خلاصه داستان فیلم آنچه مردان درباره زنان نمی دانند
دکتری است که با وجود داشتن همسر، دو فرزند و یک زندگی آرام، عاشق زنی ۳۰ سال کوچکتر از خودش می شود که این کار اتفاقاتی را در فیلم رقم می زند.
نکاتی درباره فیلم آنچه مردان درباره زنان نمی دانند
«آنچه مردان درباره زنان نمی دانند» ، همان طور که از عکس ها و تصاویرش برمی آید فیلمی گیشه پسند است. فیلمی که در عین توجه به گیشه، در نظر دارد تا به وظیفه پیام رسانی خود نیز عمل کند اما بنا به دلایلی در این زمینه موفق نیست. داستان فیلم، بارها،خصوصاً در دهه 80، دستمایه ساخت فیلم های بسیاری قرار گرفته است. ساخت فیلم با موضوعات تکراری و مشابه، به نوبه خود ایراد محسوب نمی شود اما باید دید که فیلمساز از چه زاویه ای به مبحث مورد نظر خود نگریسته و چه حرف تازه ای را از دل موضوعی دستمالی شده درآورده است. «آنچه مردان درباره زنان نمی دانند» جزءِ آن دسته از فیلم هاییست که در بیان روایی خود هیچ فراز و فرودی ندارد و حرف خود را به راحت ترین شکل ممکن می زند. مخاطبِ این روزهای سینما، گرچه گاهی هم به فیلم هایی ساده فهم و مفرح احتیاج دارد اما میزان این سادگی در «آنچه مردان...» به اوج خود می رسد: داستان قابل پیش بینی است و اصول بنیادین داستانگویی در روایت یعنی طرح نقشه، مانع، نقطه ی عطف و نقطه ی بحران فدای منطق پیام دهی می شوند، گره گشایی خام دستانه و پایان کلیشه ای از بزرگترین اشکالات فیلمنامه اند که آن ها نیز در راستای پیام رسانی و نتیجه گیری اخلاقی به زوال می روند. متأسفانه این باور غلط در سینمای ایران به وجود آمده است که اگر فیلمی کمدی یا فانتزی است، توجه به محتوا در آن به نازل ترین حد می رسد و تنها هدف فیلمساز خنداندن مخاطب می شود؛ این درحالیست که ژانرهای نام برده در جهان، جزو ژانرهای مهم هستند و فیلم های بسیاری از این دست، برنده جوایز رسمی و مهمی در دنیا شده اند. خوشبختانه «آنچه مردان...» دست به لوده گری و مزه پرانی های بی مورد برای جلب توجه مخاطب نمی زند و فیلمساز به هر حال هدفی نیز در پس سوژه طنزآمیز خود داشته است، اما متأسفانه اشکالات متعدد فیلمنامه و نبود منطق عِلّی و تکراری بودن محتوا و عدم بهره گیری از عناصر خلاقه، کار را به اثری معمولی و صرفاً تجاری مبدل کرده است. فیلم در نکوهش ازدواج دوم و رابطه ی پنهانی ساخته شده است اما شخصیت زن اول مرد، شیرین، با بازی فاطمه گودرزی آن قدر متزلزل و ساده لوح جلوه می کند که حتی همذات پنداری مخاطب را برنمی انگیزد. ضمن آن که بحران دراماتیک فیلم به سهل انگارانه ترین شکل ممکن طرح ریزی می شود و این سوال را برای مخاطب بوجود می آورد که چرا عسل (سحر قریشی) که از ابتدا می دانسته آن رابطه دائمی نخواهد بود و به قول خودش آن رابطه را تنها برای دو سال خود در نظر داشته چرا از فرهاد (محمدرضا شریفی نیا) صاحب فرزند می شود؟ آنچه منطقی به نظر می رسید آن بود که عسل نقشه ای پر و پیمان تر برای مرد کشیده باشد و در ازای به دنیا آمدن فرزند از او توقع چیزی داشته باشد، مثلاً این که ملکی به نامش شود و یا از فرزندش به عنوان تهدیدی در مقابل شیرین استفاده کند اما این اتفاق ها نمی افتند و همین امر نفسِ مساله بچه دار شدن را زیر سوال می برد. کاربرد بچه در داستان چیست؟! حتی اگر بچه ای هم در کار نبود در نهایت دست فرهاد برای شیرین رو می شد، از طرفی هم شیرین در کمال سادگی فرزند مرد را تا مدتها نزد خود نگه داشته و تر و خشکش می کند. ساسان، فرزند فرهاد (ارسلان قاسمی) هم با آن که از راز پدر خبردار شده، این موضوع را نزد خود مخفی نگه می دارد پس اصلاً منطق دراماتیکی