به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز، داوودنژاد میگوید: ماجرای فیلم «چ» که درباره دکتر ساختند اصلا این نبود. آنهایی که در پاسگاه گیرمیکنند اصلا ماجرا این نبود. اصل ماجرا چیز دیگری بود. آن دو نفری که در فیلم بودند کنار دکتر یکی لاغر و یکی هیکلی هر جا دکتر میرفتند کنارش بودند. در فیلم اصلا حرف نمیزدند که بدانیم کی هستند؟ آن دو نفر من و آرگا بودیم اما یکبار هم از ما در اینباره سؤال نکردند. آرگا خیلی حافظ و مولانا دوست داشت. با دکتر مشاعره میکردند آن هم مداوم. بعضی اوقات اعصاب من را خرد میکردند. میخندیدند. چطور ممکن است دکتر در خاطراتش از ما ننویسد. دکتر چمران عارفمسلک بود. چریکی را کنار بگذارید. هرجا دکتر بود سادگی بود. اسم من حسون بود و اسم آرگا هم عیسی بود. اسمی که آنجا روی ما گذاشته بودند. حسون اسم پرنده و نماد آزادی فلسطینیهاست. خود فلسطینیها این اسم را روی من گذاشتند که روی من ماند. آنوقت من بروم به این آدمها بگویم تو این را ساختی بدون اینکه با آدمهایی که آنجا بودند مشورت کنی؟ دکتر را چطور نشان دادی؟ این چه فیلمی است!