هفتاد سال پیش در 28 مرداد 1332، آمریکا و انگلیس با مداخلهگرایی در امور داخلی ایران و نقض دموکراسی و آرای مردم، کودتایی را علیه دولت قانونی محمد مصدق انجام دادند. این مداخلهگرایی و سلطهجویی آمریکا صرفا در ایران منحصر نمی شود بلکه در اکثر کشورهایی که کودتا در آنها رخ داده است میتوان ردپای ایالات متحده را مشاهده کرد.
ایالات متحده در طول تاریخ خود همواره از کودتا و عملیات نظامی برای سرنگونی یا حمایت از دولتهای خارجی برای حفظ منافع استراتژیک و تجاری خود استفاده کرده است. امریکا در بین سالهای 1776 تا 2023 نزدیک به 400 کودتا و مداخله نظامی انجام داده است که نیمی از این عملیاتها از سال 1950 و بیش از 25 درصد در دوره پس از جنگ سرد رخ داده است .اهداف این مداخلات حول محور اقتصاد، قلمرو، حفاظت اجتماعی، تغییر دولت ، حفاظت از شهروندان و دیپلماتهای ایالات متحده، تغییر سیاست، و ساختن دولتی جدید بوده است .
مداخله ایالات متحده در کشورهای دیگر با حملات و جابهجایی کشورهای قبیلهای مستقل در آمریکای شمالی آغاز شد. در دهه 1890 این نوع فعالیت امپریالیستی تحت ایده سرنوشت آشکار ( زمانی که ایالات متحده، پادشاهی مشروطه هاوایی را سرنگون کرد و جزایر آن را ضمیمه کرد) در خارج از ایالات متحده گسترش یافت. از آنجا که آمریکا نیاز به منابع و فرصتهای اقتصادی واستعمار بیشتر کشورها را داشت مداخله مکرر در دولتهای دیگر کشورها به ویژه دولتهایی که در قاره آمریکا قرار داشتند را شروع کرد به طوری که قاره آمریکا را مبتنی بر دکترین مونرو برای خود حیات خلوت نامید و سعی کرد از حضور کشورهای اروپایی و استعمار آنها جلوگیری کند. پس از جنگ جهانی دوم ، ایالات متحده شروع به استفاده از آژانس اطلاعات مرکزی تازه تاسیس(سیا) برای سرنگونی دولت ها در سراسر جهان به شیوه ای مخفیانه کرد.
سیاستمدران ایالات متحده بسیاری از این مداخلات را برای جلوگیری از گسترش کمونیسم بر اساس نظریه دومینوی جنگ سرد و سیاست مهار ضروری میدانستند و از آن دفاع میکردند . به طور مشابه، سیاستمداران قرن21 آمریکا بعداً از مداخلات ایالات متحده در خاورمیانه با ادبیات مبارزه با تروریسم دفاع کردند و پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، ایالات متحده به عنوان تنها ابرقدرت مداخلات خود را در آفریقا، اروپای شرقی و خاورمیانه گسترش داد.در ادامه سعی میشود به مهمترین کودتاهای آمریکا در طول تاریخ بپردازیم.
هاوایی:1893
در ژانویه 1893، گروه کوچکی از صاحبان مشاغل و مزارع سفیدپوست، با حمایت یک فرستاده ایالات متحده در هاوایی کودتایی را رهبری کردند که ملکه لیلی یوکالانی، پادشاه هاوایی را از قدرت برکنار کردند.بلافاصله ایالاتمتحده سعی کرد با کمک رهبران کودتا هاوایی را به آمریکا ضمیمه کند که در سال 1898 به این قصد رسید. در سال 1993، یک قرن پس از کودتا، دولت ایالات متحده به طور رسمی از بومیان هاوایی به دلیل سرنگونی سلطنت آنها و الحاق 1.8 میلیون هکتار زمین "بدون رضایت یا پرداخت غرامت به مردم بومی هاوایی یا دولت مستقل آنها" عذرخواهی کرد ولی این عذرخواهی فایدهای برای مردم هاوایی نداشت و آنها دیگر کشور مستقلی نداشتند.
