جوک های خنده دار
شهره یه جوری میگه:
“داره کم کم نفسم میگیره،برگرد”
خب مادر من!!!
همسنای تو الان علاوه بر آلزایمر و آسم تا
حالا سه بارم ایست قلبی کردن
بیخیال شو
💥💥💥💥💥💥
یه مردی بود که هر جمعه میرفت بهشت زهرا و بالای یه قبری مینشست و زار زار گریه میکرد و میگفت:
چرا رفتی و منو بدبخت کردی… .
بهش گفتن اين کیه که هر جمعه سر مزارش گریه میکنی؟!
برادرته؟
پدرته؟
بچته؟
کیته؟
میگه: هیچکدوم!
این شوهره اول زنمه…!!
💥💥💥💥💥💥
خواهرم رفت آرایششو پاک کرد بابام یه لحظه نگاش کرد
.
.
.
.
.
بعد گفت واقعا حق دارید آرایش میکنید
جوک های باحال
بابام داشت لباسارو میگشت یهو گفت این پاکت سیگار تو جیبت چیکار میکنه؟
.
.
.
گفتم این که لباس خودته
گفت جواب منو نده چرا درس نمیخونی نکنه معتاد شدی؟
💥💥💥💥💥💥
بیا این آب پرتقال رو بخور!
چقد زیر چشمات گود افتاده!
الهی بمیرم
برات از اون غذاهایی درست کردم که دوسداری!
.
.
.
مخاطب این جملات کیست؟؟؟
.
.
مخاطب مردی هست که بدون زنش رفته خونه ی مادرش
💥💥💥💥💥💥
یه خانومی به شوهرش شک کرده بوده، ولی هرچی گوشیش رو چک می کرد، چیزی پیدا نمی کرد
تا آخر یه روز که داشت گوشی رو می گشت، دید به اسم خودش برای شوهره پیام عاشقانه میاد
مرد خیانتکار اسم دوست دخترش رو تو موبایل به اسم زنش سیو کرده بوده و زن هم هیچوقت پیامهای خودشو چک نمیکرده
شیطان درجا سجده کرد همون جا
💥💥💥💥💥💥
رفتم پیش پرستار آمپول بزنم
گفتم: این آمپولو واسم بزن
پرستار گفت …تورج
گفتم: من تورج نیستم
گفت: چرا تورج
گفتم: خانوم من هادیم تورج نیستم
گفت: حرف نزن هادی باید بزنم تورج
گفتم: آمپول ماله منه چرا بزنی به تورج
گفت: خیلی حرف میزنی باید بزنم تورج
یکم فکر کردم گفتم: بگو رگ …
گفت رج
گفتم: حالا بزن تورج
💥💥💥💥💥💥
نوشته یوگا ورزشیه که ذهن رو میاره جایی که جسم اونجاست
کاش یه ورزشی هم بود
جسم رو می برد جایی که ذهن اونجاست
💥💥💥💥💥💥
من یه بار سر میز صبونه روزنامه خوندم بابام تا یه ماه فکر می کرد شیشه می کشم
خواستم بفهمید سرانه مطالعه تو خانواده ما چه جوریه وضعیتش
💥💥💥💥💥💥
کنترل تلویزیون خونمون دیگه بدون باطری داره کار میکنه !
انقدی که زدنش بیچاره رو
مامانم به زور کردتم تو حموم آب داغو باز کرده روم مثلا خوب شم
الان علاوه بر آنفولانزا ۷۰ درصدم سوختگی دارم
💥💥💥💥💥💥
💥💥💥💥💥💥
یه زن همیشه می بخشه و فراموش میکنه!
ولی…
هیچ وقت نمیزاره تو فراموش کنی که بخشیده و فراموش کرده…!
درود بر بانوان غیورِ پدر در آرِ سرزمینم
💥💥💥💥💥💥
بعضی از پزشکا معتقدن هر لقمه غذا رو تا 100 بار هم بجوید خوبه.
داداش پس اسید معده چی کار کنه این وسط؟ اون نباید خرجی ببره واسه زن و بچه ش؟
💥💥💥💥💥💥
“ليس الموُمن الذی یجعل الپَسورد علی مودمه وایرلس و جاره فی کف الاینترنت الی جنبه”
مسلمان نیست کسی که روی مودم وایرلسش پسورد میگذارد در حالی که همسایه اش شب بدون اینترنت میخوابد
💥💥💥💥💥💥
خدمت که بودم یبار راپورت دادن یگان ما سیگار میفروشه
استوار یگان اومد قفسه وسایل سرباز ها رو میگشت نوبت من رسید قفسه رو که باز کرد دید یه کتاب توشه
گفت این یه سرباز واقعیه یاد بگیرین همتون
کتاب رو که باز کرد دید سیگار توشه
دور تا دور کل پادگان رو کلاغ پر رفتم
💥💥💥💥💥💥
به ننم ﻣﯿﮕﻢ : ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺁﺭﺯﻭﺕ ﭼﯿﻪ ؟؟؟
ﻣﯿﮕﻪ : ﺯﻭﺩ ﺯﻧﺖ ﺑﺪﻡ ﺑﺎ ﺯﻧﺖ ﺩﻋﻮﺍ ﮐﻨﻢ!!
