به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی ساعد نیوز به نقل از فرادید، ترندهای لباس، آرایش و موسیقی هر ساله تغییر می کنند. این فرآیند می تواند تحت تأثیر هم تغییرات فرهنگی و هم کشفیات علمی باشد. زنان حاضر در این مطلب نماد زیبایی دوره ی خودشان بودند – آن ها الگو بودند، از آن ها تقلید می شد و مورد تحسین بودند.
البته همان زمان هم کسانی بودند که از شایستگی آن ها برای حضور در چنین جایگاهی مطمئن نباشند. با این حال، زمان ثابت کرده که آن ها در جایگاه درستی در فرهنگ عامه قرار داشتند و در آینده نیز کماکان منبع الهام خواهند بود.
تاج السلطنه، دختر ناصرالدین شاه، شاهزاده خانمی از سلسله ی قاجار بود که زمانی یک نماد زیبایی دانسته می شد. او سوژه ی عکاسان و نقاشان زیادی در اواخر قرن نوزدهم شد. آوازه ی زیبایی او به ایران محدود نبود و حتی در اروپا نیز او به «ونوس ایرانی» شهره بود.
اتل بریمور، بازیگری آمریکایی که متولد سال 1879 بود، در دوره ی خود یک زیباروی تمام عیار بود و اولین زنی که «دختر افسونگر» لقب گرفت. بریمور را باشکوه ترین حضور زنانه در عرصه ی تئاتر آمریکا برای اولین بار در نیمه ی ابتدایی قرن بیستم می دانستند.
در ابتدای قرن بیستم، اندام ساعت شنی، ایده آل زیبابی زنانه دانسته می شد. در آن زمان، چارلز گیبسون، تصویرگر آمریکایی مجلات پرطرفدار، به دنبال زنی ایده آل می گشت که از ظاهر او در طراحی کارت پستال های خود استفاده کند. او کامیل کلیفورد، بازیگر بلژیکی الاصل آمریکا را پیدا کرد. اندام او با آن دور کمر 46 سانتیمتری اش، به استاندارد زیبایی زنانه بدل شد.
تصاویر او به طور گسترده در مجلات مُد استفاده می شود و زن ها تلاش می کردند با پوشیدن کرست از او تقلید کنند. عمر فعالیت هنری کلیفورد کوتاه بود اما او برای همیشه در کارت پستال های گیبسون جاودانه شد و این ترند آناتومی زنانه را نیز دستخوش تغییر کرد.
در دهه ی 1920، مُد اندام انحنادار رفته رفته شروع به از میان رفتن کرد. زن ها به سبک پوششی راحت و آزادانه روی آوردند: آن ها موهای خود را کوتاه و آرایش های تند می کردند و لباس های نامتعارف می پوشیدند. ایده آل این دوره، ژوزفین بیکر، رقصنده، بازیگر و خواننده ی آمریکایی بود که فرزند نامشروع یک مرد موزیسین و یک زن رختشور بود.
او از 13 سالگی با رقصیدن در خیابان امرار معاش می کرد و رفته رفته بسیار محبوب شد. ظاهر خاص او و حرکات رقص نرم و روانش تماشاگران را مسحور خود می کرد. به او لقب «ونوس سیاهپوست» داده بودند.
رقص بیکر، عناصری از رقص هیپ هاپ داشت که بعدها به یک سبک مستقل بدل شد. ارنست همینگوی، بیکر را «پرشورترین زنی که تا به حال دیده شده» می دانست. پیکاسو هم نقاشی هایی از او کشید. بیکر با گریس کلی، بازیگر مشهور هالیوود که بعداً ملکه ی موناکو شد دوست بود. کلی به بیکر کمک مالی می کرد. بیکر 12 فرزند از نژادهای مختلف به سرپرستی گرفت و تا زمان مرگش در 68 سالگی به اجرا روی صحنه ادامه داد.
کوکو شنل، یک طراح لباس بسیار تأثیرگذار در دهه ی 1920 و پس از آن بود و ابتکارات او در زمینه ی فشن، شکل پوشش زنان را متحول کرد. او به طراحی های ساده و شیکش مشهور بود که بر راحتی و کاربردی بودن تأکید داشتند.
طراحی های شنل در تضاد کامل با سبک پوششی محدود کننده و پرزحمتی بود که در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم رواج داشت. شنل لباس های گشادتر را مُد کرد که به زنان این امکان را می دادند تا با آزادی و راحتی بیشتری حرکت کنند.
او در طراحی های خود از عناصر مردانه نیز استفاده می کرد، مانند پارچه ی توییت و بلوزهایی که با الهام از پوشش ملوان ها طراحی شده بودند. این امر باعث شکل گیری یک ظاهر زنانه/ مردانه شد که در دهه ی 1920 محبوبیت یافت.
