خلاصه داستان فیلم حوالی اتوبان
داستان زوج جوانی است که با ورود زنی میانسال زندگی شان دستخوش تغییر می شود.
نکاتی درباره فیلم حوالی اتوبان
حوالی اتوبان اولین فیلم بلند سینمایی سیاوش اسعدی کارگردان جوان سینما است که اتفاقا نقش اول فیلم یعنی سیما را هم همسر خودش یعنی نورا هاشمی دختر دو بازیگر معروف سینما مهدی هاشمی و گلاب آدینه به عهده دارد. فیلم ظاهرا سعی دارد با عبور از بعضی خط قرمزهای جامعه حرفهای جدیدی برای گفتن داشته باشد که این سعی، ناکام مانده است! فیلم با دیدار مجدد زن جوانی(سیما) با زنی میانسال( پردیس با بازیگری گلچهره سجادیه) شروع می شود. زن میانسال و معلوم الحالی که از دوتا دیالوگش می شود فهمید چکاره بوده و چرا سیما که حالا شوهر کرده دلش نمی خواهد سر و کله ی این دوست قدیمی در زندگیش پیدا شود! برخورد بسیار زشت و توهین آمیز سیما با دوست قدیمیش باعث می شود مخاطب بجای همذات پنداری با او که بعد ازدواج زندگی نجیبانه ای در پیش گرفته، در مقابلش موضع بگیرد و حق را به پردیس بدهد که رفتار خیلی محترمانه ای هم دارد و ادعا می کند خیلی برای سیما زحمت کشیده. لحظاتی بعد با صدای مهیب و صحنه ای بسیار کلیشه ای، مثلا تصادفی رخ می دهد که دلیلش را فقط کارگردان می داند و ما با چهره های خونین و مالین دو زن روبرو می شویم. از بد روزگار، پردیس به بهانه ی این مصدومیت همراه سیما راهی بیمارستان می شود تا آنچه نباید، اتفاق بیفتد و چشم پاشا همسر سیما با بازی شهاب حسینی به جمال دوست قدیمی همسرش که تا امروز از وجودش بیخبر بوده، روشن شود. در ادامه با یکسری ترفندهای بسیار کلیشه ای همه ی عوامل دست به دست هم می دهند تا پای پاشا به خانه ی پردیس باز شود! به این صورت که پاشا بجای اینکه برای پردیس تاکسی بگیرد و خودش در بیمارستان نزد همسر بیمارش بماند، زیر جرجر باران اصرار می کند پردیس را به خانه اش برساند و پردیس هم بی معطلی قبول می کند! جالب این که ما در صحنه های بعدی پاشا را با اتومبیل شخصیش می بینیم ولی در این صحنه برای اینکه همه چیز طبق نقشه ی کارگردان پیش برود، ماشین پاشا غیب شده است! در ادامه، ماشین به خانه ی پردیس می رسد و پاشا که انگار تا آن لحظه موش زبانش را خورده بوده، یکهو به راننده می گوید می خواهد به فلان مقصد برسد! راننده هم برخلاف تمام راننده تاکسیهای دیگر که در چنین موقعیتی از خداشان هم هست با یک تیر دو نشان بزنند یعنی دو مسافر ببرند شاکی می شود که من باید خانه مان بروم و تو را به مقصد نمی رسانم! در اینجاست که پردیس مثل فرشته ی نجات از پاشا می خواهد به منزل او بیاید تا برایش تاکسی تلفنی بگیرد و جالب اینکه پاشایی که ادعا دارد نجابت و ایمان برایش در زندگی خیلی مهم است بلافاصله این پیشنهاد را قبول کرده و به خانه ی پردیس می رود. از بد حادثه تلفن خراب است و انگار تکنولوژی مثل تلفن همراه هم در این شهر وجود ندارد. پس چاره ای نیست جز اینکه پاشا باید صبر کند. صبر او هم ماشالله زیاد است و کلی وقت دارد که به جای نگرانی برای همسر بیمارش در خانه ی زن غریبه بنشیند و چای نوش جان کند و در مورد عکسهای روی در و دیوار اظهار نظر کند!از اینها می گذریم و می رسیم به واکنشهای زشت و زننده ی سیما بعد از مطلع شدن از این دیدار! سیما که ظاهرا آتویی هم دست پردیس دارد و آن یک حلقه سی دی است که آخرش هم مای مخاطب نمی فهمیم در آن سی دی چه ماجرایی نهفته، بجای اینکه جانب احتیاط را رعایت کرده و اول ببیند چی به چی است بعد قضاوت کند، در خانه ی پردیس می رود و یک بلبشویی راه می اندازد که بیا و تماشا کن. بعد هم دوست قدیمیش را تهدید می کند به مطلع کردن پلیس! حالا به کدام جرم خدا می داند! روسپیگری یا قاچاق مواد مخدر یا اعتیاد و یا....