ﺣﻮﺻﻠﻢ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﯾﮑﻨﻮﺍﺧﺘﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺳﺮ ﺭﻓﺖ!!!
ﺁﺩﻡ ﺍﻧﻘﺪﺭﺭﺭﺭﺭ ﻫﺪﻓﻤﻨﺪ
💥💥💥💥💥💥
آخ جون عروسی ، بریم یه خودی نشون بدیم
“جوش های زیر پوستی صورتم لحظه شنیدن خبر دعوت شدنم به عروسی
این که میگن پول ، پول میاره دروغه….
من خودم صبح به صبح ی هزار تومنیو تنها میزارم توی خونه شب میام خودشم نیست چ برسه بره پول بیاره
💥💥💥💥💥💥
یکی نوشته بود اگه صبح بیدار بشی ببینی میلیاردر شدی چکار میکنی؟
یکی کامنت داده هیچی دوباره میگیرم میخوابم وقتی ثروتمندم واسه چی برم سرکار
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﻋﺪﺩ 10 ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﻫﻤﻪ ﻋﺪﺩﺍ ﺭﻭ
ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯿﮑﻨﻪ 0,1,2,3,4,5,6,7 ,9 ﺑﻪ ﺟﺰ ﻋﺪﺩ 8
ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﻋﺪﺩ 8 ﺍﺻﻦ ﺧﻮﺷﺶ ﻧﻤﯽ ﯾﻮﻣﺪ .
ﺧﻼﺻﻪ ﺷﺐ ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ ﻣﯿﺮﺳﻪ ﻭ ﻋﺪﺩ 10 ﻣﯿﺎﺩ
ﺑﺒﯿﻨﻪ ﻣﻬﻤﻮﻧﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻢ ﻧﺪﺍﺭﻥ ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﭼﺸﻤﺶ ﻣﯿﻮﻓﺘﻪ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﻋﺪﺩ 8 ﺩﺍﺭﻩ ﻭﺳﻂ ﻣﻬﻤﻮﻧﺎ ﻣﯿﺮﻗﺼﻪ.
ﻣﯿﺎﺩ ﻭﺳﻂ ﻭ ﯾﮑﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﻮﻧﻪ ﺯﯾﺮ ﮔﻮﺵ 8 ﻣﯿﮕﻪ:
ﮐﯽ ﺗﻮﺭﻭ ﺩﻋﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ؟ ﻣﮕﻪ ﻣﻦ ﻧﮕﻔﺘﻢ ﺗﻮ ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺑﯿﺎﯼ؟
ﻋﺪﺩ 8 ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺍﺷﮏ ﺗﻮ ﭼﺸﻤﺎﺵ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ
ﺑﺎ ﺑﻐﺾ ﻋﺪﺩ 10 ﺭﻭ ﺑﻐﻞ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﻣﻦ ﺻﻔﺮﻡ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﺑﺴﺘﻢ ﺩﻭﺭﻩ ﮐﻤﺮﻡ ﻭﺍﺳﺘﻮﻥ ﻋﺮﺑﯽ ﺑﺮﻗﺼﻢ ……
“ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ ﺯﻭﺩ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻧﮑﻨﯿﻢ”
💥💥💥💥💥💥
وقتی تو پاییز بعد از ظهر بیدار میشی و هوا تاریکه
نمیدونی شبه، صبحه، صبح بوده شب شده، شب بوده صبح شده، دیشبه ، فردا شبه و هیچکسم خونه نیست
💥💥💥💥💥💥
جون تو اگه بذارم (دقیقا میذاره)
به خدا من که تعارف ندارم (دقیقا تعارف داره)
اوکی خوش بگذره (دقیقا کوفتت بشه)
اصلا مسئله پولش نیست (دقیقا مسئله پولشه)
خیالت راحت بابا (دقیقا نگرانش باید باشی)
“آشنایی با افعال معکوس زبان فارسی”
💥💥💥💥💥💥
آرزوی جدید دخترها،
ﻧـِﻤﯿﺨـﻮﺍﻡ ﺑـﺎ ﺍﺳﺐِ ﺳـِﻔﯿـﺪ ﺑﯿـﺎﯼ
ﺑـﺎ ﺍﺗـﻮﺑـﻮﺱِ ﺧـَﻂِ ﻭﺍﺣـِﺪ ﺑﯿـﺎ
ﻓـَﻘـَﻂ ﺑﯿـﺎ ﻻﻣﺼﺐ
💥💥💥💥💥💥
مامان و بابام 2 روزه قهر کردند
بابام دیشب رفت قابلمه ها و ماهی تابه ها و ..
رو شست تا مامان آشتی کنه
صبح ساعت 7 دوباره “جنگ” شد
بابا قابلمه “تفلون” رو با سیم ظرفشویی برق انداخته بود
فکر کرده سوخته
الان بابام فراریه
مامانم هر یه ربع به هوش میاد
“عمه ام” رو فحش میده از هوش میره