►من چه قدر شعر برای تو بگویم کافیست؟
►بیت هایم که به اندازه ی یک دیوانند
►من تو را می نگرم قافیه را می بازم
► در نظربازی ما بی خبران حیرانند
► هرچه قدر دور شوی باز به چشمم آیی
►مثل مهتاب که قفلی به دل دریا بست
►ماه من! روی مگردان از این دیوانه
►هرچه پنهان بشوی باز شب چهارده است
►بی تو یک کالبد بی نفس و بی جانم
►مثل یک روح که افتاده میان دو بدن
►پای خسته به در قلعه ی مصر آمده ام
►یوسف از چشم پدر غائب و تو از تن من
►تو کمان می کشی و جان مرا می گیری
►من تو را دیدم و آسان سپر انداخته ام
►دور شهری که تو فرعون زمانش باشی
►سنگری از دل و شریان خودم ساخته ام
►آنچه من پای تماشای نگاهت دادم
►همه ی زندگی و تاب و توانم بوده ست
►در نگاه تو اگر حاصل من باختن است
►این قمار بر سر بخشیدن جانم بوده ست
امیدواریم میزبان خوبی برای نگاههای زیبایتان باشیم... تصاویر را بنگرید و لذت ببرید.