لحظاتی بعد از این تهدید، سیما زهر خودش را می ریزد و پلیس خبر می کند و پردیس دستگیر می شود. طبق گفته های قبلی سیما جرم دوستش آنقدر سنگین است که باید چند سال پشت میله ها بماند و آب خنک بخورد! ولی در صحنه ی بعد می بینیم پردیس صحیح و سالم از زندان آزاد شده که باز دلیلش را نمی فهمیم! دیگر از اینجای داستان هم که برای همه قابل حدس است. پردیس آن سی دی جادویی را که سالها از سیما داشته ولی بخاطر محبتش به او رو نکرده بوده را به پاشا تحویل می دهد و زندگی سیما را از هم می پاشاند.سیما هرچقدر به همسرش عجز و لابه می کند پاشا او را نمی بخشد و حتی در خانه را به رویش باز نمی کند. زن جوان که انگار هیچ کس و کار و دوست و فامیل مشترکی توی این شهر ندارد ساعتها توی خیابانها ول می گردد و آخرسر مجبور می شود برگردد به خانه ی پدری. جایی که سالها پیش از آن فرار کرده است. بله. درست فهمیدید. سیما مثلا یک دختر فراری است. حالا دلیل فرارش از خانه هم شنیدنی است. او برای اینکه دوست نداشته مثل خواهرش زیرشلواری بپوشد و به یک زندگی ساده تن بدهد یا بجای غذای خوب نان خالی گاز بزند، از خانه فرار می کند. به این می گویند یک انگیزه ی محکم و قوی! یکجا بین حرفهای پردیس خطاب به سیما می شنویم: من تو رو از توی توالتهای پارک جمع کردم و جای دیگر پردیس ادعاهایی بر علیه سیما می کند که ظاهرا شغلی مشابه خود او داشته. باز در جای دیگر از زبان سیما خطاب به پاشا می شنویم او در همه ی عمرش نجابت خود را حفظ کرده و بالاخره مخاطب حیران و سرگردان نمی فهمد ادعای چه کسی را این وسط باور کند؟ حالا اینکه چطور پاشا با آن وضع مالی مناسب و ظاهرا خانواده خوب حاضر شده با چنین دختری ازدواج کند را ما هم نفهمیدیدم! بازگشت سیما به منزلشان هم جالب است و مخصوصا واکنش اولیه ی خواهرش بعد از دیدن او پس از چند سال که در را باز می کند و بدون سلامی، علیکی، حرفی یا حتی عتاب خطابی از جلوی در کنار می رود تا خواهرش داخل بیاید. در ادامه سیما متوجه می شود خواهر زیرشلواری پوشش( بهناز جعفری) قصد ازدواج دارد و آرزوی شب ازدواجش هم فقط این است که ماشینشان تا صبح دور شهر بچرخد و بوق بزند. فیلم بطرز شعارگونه ای می خواهد دو نوع نگاه سیما و خواهرش را راجع به زندگی در کنار هم قرار بدهد و باز به این نتیجه ی کلیشه ای برسد که نتیجه ی بلندپروازیهایی نظیر رویاهای سیما، شکست و ناکامی است. سیما در شب عروسی خواهرش در مراسم شرکت می کند و مادر افلیجش ساعتی بعد از جشن عروسی از دنیا می رود. فیلم که به این لحظات رسید به مادرم گفتم: خدا کنه شوهرش دنبالش نیاد که دیگه آخر کلیشه می شه! ما که در فیلم چنین چیزی ندیدیم. ولی در نقدهایی که از فیلم خواندم اشاره شده بود به اینکه در پایان فیلم پاشا برای برگرداندن سیما به زندگیش پا پیش می گذارد! شاید هم آن مرد سیگاری که در تاریکی کوچه، دارد عبور می کند همان پاشا است و مشکل، از من و مادرم بوده که با چند بار عقب جلو کردن فیلم باز هم او را نشناختیم! نکته ی پایانی اینکه فیلم حوالی اتوبان با جوایز متعددی که گرفته و با بازیگران بزرگ و بازیهای درخشانشان شاید می توانست فیلم خوبی باشد با موضوعی جدید و حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشد. ولی ابهامات زیادی که فیلم برای مخاطب باقی می گذارد، دوپارگی فیلم و نقطه ضعفهای بیشماری که در این مجال به همه ی آنها اشاره نشد، باعث می شود بیننده ی سردرگم در پایان این جمله را نسبت به شخصیت زن جوان در دل بگوید: سزای دختری که بی دلیل از خانه فرار کند، با چنین زنی همخانه شود، تن به کارهای غیر اخلاقی بدهد، فیلم او و کارهایش ضبط شود از این هم بدتر است. کار خوب را همسرش کرد که توی گوشش زد و دیگر خانه راهش نداد! تازه باید یک فصل کتک مفصل هم می خورد! و سوال این است که آیا هدف کارگردان هم از ساختن این فیلم، رسیدن مخاطب به این نتیجه گیری بوده؟ الله اعلم!