برای حضور نوزاد در داستان وجود نداشت و از جایی که بارداری عسل و به دنیا آمدن نوزاد نارس را می بینیم داستان اساساً به هرز می رود و نه تنها منطق روایی خود را از دست می دهد که کشش فیلم نیز دچار افت می شود. گویا داستان فیلم از آن به بعد تنها به تلاش فرهاد برای حقه زدن به شیرین به منظور نگهداری از نوزاد خلاصه می شود و بخش عمده ای از مدت زمان فیلم به قایم باشک ها و دروغ گویی ها و تلاش فرهاد برای مخفی کاری دسته گلی که به آب داده است اختصاص داده می شود. این گونه حقه بازی ها شاید زمانی مخاطب سینما را می خنداند و باریش لحظات مفرحی را پدید می آورد اما به نظر نمی رسد که مخاطب امروز سینما به این دست از شوخی ها بخندد. بنابراین، فیلم به هدف اصلی خود که همان خنداندن مخاطب است هم به طور کامل دست نمی یابد و خنده ها صرفاً به میمیکهای بازیگران، تکه پرانی های بامزه و معدود دیالوگ های خنده داریست که از زبان آنها بیرون می آیداست و نه قواعد ژانری، از جمله موقعیت های دراماتیک و رویدادهای داستان. چنین داستان هایی پیش تر در فیلم هایی از همین ژانر همچون «دنیا» (1381) نیز تکرار شده اند اما در آن نمونه ها، به سبب نوین بودن طرح فیلم، رئال بودن اتفاقات داستان و وجود منطق عِلّی و غنای انگیزشی، پذیرش داستان برای مخاطب راحت تر بوده و تأثیرگذاری آن بر وی بیشتر. در «آنچه مردان ...» فیلم دچار بی هویتی است و فیلمساز حتی از قواعد ژانری نیز به منظور ارتقای سطح کیفی فیلم خود بهره نمی گیرد. شوخی های فیلم، رفتار تملق آمیز مرد با همسرانش و داستان های فرعی هیچ یک برای مخاطب تازه نیستند و بیش از آن که وی را با خود همراه سازند او را پس می زنند. پایان فیلم قابل حدس است: بازگشت عسل برای بردن فرزندش و آگاهی یافتن شیرین از ماجرا و درخواست او برای جدایی و در نهایت فروپاشی بنیان خانواده، از همان لحظه ای که عسل در فرودگاه با فرهاد خداحافظی می کند قابل پیش بینی است. کاش فیلمساز از روشی هوشمندانه تر بهره می برد. مثلاً بهتر آن بود شیرین که مدعی است زن خنگ و ساده ای نبوده (و این را نه در رفتار بلکه فقط در حرفش می بینیم) خود از طریقی به واقعیت پی می برد و فرهاد با آمدن به خانه و در قرار گرفتن در موقعیتی از پیش آماده شده به آن سادگی با آشکار شدن رازش رو به رو نمی شد. همچنین فیلمساز برای تأثیرگذاری بیشتر فیلم خود بر مخاطب با ضمیمه کردن سکانس نهایی فیلم که مردی میانسال به سارا دختر فرهاد (با بازی نازنین فلاحی) پیشنهاد صیغه شدن می دهد، می خواهد بر این واقعه صحه بگذارد که فرهاد نتیجه کار خود را به این شکل دیده است و در واقع تحقق ضرب المثل معروف "چاه نکن بهر کسی، اول خودت دوم کسی" که به نظر می رسد خود فیلم گویای این واضحات بود و چسباندن دوست نداشتنی چنین صحنه ای به فیلم از بزرگ ترین ضربه های وارده بر آن است. این که اساساً دختر فرهاد که خود آسیب خورده ی چنین بحرانی در خانواده بوده چرا باید خود را گرفتار چنین رابطه ای بکند؟! آیا موقعیت خانوادگی دختر، که بالاخره پدرش پزشک است و مادری شایسته داشته که عمرش را در راه تربیت درست فرزندانش صرف کرده است ایجاب می کند که او نیازمند برقراری چنین رابطه ای شود؟! همچنین از منظر جامعه شناسانه، قرار گرفتن عسل نیز در آن رابطه تا حدودی جای سوال دارد. درست است او در زندگی سابق زنانشویی دچار مشکل شده است و با مادرش نیز اختلاف دارد اما دست کم او به لحاظ اوضاع اقتصادی نیازمند قرارگیری در آن رابطه نیست. او حتی به این موضوع اشاه می کند که به خاطر پول وارد آن رابطه نشده اما شواهد چیز دیگری را نشان می دهد. وقتی که هنگام تمدید