دیوید اپستینِ روزنامهنگار جزو پرفروشترین نویسندگان نیویورک تایمز است. او در رشتههای روزنامهنگاری و علوم زیستی مدرک کارشناسی ارشد دارد و کتاب ژن ورزشی، اولین اثر مکتوب اوست. اپستین علاوه بر نوشتن، به مباحث زمینشناسی و نجوم نیز علاقهمند است.
بیشتر ما از کودکی دچار این باور کلیشهای هستیم که برای کسب تخصص، باید حتماً از سنین پایین، بیوقفه تلاش کنیم. باوری که به ما میگوید اگر وقت خود را با سرک کشیدن در کارهای مختلف تلف کردهاید، دیگر جبرانش به این آسانیها نیست؛ چرا که موفقیت مثل مسابقهٔ دو، نفرات اول و دوم و سوم دارد و بیگمان اگر اندکی عقب بمانید، کسان دیگری جایتان را خواهند گرفت. با اینحال دیوید اپستین (David Epstein)، نویسندهٔ کتاب وسعت یا عمق؟ (Range)، درصدد تغییر ذهنیت رایج نسبت به مسئلهٔ موفقیت است. حتی در صورتی که کلیشههای رایج موفقیت را تمام و کمال بپذیریم، سؤالات بسیاری در ذهنمان ایجاد میشود که فکر کردن به پاسخ آنها ماجرا را برایمان روشنتر میکند. اینکه چطور در روزهای کودکی که هنوز تشخیص راه درست برایمان ممکن نیست، مطمئن شویم در مسیری صحیح قدم گذاشتهایم؟ آیا موفقیت فقط یک شانس است و تنها بستگی به محیط مستعد دارد؟ به این معنا که اگر در کودکی کسی نباشد که استعدادمان را کشف کند، در بزرگسالی دیگر یک استعدادِ نامعلومِ هدررفتهایم؟ اصلاً اگر وسوسهٔ تجربههای متنوع و روحیهٔ تنوعطلبیمان بالا باشد، تکلیف چه میشود؟/ نویسنده در کتاب وسعت یا عمق؟ به سؤالاتی از این دست پاسخ میدهد. در کودکی و جوانی ممکن است خیلی از علایق ما را دیگران تجویز کرده باشند، نه خودمان. درواقع هرچه کمسنوسالتر باشیم، احتمال اینکه معیارهایی چون افزایش درآمد در تصمیممان دخیل باشد، بیشتر است. اما برخی تحقیقات نشان داده افرادی که در سنین بالاتری به تخصص شغلی میرسند، اغلب شغل سازگارتری با مهارتهای خود پیدا میکنند و حتی این مسئله باعث افزایش خلاقیتشان میشود. دیوید اپستین در این کتاب از افراد موفق بسیاری مثال میآورد که مسیر خود را برخلاف عرف رایج پیمودهاند و به دستاوردهای غیرقابلپیشبینیای رسیدهاند. جالب است بدانید او از میان ایرانیان به مریم میرزاخانی اشاره میکند که آرزو داشت رمان بنویسد و در عوض اولین زنی شد که مدال فیلدز، مشهورترین جایزهٔ ریاضی، را دریافت کرد. همچنین، از افرادی سخن میگوید که وقتی کار در اولین شغلشان را آغاز کردند، همسن و سالهایشان در حال بازنشستگی بودند. او برخلاف مارک زاکربرگ که طبق گفتهٔ مشهورش معتقد است «جوانان باهوشترند»، بر نقش بهسزای تجربه، در سنین بالا تأکید دارد و آن را عاملی تعیینکننده در توفیق افراد میداند. اپستین به ما اطمینان خاطر میدهد که تحصیل کردن در کلاس درسی که همهٔ اعضایش همسنِ فرزندانتان هستند، مایهٔ خجالت نیست و نباید برای کسب مهارتهای تازه در هیچ سنی احساس شرم کنیم. او معتقد است به سود برخی شرکتهاست که تمرکز کارمند خود را روی یک حوزه بخواهند تا بازدهی بالاتری دریافت کنند. بنابراین اینکه خود را وقف کار خود کنیم، بهخودیِخود ارزش محسوب نمیشود. دیوید اپستین خود به آنچه به عنوان یک تئوری نوشته، در طول زندگی عمل کرده است. او در عین آنکه یک نویسنده است، خبرنگار روزنامهنگار و محقق بومشناسی نیز هست که کار در کشتی لرزهنگاری اقیانوس را هم تجربه کرده! و بر اساس همین تجربیات است که تنها راه پرورش توانمندیهایمان را یک بعدی نبودن میداند.