کوبا:1933
پس از اینکه تئودور روزولت حق آمریکا را برای مداخله نظامی در آمریکای لاتین در سالهای 1904_1905 اعلام کرد، ایالات متحده این کار را بیشتر در کشورهای حوزه دریای کارائیب از جمله جمهوری دومینیکن، نیکاراگوئه، مکزیک، هائیتی، هندوراس و کوبا آغاز کرد. پس از به رسمیت شناختن کوبا به عنوان یک کشور مستقل در سال 1902، ایالات متحده ارتش خود را با این اخطار که همچنان برای حفاظت از منافع آمریکا در آینده حق مداخله نظامی برای خود قائل هست ، از این کشور خارج کرد . در طول سه دهه بعد، ایالات متحده به طور مکرر به کوبا و سایر کشورهای حوزه کارائیب در به اصطلاح "جنگ های موز" حمله کرد تا به سرکوب اعتصابات کارگری و انقلاب هایی که تجارت شکر، میوه و قهوه متعلق به ایالات متحده را تهدید میکرد، کمک کند.در سال 1933 از کودتای رهبر نظامی فولخنسیو باتیستا برای سرنگونی دولت کوبا حمایت کرد . پس از اینکه فیدل کاسترو ، باتیستا را برکنار کرد و اولین رژیم کمونیستی نیمکره غربی را تأسیس کرد، جان اف کندی تلاش کرد تا دولت کاسترو را در حمله به خلیج خوک ها در سال 1961 سرنگون کند . این کودتای نافرجام نه تنها نشان دهنده نگرش امپریالیستی مستمر آمریکا نسبت به همسایگان جنوبی بود همچنین سیا را به عنوان مداخلهگر جدیدتر به نمایش گذاشت
ایران:1953
دولت محمدمصدق به اندازه کافی تابع ترجیحات اقتصادی و منافع آمریکا نبود به همین سبب در سال 1953 سیا کودتایی علیه دولت محمد مصدق با هدف سرنگونی این دولت و تحکیم قدرت شاه طراحی و اجرا کرد. اسناد از طبقه بندی خارج شده سیا ادعا میکنند که کودتا برای جلوگیری از "تجاوزات احتمالی شوروی" به ایران طراحی شده است، اما یرواند آبراهامیان، مورخ ایرانی-آمریکایی، استدلال کرده است که انگیزه واقعی بیشتر به تامین منافع نفتی و اقتصادی ایالات متحده مربوط میشود . البته لازم به ذکر هست که از نقش انگلستان نیز در این کودتا نباید غافل شد.
گواتمالا:1954
در سال 1954 آمریکا کودتای دیگری را علیه رهبر منتخب دموکراتیک ترتیب داد. ایالات متحده رئیسجمهور گواتمالا یاکوبو آربنز که ثابت کرده بود به طور جدی به نیازهای دهقانان کشورش توجه دارد و در این زمینه اصلاحاتی را ایجاد کرده بود و تمایلی به اجازه دادن به شرکت غارتگر یونایتد فروت مستقر در ایالات متحده را نداشت با کودتا و مداخله نظامی برکنار کرد و کارلوس کاستیلو آرماس را که یک دیکتاتور نظامی بود را با او جایگزین کرد.کودتا علیه آربنز راه را برای یک جنگ داخلی وحشیانه در گواتمالا هموار کرد که در آن بیش از 200000 گواتمالایی طی 36 سال کشته یا ناپدید شدند. اکثر جنایات دوران جنگ توسط نیروهای دولتی تحت حمایت ایالات متحده آمریکا انجام و پیگیری میشد.