یکی از شاخص ترین اقدامات او در زمینه ی فشن، معرفی «پیراهن های زنانه ی جمع و جور» بود که به یکی از اجزای اصلی کمد لباس زنان بدل شدند و هنوز نیز محبوب اند.
بعد از آزادی پوششی شدیدی که در دهه ی 1920 وجود داشت، دهه ی بعدی با سبک پوششی زنانه ی ملایم تری همراه بود. ایده آل زیبایی این دوره گرتا گاربو، بازیگر سوئدی الاصل سینمای آمریکا بود که با بازی در نقش های تراژیک شناخته می شد و به همین دلیل تصور می شد زنی افسرده و غمگین است.
ابروهای کمانی، پوست رنگ پریده و بی نقص و نگاه خیره ی سست و بی حالش هنوز هم بسیاری از تماشاگران سینما را مسحور خود می کند. منتقدان و تاریخدان ها درباره ی او گفته اند: «در میان تمام ستاره هایی که تاکنون تماشاگران را به وجد آورده اند، هیچ یک به اندازه ی گاربو پر جذبه و مرموز نبوده اند».
منفی بافان آن دوره باور نداشتند که بازیگر موفق فیلم های صامت بتواند در فیلم های مصوت هم کار کند. اما اولین فیلم مصوت گاربو برایش نامزدی جایزه ی اسکار به ارمغان آورد. بعد از آن، گاربو شهرتی جهانی پیدا کرد که توجه رسانه ها را به او بیشتر ساخت، امری که برای او اذیت کننده بود.
گاربو هرگز ازدواج نکرد، هیچ فرزندی نداشت و در 35 سالگی بازیگری را کنار گذاشت. او به زندگینامه نویس خود اعتراف کرد: «از هالیوود خسته شده بودم. واقعاً دلم می خواست زندگی دیگری داشته باشم.»
در این دهه، تصویر زن کت پوش، چه با دامن و چه با شلوار، محبوبیت یافت. به علاوه، طول دامن ها کوتاه تر شد و به زیر زانو رسید. در اواخر دهه ی 1940، خانه ی مُد دیور یک مجموعه لباس جدید با دامن های پف دار و کت های تنگ بیرون داد. ابروها هم کمی پهن تر و طبیعی تر شدند. ابروهای ریتا هیورث، بازیگر آمریکایی، نماد زیبایی این دوره که رسانه ها به او لقب «الهه ی عشق» داده بودند هم مطابق همین ترند بود.
اما او در ابتدای کارش، به ندرت نقشی در فیلم ها می گرفت، چون نام خانوادگی اش «کازینو» بود و چهره ای مدیترانه ای داشت. به همین دلیل مجبور شد نام خانوادگی اش را به «هیورث» تغییر دهد، موهایش را به رنگ قرمز درآورد و با استفاده از شیوه ی الکترولیز، خط رویش موهایش را عقب تر ببرد. به اذعان هیورث، خود واقعی او کاملاً عکس زنان اغواگر و جسوری بود که نقش آن ها را ایفا می کرد. سخت می شود تصور کرد در پشت آن نقش ها در واقع یک دختر خجالتی با اعتماد به نفس پایین بود.
در دهه ی 1950، اندام ساعت شنی بار دیگر مُد شد. جراحی های افزایش سایز سینه شروع به محبوبیت یافتن کردند. بریژیت باردو، بازیگر فرانسوی، به همراه مریلین مونرو، به نماد جدید زیبایی بدل شد. وقتی در سال 1956، فیلم «و خداوند زن را آفرید» (And God Created Woman) در سینماها اکران شد، باردوی 22 ساله به نماد رهایی و جسارت بدل شد. جالب است که او در کودکی مجبور بود استانداردهای رفتاری سختگیرانه ای را رعایت کند.
همه ی این ها روحی سرکش در او ایجاد کرد که در نقش های جسورانه اش بازتاب یافت. مدل موهای باردو در فیلم «بابت به جنگ می رود» (Babette Goes to War) به شدت محبوب شد و با نام نقش اصلی فیلم رواج یافت. خط چشم های دنباله دار، کفش های تخت باله و پیراهن های زنانه ی راحت و آزاد باردو، همگی هنوز هم مُد هستند. باردو هنوز هم سر حرف خود باقی مانده و اجازه نداده کسی فیلم زندگی اش را بسازد. او گفته دوست ندارد پیش از مرگش فیلمی درباره ی او ساخته شود.
