ساعدنیوز
ساعدنیوز

جنجال قیچی کردن موهای بلند دختران در تهران !

  سه شنبه، 13 تیر 1402 ID  کد خبر 346857
جنجال قیچی کردن موهای بلند دختران در تهران !
ساعد نیوز: قیچی کردن موهای بلند دختران در تهران جنجالی شد !

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی ساعد نیوز به نقل از رکنا، «کیسه دسته‌داری برداشت و موی هر سه نفر ما را با قیچی برید و آن را گره زد. داخل ماشین پر از مو بود... موهای مشکی، طلایی، قرمز، همه رنگی بود. با چاقوی بزرگی تهدیدمان کرد تا کسی حرف نزند». ماشین در یکی از خیابان‌های اطراف باغ‌ آذری نگه می‌دارد و با تهدید ستایش را سوار می‌کند؛ ماشینی که حامل دو دختر با موهای بلند و کیسه‌های متعدد از موهای رنگارنگ است. راننده از محله‌ای به محله دیگر می‌رود و در آخر، یکی از خیابان‌های دماوند را مکان امنی برای بریدن گیس بلند 3 دختر داخل ماشین می‌بیند و با قمه‌ای در دست کودکان را تهدید به سکوت می‌کند.

ستایش از 5 خرداد از هرگونه تنهایی گریزان شده، گاهی کابوس می‌بیند و حتی در اتاق خانه هم بدون خواهر و برادرهایش نمی‌ماند. خودش عکسی از چند روز قبل از این واقعه نشان می‌دهد که موهای بلندش موقع نشستن تا روی زمین می‌آمده. گونه‌های صورت سفیدش بین بیشتر روایت‌ها سرخ می‌شود و لبخند بزرگی بر چهره‌اش نقش می‌بندد.

‌داخل ماشین پر از موهای رنگارنگ بود

وارد خانه که می‌شوی، راهرو طولانی به اتاق‌های تودرتو می‌رسد؛ اتاقی که جز چند پشتی و کمدی رنگ‌‌و‌رو‌رفته چیز دیگری ندارد. بی‌بی برخلاف نامی که صدایش می‌زنند، مادر جوان و پرانرژی افغانستانی است. هرازگاهی با دخترانش شوخی می‌کند و با هم لبخندی می‌زنند. سه سال قبل در تصادفی همسرش را از دست می‌دهد و خودش می‌ماند و چند کودک قد‌و‌نیم‌قد. می‌گوید: «آن پنج روز که از ستایش بی‌خبر بودیم جان دادم، آتش گرفتم... خواهر و برادرهایش فقط اشک می‌ریختند... گفتم دخترم را با ماشینی زدند و رفتند، بلایی سرش آوردند، از بی‌خبری مردم. همسایه‌ها برای من گریه می‌کردند و می‌گفتند بمیریم برای بختی که داری...». ستایش 10ساله در یکی از مراکز مردم‌نهاد نزدیک خانه درس می‌خواند؛ اما بعد از این ماجرا چند هفته‌ای است که به آن مرکز نرفته است‌. بین تمام صحبت‌های مادرش سکوت می‌کند و رغبت چندانی برای روایت آن روزها ندارد. موهای بلندش حالا به شکل منظم به پایین گوشش می‌رسد. مددکار اشاره می‌کند که فروشندگان مو به موهای منظم قیچی‌شده نیاز داشتند، برای همین موهای دختر ما را این‌قدر مرتب و مدل‌دار کوتاه کردند.

ستایش داستان را با جملات بریده‌بریده از ماشینی با شیشه‌های دودی شروع می‌کند: «از مدرسه به سمت خانه می‌آمدم، مدل ماشین را بلد نبودم؛ اما شیشه‌های دودی داشت. با نشان‌دادن چاقو من را سوار ماشین کردند... یک خانم و یک آقا بودند. وقتی سوار شدم، دو دختر دیگر هم در ماشین بودند و فقط گریه می‌کردند. مرد سیاه و بزرگ با چاقوی بزرگ تهدید می‌کرد کسی حرف نزند. چند محله که دور شدیم کاغذی را برد تا چند نفر امضا کنند و دوباره سوار ماشین شد، کمی که گذشت همان مرد کیسه‌ای دسته‌دار برداشت و موی هر سه نفر ما را با قیچی برید و آن را گره زد. داخل ماشین پر از کیسه مو بود... موهای مشکی، طلایی، قرمز، همه رنگ بود. بعد از مدتی جلوی کلانتری در دماوند رسیدیم، آن خانم و آقا گفتند حق ندارم حرف بزنم و باید اسمم را هم اشتباه بگویم، من هم ترسیده بودم. وقتی وارد کلانتری شدیم آن مرد کاغذ امضاشده را به مأمورها داد و گفت من را در خیابان پیدا کرده و این هم امضای اهالی همان‌جاست. وقتی اسمم را پرسیدند گفتم ستاره هستم... من دیگر آن دو دختر را ندیدم چون حتی ماشین را هم کمی دورتر از کلانتری پارک کردند... بعد از آن به بهزیستی خبر دادند و من را از کلانتری بردند. ماشینی که من را به بهزیستی می‌برد شبیه به آمبولانس بود. یک خانم چاق مهربانی آنجا بود... ولی باز آنجا هم اسمم را اشتباه گفتم... به من گفتند اینجا قرنطینه است و باید چند روزی اینجا بمانم. یک اتاق کوچک با یک تخت بود. اسباب‌بازی هم نداشتم، نمی‌گذاشتند بیرون بروم و هر چیز می‌خواستم خودشان می‌آوردند...».

