خلاصه داستان فیلم اینجا چراغی روشن است
قدرت، جوان عقب مانده و ساده دلی است که همراه با متولی امامزاده ای واقع در یک روستا زندگی می کند. متولی از این که مردم روستا نسبت به امامزاده بی اعتنا هستند ناراحت است و آن را به کم ایمانی مردم نسبت می دهد، اما مردم معتقدند امامزاده تا حال نیازها و نذورات آن ها را برآورده نکرده است. متولی موقتاً به شهر می رود و با توجه به اینکه هیچ کس حاضر نشده در این مدت رسیدگی به امور امامزاده را بپذیرد، قدرت را به جای خود می گذارد. قدرت که می تواند ارواح مردگان قبرستان کنار امامزاده را درک کند، متوجه مشکلات زندگی آدم های روستا می شود و از اموال امامزاده برای حل این مشکلات استفاده می کند و طولی نمی کشد که بنای امامزاده خالی از فرش و سقف و دیوار و پول می شود. یک شب که دختر چوپان روستا، گله هایش پراکنده شده اند، قدرت که به او علاقه دارد، تمام شب را چراغ به دست می ایستد تا تمام گله به دور او و داخل امامزاده جمع شوند. صبح فردایش، قدرت با قطار عازم مقصدی می شود که از نظر او محل اقامت «آقا» است.
نکاتی درباره فیلم اینجا چراغی روشن است
فیلم «اینجا چراغى روشن است» که جایزه بهترین فیلم جشنواره بین المللى «ادیان امروز» ایتالیا را دریافت کرده بود، در سال ۸۱ در بخش مسابقه سینمای ایران و بخش بین الملل بیست و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر به نمایش درآمد و جوایز اصلی این جشنواره را بدست آورد.میرکریمی در حالی «اینجا چراغی روشن است» را مقابل دوربین برد که با فیلم «زیر نور ماه» به شهرت رسیده بود. مضمون چالش برانگیز «زیر نور ماه» با نگاه هوشمندانه و سلامت میرکریمی، به اثری خوش ساخت و متفاوت در سینمای دینی انجامیده بود. با چنین پیشینه ای میرکریمی در زمستان سال ۱۳۸۰ «اینجا چراغی روشن است» را مقابل دوربین برد. فیلم در بخش مسابقه بیست و یکمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و با وجود دریافت جایزه بهترین کارگردانی برای میرکریمی و سیمرغ های بهترین بازیگر مرد و فیلمبرداری نتوانست چندان مورد توجه دوستداران دو فیلم قبلی سازنده اش قرار بگیرد. آن هم در شرایطی که به نظر می رسید موضوع فیلم قابلیت ساخته شدن یک اثر فوق العاده را داشته است.این که فردی ساده دل بر حسب اتفاق متولی یک امامزاده می شود؛ امامزاده ای که مردم روستا مدتهاست پاسخ نذر و نیازهایشان را از آن نگرفته اند. مرد ساده دل با شیوه ای خارج از عرف و سنت، پاسخگوی نیازهای مردمی می شود که به امامزاده می آیند. چنان که در نهایت با مکانی بی سقف و در و پیکر مواجه می شویم. امامزاده دیگر شبیه ساختمانی که در اول فیلم دیده ایم نیست ولی در عوض به زخم بسیاری از مردم مرهم گذاشته شده است. فیلم موجد نوعی نواندیشی دینی در بستر سینماست. در واقع کارگردان می کوشد تا به نقد مفاهیمی بپردازد که بیشتر از دل سنت بیرون آمده اند. او در دل جامعه ای کوچک اما کاملاً تمثیلی، از تصویرکلیشه ای امامزاده آشنایی زدایی می کند.با این همه ضعف های بنیادین فیلمنامه باعث شد تا تمام تلاش میرکریمی در پرداخت تصویری فیلم و فیلمبرداری هنرمندانه خضوعی ابیانه هم نتواند بر این مشکل بنیادین پوشش بگذارد. با وجود یک خط داستانی فوق العاده جذاب، فیلم در عمل مصالح داستانی چندانی را به کار نگرفته و همین به ملال آور شدنش انجامیده است. «اینجا چراغی روشن است» با چهار سال تاخیر به نمایش درآمده و حالا کاراکتر مرد ساده لوح که جزو عناصر ثابت آثار موسوم به معناگرا شده، بیشتر توی ذوق می زند.