صیغه شان از مرد قول خانه و ماشین می گیرد، وقتی که در اوج عصبانیت و قهر مرد با سوییچ ماشین مدل بالا درِ خانه اش می آید او از قهر خود منصرف می شود و رفتار تندش با مرد تفاوت 180 درجه ای پیدا می کند، ، درخواست می کند حقوق ماهانه اش بیشتر شودو ... و همه این ها دلالت بر آن دارند که رابطه زن و مرد بر پایه روابط اقتصادی بنا شده است و نه رابطه یا نیاز عاطفی، زیرا از منظر روانشناسی نیز، در یک رابطه عاشقانه کسی نمی تواند برای آن ازدواج خود محدوده زمانی در نظر بگیرد یا برای آن ازدواج برنامه ریزی کند. پرسونای شریفی نیا آمیزه ای از تمامی نقش های پیشین او در قالب نقش مردان دوزنه ی خطاکار اما خوش سر و زبان است که سمپاتیک اند و مخاطب از آنها متنفر نمی شود. نقش «فرهاد» برای شریفی نیا، جای کار چندانی ندارد و فرصتی به او نمی دهد. او پیش تر در فیلم های «دنیا» و «نصف مال من، نصف مال تو» چنین نقش هایی را ایفا نموده و حضور وی در قالب چنین نقشی برای مخاطب سینما عجیب و تازه نیست. فاطمه گودرزی، به سبب چهره و فیزیکش کمتر فرصت بازی در نقش های منفی را پیدا می کند. این بار هم، شیرین زن خانه دار ساده ای است که در کمال اطمینان در کنار همسر دروغگو و فریبکارش زندگی می کند و حتی متوجه اتفاقاتی که دور و برش می افتد نمی شود. بازی گودرزی قابل قبول است و نمی توان ایرادی بر آن گرفت اما ایفای نقش در این فیلم ، کوچک ترین تفاوتی در کارنامه بازیگری اش پدید نمی آورد. کاراکتر عسل اما، به درستی پرداخته نشده است و شاید ضعیف ترین و منفعل ترین شخصیت داستان باشد. این امر طبعاً به بازی بازیگر نیز آسیب می رساند اما سحر قریشی اشکالی اساسی دارد و آن فن بیانش است که نیازمند کار و تمرین است. او تند حرف می زند و دیالوگ های خود را بی فراز و نشیب و بی احساس ادا می کند.لحن گفتار او مونوتون است و نوع بازی وی در هنگام موقعیت هایی چون عصبانیت، اندوه، تردید و فریبکاری یکسان است و تغییری در آن به چشم نمی خورد. حضور فرزاد حسنی در «آنچه مردان ...» ، بیشتر جنبه تجاری داشته و عملاً او نقش پیشبردی و موثری را در فیلم ایفا نمی کند و مثلاً محرم راز شخصیت اصلی قصه است که البته در آن زمینه نیز، جز صدور چند موعظه ی اخلاقیِ بی کاربرد، کمک چندانی به فرهاد نمی کند. «آنچه مردان...» فیلم بدی نیست اما به هیچ عنوان در زمره کمدی های خوش ساخت و موفقی همچون «ورود آقایان ممنوع»، «خوابم میاد» و یا «دختر آدم، پسر حوا» قرار نمی گیرد که البته این مسئله نشئت گرفته از ضعف کلی سینمای ایران و نبود تنوع در شکل روایت و پرداخت بدون خلاقیت فیلمنامه ها خصوصاً در ژانر کمدی می باشد که باید برای این مشکل بزرگ چاره ای اندیشید!
کارگردان فیلم آنچه مردان درباره زنان نمی دانند
قربان محمدپور متولد سال 1349 در لاهیجان کارگردان و فیلمنامه نویس ایرانی است. او فارغ التحصیل کارگردانی سینما از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر است. وی عضو کانون فیلمنامه نویسان و مدیر داخلی دفتر فیلمسازی تبیان می باشد.
محمدرضا شریفی نیا، فرزاد حسنی، سحر قریشی، ارسلان قاسمی، نازنین فلاحی، فاطمه گودرزی، علی کاظمی، رضا توکلی
ساير عوامل فیلم آنچه مردان درباره زنان نمی دانند
مدیرفیلمبرداری: حسن پویا ، مدیرتولید: محسن صرافی ، دستیار اول کارگردان و برنامه ریز: محسن اورنگ ، تدوین: مجید شتی ، طراح صحنه و لباس: مهدی دیلمی ، طراح چهره پردازی: هادی قالی خانی و فرناز انصار ، مدیر تدارکات: عباس خدادادی
مشخصات فیلم آنچه مردان درباره زنان نمی دانند
- ژانر :اجتماعی، کمدی
- زبان : فارسی
- امتیاز IMDb: امتیاز3.8 از 10