همان لحظه بی‌بی صحبت دخترش را قطع می‌کند و با لهجه خاص خود می‌گوید: «بعدا که من رسیدم آنجا، خانم‌های بهزیستی می‌گفتند این چهار روز که دخترت اینجا بود فقط گریه می‌کرد... چون اسمش را اشتباه گفته بود، چند روز طول کشید تا بفهمیم کجاست...».

‌ قبل از آن به ما پیشنهاد فروش مو داده بودند

دورتادور اتاق بچه‌های بی‌بی نشستند، یکی نقاشی می‌کشد و دیگری کارنامه کلاس اولش را نشان می‌دهد. خواهر بزرگ ستایش تقریبا 14 سال دارد. موهای خرمایی و بلندش را از پشت سر بسته، گوشی را روی زمین می‌گذارد و چند پیام از واتس‌اپ را نشان می‌دهد که فردی قصد خرید موهای او و ستایش را داشته و بدون اعلام مبلغی تنها از خرید مو با قیمت بالا حرف زده است. از همان موقع می‌گوید: «چند روز قبل از این ماجرا، خانمی در محل من و ستایش را دید و گفت موهای ما را می‌خرد. ما هم شماره گرفتیم. می‌خواست بیاید خانه، یک بار دیگر موهای ما را ببیند و قیمت بدهد که ما گفتیم پشیمان شدیم و دیگر جوابش را ندادیم. بعد از آن یک بار هم ستایش را در کوچه دیده بود؛ ولی ما دیگر پشیمان شده بودیم». مددکار همراه ما اشاره می‌کند که به دلیل ژن خاص، افغانستانی‌ها و هندی‌ها جنس موی خوبی دارند، امکان این اتفاقات برای آنها وجود دارد؛ ولی مشخص نیست این واقعه با پیشنهاد خرید موی چند روز قبل از آن ارتباطی داشته باشد یا نه.

‌روزی که دخترم به خانه برگشت

خانواده‌ حدود پنج روز به دنبال هر سرنخی از ستایش بودند. بی‌بی از همسایه‌های ایرانی می‌گوید که در این چند روز همپای او گریه کردند و برای یافتن ستایش همراه او بودند. «بعضی روزها به خانه پیرزنی معلول می‌روم و از او نگهداری می‌کنم. آن روز وقتی به خانه آمدم، ساعت شش بود که دیدم ستایش هنوز به خانه نیامده، دلم آتش گرفته بود، از هم‌کلاسی‌هایش پرسیدم، خبری نداشتند. جلوی در مدرسه رفتم؛ اما مدرسه تعطیل شده بود. دلم آشوب بود. یک‌دفعه در پارک آن نزدیکی به زمین افتادم و حالم بد شد. بی‌تاب بودم، خودم را می‌زدم... نمی‌دانستم چه کنم. بعد به کلانتری رفتم، عکس ستایش را همه جا پخش کردند.... هر کاری می‌کردم تا دخترم پیدا شود؛ اما من پنج روز بی‌خبر بودم. تا اینکه تماس گرفتند که با مشخصات دختر شما کودکی در بهزیستی یوسف‌آباد داریم. اول به من گفتند چون ندار هستی، دخترت فرار کرده؟ فکر می‌کردند ستایش از سر فقر از خانه رفته. من فقط گریه می‌کردم، خانمی در بهزیستی کنارم آمد و گفت گریه نکن مادر، ما دختری با مشخصات دختر شما داریم، دخترت همین‌جاست، بی‌تابی نکن. من صدای ستایش را از راهرو شنیدم، به سمتش می‌رفتم، ستایش هم من را دید به سمتم می‌دوید، ما به هم نرسیدیم و در راه جفتمان به زمین خوردیم. همه کارکنان بهزیستی برای ما گریه می‌کردند. دخترم را در بغل گرفتم و گریه کردم... می‌ترسیدم که بگویند وضع مالی خوبی ندارم و ستایش را برنگردانند. قبل از اینکه از بهزیستی برای بازرسی به خانه بیایند، خانه را با قرض و عاریه پر مواد غذایی کردم... برای آزمایش‌های بهزیستی که ببینند ستایش مورد آزاری قرار گرفته یا نه از من پول گرفتند، تا الان بدون کرایه‌ها، شش میلیون برای پیگیری و پیداکردن ستایش خرج کردم...».

