایستد، علاوه بر حرمت عمل، نماز او نیز باطل است. شاید بتوان اثرات زیان باز طلا بر بدن مردان را از حکمت های حرمت استفاده طلا برای مردان برشمرد.امروزه در علم طب نیز چنین مسئله ای به اثبات رسیده است. چنان چه اثبات شده، استفاده طلا در خون سازی بدن کمک می کند و از آن روی که هر ماه مقداری خون از بدن زنان خارج می شود ، خون سازی طلا ، کمک به جبران خون از دست رفته می کند، در صورتی که استفاده از طلا برای بیشتر مردان سبب بیماری خونی می شود، در این باره می توان به کتاب بیماری های هماتولوژی نوشته دکتر هاریسون مراجعه نمود.تنها دین مبین اسلام استفاده از زیورآلات طلا را برای زنان (چه در حال نماز و غیر آن) جایز دانسته، بلکه اگر برای شوهران خود زینت کنند از ثواب و اجر بسیار بهره خواهند برد.در کتب حدیثی، روایات بسیاری درباره حرمت استفاده مردان از طلا آمده است که به برخی از آن ها اشاره می کنیم.
امیرمؤمنان(ع) فرمود: (( پیامبر ما را به هفت چیز امر فرمود و از هفت چیز نهی کرد... و ما را از استفاده از انگشتری طلا و نوشیدن در ظرف طلا و ظرف نقره نهی فرمود.))
امام صادق(ع) می فرماید: (( بر مردان استفاده از طلا حرام است و مرد نباید در حالی که زیورآلات طلا (اعم از لباس زربافت یا انگشتر یا گردنبند یا ...) به همراه دارد، به نماز ایستد.))
امام صادق(ع) در حدیث دیگری می فرماید: (( طلا زینت برای اهل بهشت است و خداوند طلا را در دنیا زینت برای زنان قرار داده و استفاده از آن را برای مردان حرام نموده است.))
روزی پیامبر اکرم(ص) مردی را دیدند که انگشتری طلا در دست کرده است. پس به او فرمود: (( همانا انگشت تو به میزان مدتی که این انگشتری طلا در آن بوده، در آتش جهنم می سوزد.))
به دست کردن انگشتر طلا ، مانند دروغ ، دزدی و ... حرام است. و دست کردن حلقه طلا برای ازدواج یا پاس داشتن آداب و رسوم، دلیلی برای حلال شدن و جواز این عمل نخواهد شد. البته استفاده کردن از فلزات گرانبهای دیگر مانند پلاتین که فلزی غیر از طلاست، اشکل ندارد، ولی طلای سفید که همان طلای زرد است و رنگ آن تغییر کرده، حرام است
از نظر علمی یک سری تأثیرات منفی در مورد طلا برای مرد ذکر شده است ; از جمله : الف ) تحریکات عصبی ; (ر.ک : بهداشت در اسلام , دکتر احمد صبور اردوبادی ) ب ) ازدیاد بیش از حد گلبول های سفید (ر.ک : سالنامه پیام اسلام , سال ۱۳۵۷). اما برادر عزیزم باید به این نکته توجه داشت که انسان یک موجود ارزشی است نه خاکی و مادی، انسانیت انسان در گرو شکوفایی استعدادهایی است که خدای متعال به منظور نیل او به مقام شامخ خلافت الهی، به وی ارزانی داشته است. اما حقیقتا راه شکوفایی این استعدادها چیست؟ آفات و موانع این راه کدام است؟ تمام اینها در قالب احکام شرعی به عنوان یک لطف الهی بیان شده است. علم متکفل «تندرستی» است و به بعد ارزشی قضایا کاری ندارد در حالی که دغدغه اصلی من و شما باید ابعاد ملکوتی و معنوی مان باشد و به «تن» و «علم» در حد یک ابراز و مقدمه نگاه کنیم. با در نظر گرفتن این اصل لابد توجه دارید که بدون شک احکام الهی دارای مصالح واقعی و فی نفسه می باشند; لیکن دریافتن فلسفه آنها توجه به چند نکته ضروری است : ۱- آیا بشر می تواند به فلسفه همه احکام دست یابد؟ قطعاا پاسخ این سؤال منفی است ; زیرا: الف ) در متون دینی فلسفه همه احکام ذکر نشده است . ب ) احکامی که فلسفه آنها بیان شده , معلوم نیست که همه فلسفه هایش ذکر شده است ; بلکه چه بسا فلسفه های بی شماری در مورد یک حکم وجود دارد; ولی شارع مقدس به طور گزینشی برخی از آنها را یادآور شده است . ج ) علوم بشری نیز قادر به کشف برخی از حکمت ها و فلسفه های احکام می باشند, نه همه آنها. بنابراین انتظار دانستن فلسفه همه احکام به طور جامع و کامل انتظاری فراتر از توان علمی و تنگناهای دانش بشری است . ۲- فلسفه احکام محدود به حکمت های مادی و فیزیکی - که در چنبره علوم تجربی قرار می گیرند - نیست ; بلکه در بسیاری از موارد علت یا حکم نهایی برتر و بالاتر دارند که از حوزه تحقیق و آزمون علمی و تجربی نیز بیرون است . در مثل علوم بشری از خواص بهداشتی روزه سخن به درازا گفته اند, ولی قرآن مجید بر نکته اساسی تری انگشت می گذارد و آن ((تقوایابی )) است و شاید علت این که قرآن به نکات بهداشتی آن اشاره نکرده است این باشد که اساسا امت اسلامی را متوجه اهداف فروتر و در سطح پایین نکند, بلکه همواره به سوی ارزش های متعالی و برین سوق دهد. ۳- یکی از علل ناگفته نهادن فلسفه بخشی از احکام , این است که جامعه را از فلسفه گرایی افراطی و تعبدگریزی دور و پیراسته سازد; زیرا فلسفه گرایی و تعبد گریزی پرورش دهنده نوعی شرک خفی و خردبسندگی و دین ستیزی است , لذا باید توجه داشت که احکام الهی را به جهت انجام حکم خداوند انجام می دهیم , نه به خاطر فلسفه و حکمت نهفته ئ آن , و این خود برترین حکمت حکم ها است . اکنون در رابطه با مسائله علت حرمت طلا برای مرد به آگاهی می رساند که احتمال دارد علت حرمت آن جلوگیری از فرو افتادن مردها در دام زینت های گران بها و سنگین باشد.
حرمت استفاده و یا به دست کردن طلا براى مرد از احکام حتمى فقه است. اولاً، فلسفه همه احکام و جزئیات آنها به طور تفصیلى روشن نیست و آگاهى از آن دانشى فراتر از تنگناهاى معارف عاد ى بشرى مى طلبد. لیکن بطور اجمالى روشن است که همه احکام الهى تابع مصالح و مفاسد واقعى در متعلق آنهاست. بنابراین در صورتى که فلسفه حکمى را بالخصوص ندانیم بنابر قاعده کلى فوق از آن باید پیروى کرد. زیرا یقین به وجود مصلحتى در آن هست هر چند بر ما ناشناخته باشد. ثانیا، در جست و جوى فلسفه احکام نباید همیشه به دنبال علوم تجربى رفت و دلیلى مادى و فیزیولوژیک برایش جست و جو نمود. این فرایند که همواره در پى یافتن مصلحت یا مفسده اى طبى یا... باشیم برخاسته از نگرشى مادى گرایانه است. در حالى که بسیارى از احکام مصالحى معنوى دارند که در حوزه هیچ یک از علوم بشرى قابل تحقیق نیست و آنها با متد تجربى خود قادر به حکمى نفیا یا اثباتا پیرامون آن نیستند و یا اگر نظرى بدهند بسیار سطحى است و چه بسا مسأله حکمتى برتر و بالاتر داشته باشد. چنان که در مورد روزه علوم به خواص بهداشتى آن پرداخته اند ولى قرآن مجید فلسفه اى بالاتر را بیان فرموده و آن «تقوایابى» است. حرمت زینت طلا براى مرد و حلیت آن براى زن دلایل چندى دارد؛ از جمله: الف) ویژگى هاى جسمى و روانى، مرد تفاوت هایى با زن دارد و این تفاوت ها به طور طبیعى رسالت هاى گوناگونى را به عهده این دو جنس قرار مى دهد. اسلام باتوجه به تفاوت هاى طبیعى هریک -که درجاى خود حکمت هاى ارزشمندى دارد - احکام و مقررات ویژه اى را وضع کرده است و از مرد انتظار دارد که عنصرى فعال در تامین نیازهای زندگی باشد و از تجملات زیاد مانند تزیین به طلا پرهیز نماید. در مقابل براى زن که طبیعتى احساسى و عاطفى تر دارد برخى از زینت ها را که هم با روحیه او سازگارتر است و هم به زندگى با مرد شیرینى بیشترى مى بخشد اجازه داده است. ب ) تحقیقات جدید نشان مى دهد گلبول هاى سفید در خون مرد بیش از زن است.ازطرف دیگر طلا در افزایش این گلبول ها مؤثر است. از این رو وجود آن براى زن مفید است ولى براى مردان چندان مناسب نیست و ممکن است موجب بر هم زدن تعادل گلبول هاى سرخ و سفید گردد. (ر . ک : مجله پیام اسلام)