کارگردان فیلم حوالی اتوبان
سیاوش اسعدی متولد 23 مهر 1362 کارگردان و فیلم نامه نویس است. وی با "نورا هاشمی" تنها فرزند مهدی هاشمی و گلاب آدینه ازدواج کرد و صاحب یک فرزند پسر به نام "اوستا" شد ولی درنهایت این ازدواج در سکوت خبری به جدایی انجامید. او فارغ التحصیل دوره عالی تلویزیون و عضو رسمی انجمن کارگردانان سینمای ایران و همچنین عضویت در انجمن رسمی تهیه کنندگان سینمای ایران را در کارنامه خود دارد. سیاوش اسعدی فعالیت هنری خود را از سال 1373 با ساخت فیلم کوتاه «زمانی دیگر باید» آغاز کرد و بعد از آن موفق به ساخت 17 فیلم کوتاه و 10 فیلم نیمه بلند شد. اولین فیلم بلند سینمایی به کارگردانی وی در سال 1387 وقتی 25 سال داشت بنام «حوالی اتوبان» روی پرده سینما رفت. در این اثر بازیگران مطرحی مانند گلچهره سجادیه، شهاب حسینی، بهناز جعفری، افسانه چهره آزاد، افشین سنگ چاپ، ملیحه نیکجومند و نورا هاشمی به ایفای نقش پرداختند. «حوالی اتوبان» در چهارمین دوره جشنواره منتقدان و نویسندگان سینمایی به عنوان فیلم برگزیده منتقدان و نویسندگان سینمای ایران انتخاب شد. از میان دیگر افتخارات سیاوش اسعدی برای فیلم «حوالی اتوبان» می توان، دریافت جایزه بهترین کارگردانی در بخش تجلی اراده ملی از بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر را نام برد. در سال 1390 سیاوش اسعدیان به عنوان کارگردان و نویسنده دومین فیلم سینمایی اش بنام «جیب بر خیابان جنوبی» را با حضور بازیگران مطرحی مانند مصطفی زمانی، نورا هاشمی، امیر جعفری و لیلا بلوکات ساخت. یکی از مهم ترین و برجسته ترین کارهای سیاوش اسعدیان در کارنامه هنری اش فیلم «درخونگاه» می باشد که در سال 1396 با حضور بازیگرانی مانند امین حیایی، ژاله صامتی، مهراوه شریفی نیا و محمود جعفری به سی و هفتمین دوره جشنواره فجر راه یافت. از میان افتخارات او برای ساخت فیلم «درخونگاه» می توان به کسب جایزه ویژه هیئت داوران در بیستمین جشن حافظ برای کارگردانی این اثر اشاره کرد. سیاوش اسعدی در سال 1400 نویسندگی، تهیه کنندگی و کارگردانی فیلم «غریزه» را برعهده داشت. در این فیلم "پردیس پورعابدینی" یکی از بازیگران جوان و موفق که با حضور در سریال «آقازاده» به شهرت رسید، حضور دارد و در کنار بازیگران مطرحی مانند امین حیایی، پانته آ پناهی ها و ژاله صامتی به ایفای نقش می پردازد. از دیگر فیلم های کوتاه وی می توان «جردن جنوبی» ، «پرسه» ، «سقف» ، «شب ساقی نوای عاشقانه» ، «آشفتگی» را نام برد. وی با انتشار عکسی قدیمی از پشت صحنه فیلم کوتاه «آشفتگی» در اینستاگرامش نوشت: "این فیلم 31 دقیقه ای است، فیلمی که در اوایل پاییز سال 1383 طی 20 جلسه با بازی نگار فروزنده و نیما ریسی فیلمبرداری شد." "نگار فروزنده" بار دیگر با حضور در فیلم کوتاه «پرسه» با سیاوش اسعدیان همکاری کرد. وی هم چنین نویسنده کتابی با عنوان «تیاتر ناصری» می باشد.
بازیگران فیلم حوالی اتوبان
گلچهره سجادیه، شهاب حسینی، بهناز جعفری، افسانه چهره آزاد، افشین سنگ چاپ، شیده رحمانی، نورا هاشمی، سپیده علایی، هومن سلطانی، ناصر آویژه
سایر عوامل فیلم حوالی اتوبان
مجری طرح: طهورا ابوالقاسمی، فیلمبردار: مرتضی غفوری، صدابردار: امین میرشکاری، طراح گریم: اعظم بیات و روابط عمومی: افشین رضایی.
مشخصات فیلم حوالی اتوبان
- ژانر :اجتماعی
- زبان : فارسی
- امتیاز IMDb: امتیاز 4.86 از 10