کشف نامههای عاشقانۀ پدر هیتلر در شیروانی خانۀ زن اتریشی+ عکس
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز، مدتی قبل زنی اتریشی با رومن ساندگروبر، مورخ اتریشی تماس گرفت و ادعا کرد که نامههایی از پدر آدولف هیتلر را در اتاق زیر شیروانی خانهاش کشف کرده است. در ابتدا این مورخ تصور کرد کسی قصد شوخی با او را دارد و برای پذیرفتن حرفهای زن دچار تردید بود، اما پس از دیدن تصاویر نامهها و حروف زرد شده و تمبرهایی که مربوط به آن زمان بود و دست نخورده باقی مانده بودند، ادعای زن را پذیرفت.
این نامهها پس از خراب شدن عایقهای حرارتی منزل این زن اتریشی پیدا شدند. این زن از آنچه در زیر سقف خانه اش قرار داشت اطلاع نداشت و تصمیم گرفت کف اتاق زیر شیروانی را عایق بندی کند، بنابراین قبل از شروع کارگاه، آنجا را تخلیه کرد. او میدانست پدربزرگش، یوزف رادلگر، املاکی را به آلوئیس هیتلر فروخته بود، اما آنلیس اسمگلسکی انتظار نداشت که مقالات دست نویس را در انبوهی از نامهها که مدتها در اتاق زیر شیروانی بود پیدا کند. با توجه به اینکه وی با تحقیقات قبلی رومن سندگروبر آشنایی داشت، در سال 2017 بهتر دید که این نامهها را به او بسپارد.
نگارش زندگینامه آلوئیس هیتلر از روی این نامهها
این نامهها محتوی مطالبی هستند که این مورخ میتواند با استناد به آنها اولین زندگی نامه پدر هیتلر را بنویسد، کسی که در سال 1837 متولد شد و در سال 1903 وقتی آدولف هنوز چهارده ساله بود، درگذشت. انتشار کتاب به زبان آلمانی در 22 فوریه یک رویداد مهم بود، زیرا این 31 نامه از جمله نامههای بسیار کمیابی است که توسط آلوئیس هیتلر، پدر رهبر نازی ها، کشف شده است. این نامهها توسط پدر هیتلر در زمان امپراتوری اتریش-مجارستان نوشته شده و خطاب به شخصی به نام یوزف رادلگر بوده است. پدر هیتلر در سال 1895، شش سال پس از تولد آدولف کوچک، میخواست از این کارمند اداره راه سازی، مزرعهای در یک روستا در شمال اتریش خریداری کند.
آلوئیس در خارج از خانه فردی مستبد بود، اما آنچه در نامهها کشف شد این بود که در کنار خانواده اخلاق خوبی داشت. این نامهها همچنین تصویری متفاوت از مادر هیتلر را به تصویر میکشد، که پدر از او به عنوان زنی مهربان و خانه دار یاد میکند. آلوئیس هیتلر خطاب به شریک تجاری خود نوشت: "همسرم دوست دارد فعال باشد. او نوعی غیرت و همچنین درک خوبی از اقتصاد دارد. "
اگرچه محقق مراقب است که مقایسههای عجولانهای بین آلوئیس و پسرش انجام ندهد، اما خاطرنشان میکند که آنها یک وجه مشترک دارند، این که آنها خود را خودساخته میدانند. وی توضیح میدهد: "هر دو این افراد به کسانی که تحصیلات سنتی داشتند حسادت میکردند، مثلا دانشگاهیان، اعضای دفاتر اسناد رسمی، قضات، و افسران بعدی نظامی، آنها خود را نابغه میدانستند. "