بر اساس یک پژوهش صورت گرفته بر روی 2 هزار فرد بزرگسال، آدری هپبورن، بازیگر آمریکایی، غایت نماد زیبایی دانسته می شود. او در رتبه ی اول قرار دارد و پس از او مریلین مونرو و گریس کلی رتبه های بعدی را به خود اختصاص داده اند. البته تعجبی هم ندارد، چرا که هپبورن به اندام استثنایی، شیکی و چهره ی زیبایش شهره بود.
در دهه ی 1960، اندام فوق باریک توییگی، مدل انگلیسی، مُد شد. با این حال، در همین دهه بود که سوفیا لورن، بازیگر ایتالیایی بی همتا، به نماد زیبایی زنانه بدل شد. در اواسط دهه ی 1960، مشهورترین فیلم های او یعنی «ازدواج به سبک ایتالیایی» (Marriage Italian Style) و «سقوط امپراتوری روم» (The Fall of the Roman Empire) روی پرده ی سینماها رفتند.
سخت می شود باور کرد اما لورن به خاطر داشتن یک زیبایی نامتعارف، مورد سرزنش قرار می گرفت. او در واکنش به این انتقادها گفته بود: «من هیچوقت یک عروسک زیبا نبوده ام. در حقیقت، وقتی کارم را شروع کردم، کسی دلش نمی خواست به من نقش دهد چون فتوژنیک نبودم. به نظرشان دهنم خیلی بزرگ بود. آن ها می خواستند بینی ام را کوچک تر و دندان هایم را سفیدتر کنم.» ولی لورن با خود روراست ماند و محبوب دل های مردم شد. شعار او این است: «زیبایی مهم نیست. باید آدم جالبی باشید، کسی که با بقیه فرق داشته باشد.»
دهه ی 1970، عصر دیسکو بود. شلوارهای پاچه گشاد، مدل موهای حجیم، ابروهای نازک، لب های براق و مژه های بلند – همه چیز رنگی از مستقل بودن و اعتماد به نفس داشت. دایانا راس، خواننده و بازیگر آمریکایی که نامزدی اسکار هم دارد، در کنار شِر، دبی هری و جین برکین، از شاخص ترین چهره های این دهه بود. راس گرچه مادر 5 فرزند بود اما توانست به یکی از موفق ترین خوانندگان تاریخ نیز بدل شود.
در دهه ی 1980، او با جین سیمونز، گیتاریست مشهور گروه موسیقی راک Kiss وارد رابطه ی عاشقانه شد. اما رابطه ی آن ها دوام نیاورد. سبک پوششی راس تأثیر زیادی بر مایکل جکسون، مدونا و بیانسه داشته و آهنگ های او توسط جنیفر لوپز، ایمی واینهاوس، جنت جکسون و لیدی گاگا، کاور شده است.
در دهه ی 1980، داشتن اندام ورزشکاری به ترندی جدید بدل شد. تصویر یک اندام فیت در همه جا، از فیلم ها و سریال ها گرفته تا سکوی نمایش های مُد وجود داشت، و سوپرمدل ها، لیندا اوانجلیستا و ال مکفرسن، آرنولد شوارتزنگر، بدنساز، و جین فوندا، ملکه ی ایروبیک، تجسم آن بودند. با این حال، قلب و ذهن مردم به تسخیر ملکه ی دیگری درآمده بود – مدونای نامتعارف و اغواگر. او یک زیبایی سهل انگارانه را به تصویر می کشید و نشان داد که زن ها بدون آنکه لازم باشد بیش از حد زنانه باشند هم می توانند جذاب باشند.
سبک پوششی او متشکل از بلوز، دامن با ساپورت سه ربع، جوراب های فیشنت، زیورآلات و موهای خیلی روشن بود. او که الگوی بسیاری از زنان بود، یک بار اذعان کرد که در دوران نوجوانی بسیار احساس تنهایی می کرد، اصلاً آرایش نمی کرد و دانش آموز عالی ای بود. مدونا هنوز هم موزیسین تأثیرگذاری است. بریتنی اسپیرز، ریانا و کیتی پری به تأثیر مدونا بر آثار خود اذعان کرده اند.
دهه ی 1990 دوره ی گذر از اندام ورزشکاری به اندام باریک تر بود. سبک پوششی زنانه/ مردانه و گرانج و پوست رنگ پریده به سرعت محبوبیت یافت. ظاهر وینونا رایدر به تجسمی از پایان قرن بدل شد. او هم در نقش آن دختر بلوند خجالتی فیلم «ادوارد دست قیچی» (Edward Scissorhands) باورپذیر بود، هم در نقش عروس خون آشام فیلم «دراکولای برام استوکر» (Bram Stoker’s Dracula) و هم در نقش آدم ماشینی فیلم «بیگانه: رستاخیز» (Alien Resurrection). رایدر با مدل موهای کوتاه باب یا پیکسی روی فرش قرمز حاضر می شد.