نامزد نهایی جایزهٔ کتاب سال تجارت فایننشال تایمز/مک کینزی
کتاب برگزیدهٔ 2019 به انتخاب نیویورک تایمز
پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز
نامزد جایزهٔ McKinsey
اگر به بهبود مهارت، نوآوری و عملکرد اهمیت میدهید، باید این کتاب را بخوانید. (دانیل کویل)
یک معدن طلا از بینشهای شگفتانگیز. اثری که در هر صفحه شما را به زیرکتر شدن فرا می خواند. (جیمز کلیر)
مسحورکننده… اگر فرد متخصصی هستید که سایهٔ اطرافیان متخصصتان روی سرتان افتاده، این کتاب مختص شماست. (بیل گیتس)
گذراندن وقت در کنار نویسندهی با استعدادی مانند دیوید اپستین لذتبخش است و لذتش وقتی بیشتر میشود که آن نویسنده اطلاعات مهم و آشکارکنندهای دربارهٔ عملکرد، موفقیت و تحصیلات به اشتراک بگذارد. (سوزان کین)
به فرانسیس هسلباین فکر کنید که تصور میکرد دارد پشت سر هم به کارهایی جدید ناخنک میزند، تا اینکه سرانجام در سنی که همسنوسالانش داشتند بازنشسته میشدند متوجه شد که تمام این مدت در حال چیدن برنامههای کوتاهمدت برای حرفهاش بوده است. یا ونگوگ که هر بار یقین داشت پیشۀ موردنظرش را یافته، و فقط در عمل میفهمید که اشتباه میکرده، تا وقتی که دیگر احساس نکرد دارد اشتباه میکند. ایبارا تحولات افراطیای که افراد مختلف تجربه کرده بودند را ثبت میکرد: پیِر، روانپزشک 38ساله و نویسندۀ کتابهای پرفروش، پس از مسیری پرپیچوخم که سرآغاز آن ملاقات با یک لامای تبتی در یک مهمانی شام بود، راهب بودایی شد. و تحولی معمولیتر: لوسی، مدیر فناوری 46 ساله در یک شرکت کارگزاری، با شنیدن انتقادهای یک مشاور توسعۀ سازمانی دربارۀ شخصیتش برآشفت و مشاور را بهعنوان مربی شخصی خود استخدام کرد. لوسی خیلی زود فهمید که بیشتر به مدیریت افراد گرایش دارد تا مدیریت تکنولوژی (و مشاور متقاعدش کرد که این نقطۀ ضعفش است). او بهتدریج در کلاسها و کنفرانسها شرکت کرد و کرانهای دورافتادۀ شبکههای ارتباطیاش را کاوید تا سر دربیاورد چه کاری برایش مناسب است. نقطۀ ضعفش به نقطۀ قوت تبدیل شد و بهعنوان مربی توسعۀ سازمانی به فعالیت پرداخت. در این تحولات، مضمونهایی ظهور پیدا کرد. شخصیتهای اصلی نسبت به شغلشان احساس نارضایتی میکردند، سپس بهصورت اتفاقی با جهانی که پیشتر از دیدشان پنهان بود رویارو میشدند که به مجموعهای از اکتشافات کوتاهمدت میانجامید. همۀ کسانی که شغلشان را تغییر میدادند درآغاز در دام مکتب شروع زودهنگام میافتادند و گمان میکردند که اصلاً منطقی نیست که از برنامههای بلندمدت خود به نفع تجربیاتی کوتاهمدت و متغیر دست بکشند.
تقدیر و تشکر
مقدمه: راجر در برابر تایگر
مکتب جلوزدن
جهان بدقِلق چگونه به وجود آمد؟
وقتی کمترین بهتر است
یادگیری، سریع و آهسته
تفکر ورای تجربه
دردسرهای ثبات قدم زیادی
اندیشیدن به خویشتنهای ممکن
مزیت بیرون از گود بودن
ترکیب تفکر جانبی و فناوری قدیمی
فریب خبرگی را خوردن
چگونه از ابزارهای آشنایمان دل بکنیم
تازهکارهای خودخواسته
نتیجهگیری: وسعت خود را افزایش دهید
پینوشتها
نویسنده: دیوید اپستین
مترجم: عرفانه محبی جهرمی
زبان: فارسی
ناشر چاپی: انتشارات ترجمان علوم انسانی
تعداد صفحات: 392
موضوع کتاب: کتاب موفقیت و خودسازی
نسخه الکترونیکی: دارد
نسخه صوتی: ندارد
بنابراین کتاب وسعت یا عمق میتواند برای کسانی که نسبت به علایق و مهارتهای خود دچار تردید شدهاند و احساس میکنند روند پیشرفتشان کند است، موثر باشد. همچنین اگر وسوسهٔ تجربه در زمینههای مختلف شما را رها نمیکند اما به خاطر محدودیت زمان دچار عذاب وجدان هستید، این کتاب را حتماً بخوانید. امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب مرتبط دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.