لبخند روی صورتش دوباره اوج می‌گیرد و پشت هم جملات را ردیف می‌کند: «وقتی ستایش برگشت همسایه‌ها شیرینی پخش می‌کردند، همه جشن گرفتند.اما حالا ستایش از همه چیز می‌ترسد. تا به حال چند بار مربی‌هایش تماس گرفتند که بیا پیش ما، اما نمی‌رود، حتی با خواهرش هم نمی‌رود، از آن خیابان می‌ترسد... ولی خدای من بزرگ است، خودش مشکلات را حل می‌کند. من چند ماه بعد از فوت همسرم تنهایی در حیاط همین خانه بچه‌ام را به دنیا آوردم، چهار صبح تنهای تنها بودم، خدا همیشه با من بوده، فکر می‌کردم ستایش تمام شد، هیچ‌کس باور نمی‌کرد دخترم دوباره به خانه برگردد... آن روز همسایه‌ها به خاطر من رفتند زیارت که تلفن زنگ خورد و گفتند به بهزیستی یوسف‌آباد بروم».

‌چند قربانی؟

طبق گفته‌های ستایش، دو دختر دیگر هم در آن ماشین با شیشه دودی که حتی مدل آن را نمی‌داند، حضور داشتند؛ دخترهایی که شاید با عنوان گم‌شده به کلانتری دیگر رسیده باشند. خانواده ستایش تنها یکی از خانواده‌های این ماجرا هستند که البته بعد از پیداشدن ستایش پیگیری حقوقی انجام ندادند و امید است دستگاه قضا با استفاده از دوربین‌های کلانتری‌های مذکور، جلوی اقدامات بعدی این آدم‌ربایان ناشناس را بگیرد.