ظاهر نیمه راکر و نیمه زنانه/ مردانه ی او نمادین و ماندگار شد و هنوز هم الهام بخش است. جالب است که او در کودکی به خاطر ظاهرش از سوی همکلاسی هایش مورد تمسخر قرار می گرفت.
محبوبیت او تا پایان دهه ی 1990 رفته رفته کمتر شد. فیلم «دختر، از هم گسیخته» (Girl, Interrupted) که در سال 1999 اکران شد، رایدر را به محبوبیت سابقش بازنگرداند، اما باعث به شهرت رسیدن نماد زیبایی دهه ی بعدی، آنجلینا جولی شد که در آن فیلم یک نقش فرعی داشت.
با آغاز قرن جدید، اندام لاغر و باریک رفته رفته محبوبیت خود را از دست داد و اندام ورزشکاری بار دیگر به دنیای مُد بازگشت. همه می خواستند سیکس پک خود را به رخ بکشند و به همین دلیل شلوارهای فاق کوتاه به تن می کردند، از جمله بریتنی اسپیرز، کریستینا آگیلرا، جنیفر لوپز و بسیاری دیگر. اما جایگاه نماد زیبایی به بازیگر اصلی فیلم های «مهاجم مقبره» (Tomb Raider)، آنجلینا جولی رسید. او برای این نقش به مدت 8 ماه تمرین هنرهای رزمی و بوکس کرده بود.
فیلم «آقا و خانم اسمیت» (Mr. & Mrs. Smith) او هم تصویر زنی که به دفاع از خود برمی آید را به خوبی تثبیت کرد. جولی بارها زیباترین زن دنیا لقب گرفته و از سلبریتی های زن دیگر در این زمینه پیشی گرفته است.
در دهه ی 2010، اندام ساعت شنی و انحنادار بار دیگر مُد شد. فیلترهای برنامه های موبایلی و جراحی های زیبایی رواج یافتند. کیم کارداشین چهره ی این عصر جدید است: لباس های تنگ، سلفی با لب های غنچه کرده و صورت کانتور شده.
او اندام با لگن پهن را دوباره به دنیای مُد بازگرداند. کارداشیان یکی از الگوهای مُد و فشن بوده و بارها با پوشش های نامتعارف خود همه را غافلگیر کرده است، لباس هایی که برای پوشش روزمره مناسب نیستند و توجه زیادی را هم به خود جلب می کنند.
ترندهای ظاهر طبیعی و آزادی در انتخاب، مشخصه ی دهه ی فعلی هستند. دیگر هیچ الزام مشخصی درباره ی اینکه یک اندام جذاب باید چگونه باشد یا برای شیک و زیبا بودن چگونه آرایشی باید کرد، وجود ندارد. در این دوره ی خاص، همه ی اندام ها، با هر سایز و فرمی مُد هستند.
ریانا تجسم کامل این ترند است. او هم پوشش خیابانی راحتی دارد و هم پوشش جسورانه ای بر روی فرش قرمز. استایل های او در راستای مقوله ی مثبت نگری به بدن هم هستند.
استایل هایی که او با آن ها در ملأعام ظاهر می شود، توجه زیادی را به خود جلب می کند و از سوی منتقدان دنیای مُد مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. به اذعان ریانا، او همیشه دلش می خواست یک «مدونای سیاهپوست» شود چون مدونا توانسته بود سبک پوششی خودش را بسازد. علاوه بر این ها، ریانا برند لباس و لباس زیر خودش را راه اندازی کرده و یک برند لوازم آرایشی هم دارد.
آن هاتاوی نیز یک نماد زیبایی دانسته می شود. ویژگی های ظاهری کلاسیک و استایل شیک هاتاوی او را به گزینه ی محبوبی در میان برندهای مُد و زیبایی بدل کرده و تصویر او روی جلد مجلات بی شماری رفته است. زیبایی طبیعی هاتاوی او را در میان مردم و منتقدان هم محبوب ساخته است.
مگان فاکس جدا از شهره بودن به زیبایی و جذابیتش، اخیراً به یکی از ترندسازان هالیوود نیز بدل شده است. انتخاب های پوششی او و تغییرات سبک پوششی اش از سوی رسانه های دنبال می شود و مورد بحث قرار می گیرد. او را یکی از زنان تأثیرگذار حال حاضر هالیوود در نحوه ی پوشش زنان می دانند.