کنگو:1965_1960
در سال 1960 هنگامی که پاتریس لومومبا که با مبارزات ضد استعماریاش راه را برای استقلال کنگو از بلژیک فراهم کرده بود، برای حل پارهای از بحرانهای داخلی از شوروی طلب کمک نظامی کرد که باعث شد دولت آیزنهاور و آمریکا عصبانی شوند. رئیس وقت سازمان سیا در آن زمان هشدار داد که کنگو در تلاش است تا به حکومتی کمونیستی تبدیل شود و باید دست به کار شد تا از پدید آمدن کوبایی دیگر جلوگیری شود. آیزنهاور به سازمان سیا اجازه داد تا با ریختن سم در غذا یا خمیردندان وی ، او را ترور کند. سازمان سیا نتوانست او را ترور کند اما در نهایت امریکا بطور غیر مستقیم و با همکاری سربازان بلژیکی در امور کنگو مداخله کرد و با کمک عوامل داخلی چون (موسی چومبه)، رئیس جمهور کنگو (پاتریس لومومبا) را به قتل رساند و دولت کنگو را سرنگون کرد.
ویتنامجنوبی:1963
در سال 1971 اسناد فاششده پنتاگون که مملو از افشاگریهای تکاندهنده در مورد جنگ آمریکا در ویتنام بود توسط نیویورک تامز منتشر شد که زمینهساز تعجب جهانیان شد.یکی از این افشاگریها این بود که سیا از کودتا و ترور رئیسجمهور ویتنامجنوبی انگودین دیم حمایتکرده است.تا سال 1963، ایالات متحده هزاران سرباز آمریکایی را برای مبارزه با دولت کمونیستی ویتنام شمالی به رهبری رئیس جمهور هوشی مین به آنجا فرستاد . ایالات متحده در ابتدا از دیم حمایت کرد زیرا او با ویتنام شمالی میجنگید. با این حال، آزار و شکنجه بوداییها توسط دیم ، او را به یک حاکم منفور تبدیل کرد که باعث شد دولت کندی در توانایی دیم برای پیروزی در جنگ تردید کند . کودتا و ترور دیم در اوایل نوامبر 1963، درست چند هفته قبل از ترور کندی اتفاق افتاد .
شیلی:1973
دولت کندی تیمی متشکل از 100 مأمور سیا و وزارت خارجه را به شیلی فرستاد تا در انتخابات سال 1964 نتیجه را عوض کند. کمپین «ترس سرخ» با تصاویر تیرباران افراد و تانکهای شوروی برای ترساندن زنان، تولید برنامههای رادیویی توسط سیا، پخش اخبار ساختگی، و موارد مشابه همه در همین راستا بود، و در نهایت «ادواردو فری» با رأی اکثریت زنان انتخابات 1964 را از آلنده برد. اما علیرغم همه کمپینهای آمریکا، آلنده در سال 1970 علیرغم تحریمهای اقتصادی و کمپین بیثباتسازی آمریکا دوباره در انتخابات پیروز شد. دفتر زندگی آلنده در نهایت به دست ارتش ژنرال «پینوشه» با حمایت سیا و ارتش آمریکا بسته شد. در 11 سپتامبر 1973 سازمان اطلاعات و جاسوسی آمریکا کودتایی علیه «سالوادور آلنده»، رئیس جمهور وقت شیلی به اجرا میگذارد که در نتیجه آن نه تنها آلنده کشته میشود که این کودتا اعدام 30 هزار نفر و بازداشت و زندانی شدن 100 هزار نفر را در شیلی به دنبال دارد. در 8 سپتامبر 1974 «ویلیام کولب»، مدیر وقت سازمان اطلاعات و جاسوسی امریکا (سیا) از نقش اساسی این سازمان جاسوسی جهت از پیشرو برداشتن سالوادور آلنده، رئیس جمهور وقت شیلی پرده برداشت و یادآوری کرد که دولت نیکسون طی سالهای 1970 تا 1974 بیش از 8 میلیون دلار را به فعالیتهای سازمان سیا در شیلی اختصاص داده بود تا موانعی برسر راه دولت آلنده و فعالیتش در این کشور ایجاد کند.