1 دیدگاه

  دیدگاه ها
رضا
1 سال پیش

واقعا ناراحت کننده هست و دل آدم به درد میاد.انشاالله مثل همیشه نیروی انتظامی حتما ایندحرامزاده ها را دستگیر میکنند.خدا لعنتشون کنه..بخاطر پول چه کارهایی که نمی کنند.
پربحث های هفته   
رهبر معظم انقلاب: از وقتی که رهبر شده‌ام آجیل نخوردم؛ چون رهبر باید مثل فقرا زندگی کند! (505 نظر) 10 اقدامِ منجر به گرانی در 100 روز (254 نظر) 10 ایده تبلیغات مؤثر برای کسب‌وکارهای کوچک (246 نظر) (تصاویر) سفر به عصر قاجار؛ منظره‌های «کلاردشت»، 158 سال قبل (244 نظر) داریوش ارجمند: زنی که وزنه برداری می کند نه رَحِم دارد و نه تخمدان ریش درآورده نه می‌تواند شوهر کند و نه می‌تواند بچه داشته باشد! (243 نظر) مهران مدیری: من رفتم مسافرت و بهترین هتل اون شهر رو پیدا کردم ولی من رو نشناخت و گفت اتاقامون پُره، من هنوزم که هنوزه فکر میکنم دارم خواب میبینم+ویدیو (197 نظر) آخرین جشن تولد ساده و خلوت بهاره سرگل زایی، یکی از استعدادهای برتر کشورمان/ روحت شاد بانوی کرمانی+عکس (99 نظر) مهراب قاسم خانی: معرفی میکنم عضو جدید خانواده/ چه پشمالو و گوگولی هم هست+عکس (77 نظر) شهرام قائدی: دنیا دیگه نمیزاد مادرهای مارو، مادر من هیچوقت کرم به دستش نزد، نفهمید مو رنگ کردن چیه لباس خونه با مهمونی چه فرقی داره...+ویدیو (65 نظر) بهاره رهنما: من کاهل نماز بودم که بعد از شرط گذاشتن همسر دومم درباره نماز خواندن الان نمازم را میخوانم و دیگه کاهل نماز نیستم (62 نظر) رونالدو: برای اولین بار جورجینا را برای شام دعوت کردم متعجب بود چون باورش نمی شد که به جای اتوبوس با بوگاتی به خانه برمی گردد+فیلم (58 نظر) الهام چرخنده: من برای همه کسانی که کتکم زدند، باعث بیماری قلبی شدند نفرین ندارم اما الهی که به درد من دچار بشید+ویدیو (52 نظر) مازیار لرستانی: ای کاش به جای روز زن و روز مرد، روز شرف و انسانیت داشتیم+عکس (46 نظر) شعرخوانی زیبا و دلنشین رهبر معظم انقلاب: ای تکیه گاه و پناه زیباترین لحظه های پرعصمت و پر شکوه تنهایی و خلوت من+ویدیو (43 نظر) خلاقیت خنده دار پدر ایرانی با طراحی سینما در توالت خانه اش حماسه آفرید+عکس/ هنر نزد ایرانیان است و بس😂 (41 نظر)
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
تیتر امروز   
فال قهوه با نشان روز شنبه 3 آذر ماه 1403
فال انبیاء روزانه شنبه 3 آذر 1403
فال روزانه امروز شنبه 3 آذر ماه 1403
فال شمع روزانه امروز شنبه 3 آذر 1403
فال حافظ با تفسیر امروز شنبه 3 آذر 1403+فیلم
فال ابجد روزانه شنبه 3 آذر 1403
رونمایی از سند ازدواج در زمان قاجار؛ آداب عجیب خواستگاری رفتن بدون خبر دادن به صاحبخانه+ عکس
یک فیلم ایرانی نداریم که مردها در آن نرقصند!
بشار اسد و نبیه بری به پیام رهبر انقلاب چه جوابی دادند؟
واکنش ایران به قطعنامه ضد ایرانی شورای حکام چیست؟
تصویب قطعنامه ضدایرانی کشورهای غربی در آژانس اتمی
ابلاغیۀ رئیس جمهور مبنی بر اصلاح مصوبۀ ماده واحدۀ تأسیس سازمان ملی هوش مصنوعی
ویدیو | فلسفۀ زندگی از نگاه حسین پناهی: عشق یک جفت النگو، عدالت نیم کیلو سیب‌زمینی!
معنا و مفهوم ضرب المثل «هر چی سنگه، مال پای لنگه» در ادبیات فارسی / ضرب المثل در حقیقت یک باور هست، و هر باور یک ماتریکس!
اجاره خانواده برای ازدواج مجدد پنهانی / مواظب باشید سرتان کلاه نرود!
منتخب روز   
دورهمی پارسا پیروزفر و پریناز ایزدیار در یک کافه شیک و دلباز/ دو بازیگر خوش استایل و دوست‌داشتنی در یک قاب هدیه‌ دست‌ساز مادران سرزمین آفتاب، سیستان و بلوچستان به مسعود پزشکیان+ویدیو استفاده از ویروس کووید 19 برای مبارزه با سرطان! تب دنگی خطرناک شد؛ شیوع در جنوب شرقی ایران! سردار آزمون: وقتی دو تا گل میزنیم فکر میکنیم بازی رو بردیم و این ایراد بزرگ ماست/ناراحتی سردار آزمون بعد از بازی با قرقیزستان جزئیات پرونده آزار و اذیت دختر 16 ساله مشهدی از طرف 2 برادر ناتنی و پناه بردن او به کلانتری / از چند سال قبل که 2 برادر ناتنی ام به مصرف شیشه اعتیاد پیدا کردند مدام مرا کتک می زدند... مرگ پسر جوان بعد از خوردن الکل ضدعفونی اولین تمرین تیم ملی در استادیوم شهر بیشکک/ماشالله به این انرژی گروگانگیری افغان‌ها در تهران توسط 3 پاکستانی اخاذ اندروید 15 برای شیائومی و سامسونگ کی میاد؟ /لیست کامل تبلت‌هایی که اندروید15 سامسونگ را دریافت می‌کنند سلیقه‌ی خاص همسر پوریا پورسرخ برای سوپرایز تولد شوهر خوش‌تیپش با دیزاین شیک و کیک روکش طلا/ چه تیپ خفنی زده شادوماد! تصاویری از اولین تمرین ستاره های همیشه درخشان تیم ملی ایران، از طارمی گرفته تا بیرانوند و... در بیشکک قبل از بازی با قرقیزستان/به امید پیروزی✌