یکی از این روش ها، تقاضای اعاده دادرسی در امور حقوقی و درخواست اعاده دادرسی در امور کیفری است که تنها در شرایط استثنایی و با ارائه یکی از دلایل مذکور در قانون، امکان پذیر می باشد. این امکان، در خصوص آرای صادره از دادگاه بدوی و در شرایطی، آرای صادره از دادگاه تجدیدنظر، امکان پذیر می باشد. بدون رعایت شرایط تقاضای اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر، درخواست فرد، پذیرفته نخواهد شد و حق وی، تضییع می گردد. از این رو، در این محتوا، قصد داریم، درباره این موضوع، صحبت کنیم که مفهوم اعاده دادرسی چیست، جهات آن، کدام است و تقاضای اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر و درخواست آن، باید، به چه صوت باشد تا مورد پذیرش، قرار گیرد.
با عنایت به قانون آیین دادرسی مدنی و قانون آیین دادرسی کیفری، در می یابیم که در کنار فرجام خواهی و اعتراض شخص ثالث، درخواست و تقاضای اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر و بدوی نیز به عنوان یکی از روش های فوق العاده اعتراض به آرا، پیش بینی شده است. موارد استفاده از درخواست و تقاضای اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر و بدوی، با در نظر گرفتن ماده 426 قانون آیین دادرسی مدنی و ماده 474 و ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری، در خصوص حکمی بوده که به صورت قطعی، توسط دادگاه، در مرحله بدوی و یا تجدید نظر، صادر شده است. لذا، با تقاضای اعاده دادرسی، از سوی مدعی، دادگاه صادر کننده رای قطعی و در مواردی دادگاه هم عرض دادگاه اصلی و در شرایطی خاص، دیوان عالی کشور، مجددا به همان دعوایی که قبلا رسیدگی شده و در خصوص آن حکم قطعی صادر گردیده، رسیدگی خواهند کرد. البته درخواست اعاده دادرسی، نسبت به احکام قطعی که از سوی دادگاه صادر شده اند، صرفا در شرایطی که در ادامه خواهیم گفت، امکان پذیر می باشد.
تقاضای اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر و بدوی، یکی از روش های اعتراض به رای دادگاه است و در خصوص آرایی مصداق دارد که به صورت قطعی صادر شده اند و از شرایط و جهات اعاده دادرسی حقوقی و کیفری، برخوردار می باشند. جهات اعاده دادرسی، در امور حقوقی و کیفری، متفاوت بوده که در ادامه، به صورت جداگانه، به توضیح هریک، خواهیم پرداخت. ماده 426 قانون آیین دادرسی مدنی، شرایط و جهات اعاده دادرسی حقوقی را مطرح کرده است و صرفا، در صورت وجود این جهات، درخواست و تقاضای اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر و بدوی، امکان پذیر می باشد که با استناد به ماده 426 این قانون، این جهات، عبارتند از:
"موضوع حکم، مورد ادعای خواهان نبوده باشد.": یعنی دادگاه تجدید نظر یا بدوی، به امری، خارج از خواسته خواهان، در شرح ستون خواسته دادخواست، رای دهد.
" حکم، به میزان بیشتر از خواسته صادر شده باشد.": یعنی دادگاه، به ضرر خوانده و به نفع خواهان، رایی صادر نماید که آن رای، بیشتر از خواسته خواهان باشد.
"وجود تضاد در مفاد یک حکم که ناشی از استناد به اصول یا به مواد متضاد باشد.": یعنی، در مفاد حکم دادگاه، به علت استناد به اصل ها و ماده های متضاد، تضاد ایجاد شده باشد.
" حکم صادره با حکم دیگری در خصوص همان دعوا و اصحاب آن که قبلا توسط همان دادگاه صادر شده است، متضاد باشد، بدون آن که سبب قانونی، موجب این مغایرت باشد."
طرف مقابل درخواست کننده اعاده دادرسی، حیله و تقلبی به کار برده که در حکم دادگاه، موثر بوده است.": یعنی، صدور رای به ضرر خواهان یا خوانده، به دلیل به کار بردن تقلب و حیله و فریب دادن دادگاه، توسط طرف دیگر باشد.
"حکم دادگاه، مستند به اسنادی بوده که پس از صدور حکم، جعلی بودن آن ها، ثابت شده باشد.": یعنی، رای دادگاه، به ضرر خواهان یا خوانده، به استناد اسناد جعلی، صادر شده باشد.
"پس از صدور حکم، اسناد و مدارکی به دست آید که دلیل حقانیت درخواست کننده اعاده دادرسی باشد و ثابت شود اسناد و مدارک یاد شده، در جریان دادرسی، مکتوم بوده و در اختیار متقاضی نبوده است.": یعنی، بعد از قطعی شدن رای، طرف متضرر از رای دادگاه، اسناد و مدارکی بیابد که بتواند رای را به نفع او برگرداند.
ماده 474 قانون آیین دادرسی کیفری، شرایط و جهات اعاده دادرسی در امور کیفری را مطرح کرده است و صرفا، در صورت وجود این جهات، درخواست و تقاضای اعاده دادرسی، امکان پذیر می باشد که با استناد به ماده 474 این قانون، این جهات، عبارتند از:
"کسی به اتهام قتل شخصی، محکوم شود و سپس، زنده بودن وی محرز گردد.": چنانچه پس از محکومیت به قتل یک نفر، مشخص گردد، مقتول، زنده می باشد، امکان درخواست اعاده دادرسی، توسط محکوم وجود دارد.