نیکاراگوئه:1990_1981
ایالات متحده سابقه طولانی مداخله در نیکاراگوئه دارد. بین سالهای 1912 و 1933، ارتش ایالات متحده این کشور را اشغال کرد. بین سالهای 1981 و1986 رونالد ریگان به منظور تامین مالی کنتراها مخفیانه سلاح به ایران فروخت.کنتراها گروهی بودند که سیا برای مبارزه با دولت سوسیالیست ساندینیستا(یک حزب سیاسی در نیکاراگوئه) به رهبری دانیل اورتگا استخدام و سازماندهی کرده بود. در سال 1986 جزئیات ماجرای ایران_کنترا علنی شد و در نتیجه، تحقیقات کنگره درباره این موضوعات انجام شد. در نهایت دولت ساندینیستای اورتگا در سال 1990 با انتخاب ویولتا چامورو، نامزد مخالف، به عنوان رئیس جمهور، در میان گزارش هایی مبنی بر اینکه ایالات متحده بودجه ای برای کمک به او برای پیروزی فراهم کرده است، پایان یافت.
افغانستان:2001
زمانی که ایالات متحده در سال 2001 به افغانستان حمله کرد،یک دولت موقت به رهبری حامد کرزی برای جایگزینی دولت طالبان و ائتلاف شمال مخالف ایجاد کرد.حکومت کرزی در سال 2002، زمانی که او رئیس دولت انتقالی افغانستان شد، و در سال 2004، زمانی که او رئیس جمهور افغانستان تحت حمایت ایالات متحده شد، ادامه یافت.در سال 2014 اشرف غنی جانشین وی شد. غنی تا زمانی که طالبان در سال 2021 قدرت را دوباره به دست گرفتند، رئیس جمهور بود.زمانی که ایالات متحده از افغانستان خارج شده بود.
عراق:2003
در سال 2003، ایالات متحده به عراق حمله کرد و دولت صدام حسین را سرنگون کرد.مانند افغانستان، ایالات متحده تلاش کرد تا یک دولت موقت، انتقالی و دائمیتر ایجاد کند.ایالات متحده در سال 2011 به طور رسمی به جنگ خود در عراق پایان داد.از آن زمان تا کنون،به سبب مداخلهگراییهای آمریکا ساختار حکومتی کشور عراق در نوسان و مشکلات باقی مانده است.
اوکراین:2014
دولتهای «ویکتور یوشچنکو» و «یولیا تیموشنکو» هم با حمایت غرب به سرنوشت دولتهای دیگر تحت حمایت غرب گرفتار و به فساد کشیده شدند و «ویکتور یانوکوویچ» نخستوزیر سابق این کشور در سال 2010 به ریاستجمهوری انتخاب شد. آمریکا دوباره از تاکتیکهای سنتی خود استفاده کرد و کودتای سال 2014 را رقم زد.یکی از عوامل اصلی بحران فعلی اوکراین، ریشه در کودتای آمریکایی –اروپایی، در سال 2014 علیه دولت قانونی ویکتور یانوکوویچ و روی کار آوردن عوامل سرسپرده و مطیع کاخ سفید بعد از رئیس جمهور قانونی سابق اوکراین دارد.
یک شوخی قدیمی در فضای بینالملل در مورد اینکه چرا هرگز در ایالات متحده آمریکا کودتا نمیشود وجود دارد که علت این اتفاق را نبود سفارت ایالات متحده در آنجا بیان میکند. این سفارتهای کودتا تنها در نیمه دوم قرن بیستم حدود 100 کودتای نظامی و براندازی حکومتها را طراحی و رهبری کرده و دهها بار به طور مستقیم دست به اشغال نظامی کشورها زده است.ایالات متحده همواره در امور کشورهای جهان دخالت کرده است و این روحیه مداخلهگرا و سلطهجوی آنها هرگز از بین نخواهد رفت.شهادت شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی نیز پردهای از تجاوزگری و دخالتهای آمریکا در امور کشورهای دیگر است که ایرانیها هیچوقت این جنایت آمریکا را فراموش نخواهند کرد.