" چند نفر به اتهام ارتکاب جرمی، محکوم شوند و ارتکاب آن جرم، به گونه ای باشد که نتوان بیش از یک مرتکب، برای آن قائل شد.": چنانچه ماهیت جرم، به گونه ای باشد که صرفا، امکان انجام آن، توسط یک مرتکب، وجود داشته باشد و منطقا، نتوان، مرتکبی دیگر، برای آن، در نظر گرفت، محکوم، می تواند، با این جهت، درخواست اعاده دادرسی کند.
شخصی، به علت انتساب جرمی، محکوم شود و فرد دیگری نیز به موجب حکمی از مرجع قضایی، به علت انتساب همان جرم، محکوم شده باشد، به طوری که از تعارض و تضاد مفاد دو حکم، بی گناهی یکی از آنان احراز گردد.": چنانچه محکومیت یک نفر، به موجب حکم قطعی دادگاه در تعارض با محکومیت نفر دیگر، به موجب حکم قطعی دادگاهی دیگر، در خصوص همان جرم باشد، محکوم می تواند، با استناد به آرای متعارض، درخواست اعاده دادرسی نماید.
"درباره شخصی، به اتهام واحد، احکام متفاوتی صادر شود.": چنانچه اتهام، واحد باشد، اما، دادگاه ها، در خصوص اتهام واحد با شرایط یکسان، آرای متناقضی، صادر کنند، محکوم می تواند، تقاضای اعاده دادرسی داشته باشد.
" در دادگاه صالح، ثابت شود که اسناد جعلی یا شهادت خلاف واقع گواهان، مبنای حکم بوده است.": چنانچه، محکوم، ثابت کند که محکومیت وی، به استناد شهادت دروغ و با اسناد جعلی بوده، می تواند اقدام به درخواست اعاده دادرسی نماید.
"پس از صدور حکم قطعی، واقعه جدیدی حادث و یا ظاهر یا ادله جدیدی ارائه شود که موجب اثبات بی گناهی محکوم علیه یا عدم تقصیر وی باشد.": چنانچه، محکوم، بتواند، بعد از صدور قطعی رای، ادله ای بیابد که اثبات بی گناهی او را بنمایند، می تواند، اقدام به درخواست اعاده دادرسی کند.
" عمل ارتکابی جرم نباشد و یا مجازات مورد حکم، بیش از مجازات مقرر قانونی باشد.": چنانچه، شخصی، در خصوص عملی که جرم نیست، حکم محکومیت قطعی بگیرد یا مجازات جرم او، بیشتر از مجازات مقرر در قانون باشد، می تواند درخواست اعاده دادرسی کند.
ماده 477، قانون آیین دادرسی کیفری، شرایط اعاده دادرسی ای را بیان می کند که هم در امور حقوقی و هم در امور کیفری، مصداق دارد. به درخواست اعاده دادرسی در این موارد، دیوان عالی کشور، رسیدگی ماهوی، خواهد کرد. بر اساس ماده 477، این قانون، چنانچه رای صادره از محاکم حقوقی و کیفری، خلاف شرع بین باشد، اعاده دادرسی، از رای خلاف شرع بین، با استناد به این ماده، امکان پذیر است و با تایید رئیس قوه قضاییه، پرونده به دیوان عالی کشور، جهت بررسی ماهوی، ارسال خواهد شد.
در قسمت های قبل، توضیح دادیم که اعاده دادرسی چیست و جهات اعاده دادرسی حقوقی و کیفری، چه هستند. همچنین، اشاره کردیم، اعاده دادرسی، صرفا، در خصوص احکام قطعی واجد شرایط، در مهلت اعاده دادرسی حقوقی و کیفری، امکان پذیر است. پس از صحبت در خصوص این موارد، در این بخش، قصد داریم، درباره شرایط تقاضای اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر، بر اساس قانون آیین دادرسی مدنی، صحبت کنیم. مرجع اعاده دادرسی بر اساس قانون آیین دادرسی مدنی، همان دادگاهی است که به دعوا رسیدگی کرده و در خصوص آن حکم قطعی صادر نموده است. لذا اگر حکم قطعی از سوی دادگاه بدوی صادر شده باشد، درخواست اعاده دادرسی از حکم باید، در همان دادگاه بدوی صادر کننده حکم به عمل آید. اما، در صورتی که حکم از سوی دادگاه تجدیدنظر صادر شده باشد، برای تقاضای اعاده دادرسی از آن حکم ، باید به دادگاه تجدید نظر، درخواست اعاده دادرسی داده و دادگاه تجدیدنظر، مجددا به همان دعوا، رسیدگی ماهوی کرده و حکم مقتضی را صادر خواهد کرد.
بنابراین مقصود از عذر موجه در قانون آیین دادرسی مدنی، موارد و جهاتی هستند که در صورت اثبات وجود آن ها، طرفین دعوا می توانند علی رغم گذشت مواعد اعتراض، نسبت به رای صادره اعتراض کنند یا وکیل می تواند، در جلسه رسیدگی حاضر نشود و جلسه، تجدید گردد. از مصادیق این عذرهای موجه، می توان به رخ دادن حوادث قهری یا فوت والدین، اشاره کرد. امیدوارم از محتوای مسائل حقوقی نهایت استفاده را برده باشید و برای کسانی که دچار مشکل حقوقی هستند، میتوانید ارسال نمایید. همچنین برای مشاهده ی مطالب مشابه دیگر میتوانید به بخش آموزش ساعدنیوز مراجعه نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.