میرکریمی شکست «اینجا چراغی روشن است» را با فیلم زیبای «خیلی دور، خیلی نزدیک» جبران کرد. او که به درستی متوجه ضعف های فیلمنامه اینجا… شده بود، بیش از هر چیز روی فیلمنامه «خیلی دور، خیلی نزدیک» کار کرد و توانست فصلی تازه در رویکرد سینما به معنویات بگشاید.در «اینجا چراغی روشن است» سلامت نوع نگاه فیلمسازی که حریم به تصویر درنیامده قشر روحانی را محور فیلم قبلی خود قرار داده کمک زیادی در پرداختن به مفهومی مذهبی در فیلمی معناگرا می کند. فیلم با پرداختن به موضوعی ماورایی و معنایی به گونه یی پرداخت شده که روایت رئال زیر سایه مفاهیم و نمادهای موجود کمرنگ می شوند و فیلم بیش از هر چیز به اثری ذهنی و شخصی تبدیل می شود. از آنجا که طبق سنتی نانوشته شخصیت های مرتبط با عالم ماورایی باید دارای جلوه یی از ساده دلی باشند، قدرت هم ساده دلی است که دست بر قضا متولی امامزاده روستا می شود. حضور اولیه متولی امامزاده بیشتر در جهت چیدمان موقعیت روستایی است که بنا به ملاحظاتی ما به ازای عینی ندارد. جامعه سنت زده یی که از مذهب و امامزاده که جلوه نمادین آن است فاصله گرفته است. قدرت به عنوان تاثیرپذیرترین فرد این جامعه کوچک که حتی از طرف کودکان هم مورد بی مهری قرار گرفته، تنها کسی است که نیاز حضور مصلح اجتماعی را درک کرده و در جست وجوی او به راه افتاده است. فیلم با تکیه بر این نمادها در جهت تصویر نمادینی که از امامزاده در نظر داشته حرکت کرده و شرایط را به گونه یی می چیند که در غیبت متولی روستا و جانشینی اجباری قدرت، تصویر کلیشه یی امامزاده دچار تحول شود و به گونه یی این مکان جداافتاده در ارتباط با مردم قرار گرفته و احیا شود. امامزاده بی سقف و در و پیکر که هر بخش آن به زخمی از مردم روستا مرهم شده، در همین یک هفته چهره ظاهری و باطنی خود را عوض می کند و جایگاهش میان مردم احیا می شود. علاوه بر جنبه های مفهومی، نمادین و انتقادی موجود در فیلم که با تعابیر فرامتنی و ریشه دار در مذهب گره خورده، جلوه های سوررئال فیلم هم قابل بحث هستند. حضور روح معدنچی در امامزاده که شب اول قبر را می گذراند یکی از این جلوه هاست. حضور این شخصیت علاوه بر نقش واسطه یی که میان خانواده بی سرپرستش و قدرت به عنوان متولی امزاده ایفا می کند، طنز ظریفی را پی ریزی می کند که نگاه انتقادی هم دارد.وقتی روح معدنچی چند قبض رسید را به قدرت می دهد تا به عمویش برگرداند با این جمله که «بگو اینا به درد ما نخورد» این اشاره به پیش زمینه یی برمی گردد که در معرفی متولی امامزاده دیده ایم. هنگامی که مانند مامور مالیات سراغ مردم روستا می رود و کمک های اجباری آنها به سلطان عزیز را جمع آوری می کند و در مقابل قبض های رسید را به آنها می دهد. میرکریمی کارگردانی است که سلامت نگاهش به مضامین حساس و به نوعی تابوها، در کنار نگاه حرفه یی و تسلطی که بر ابزار سینما دارد، پس از ثبت چهار اثر او را تبدیل به کارگردانی مولف کرده است.
رنج بردن از آدمهای فرصت طلبی که خودشان را متصل به دین می دانند
میرکریمی در مصاحبه ای در شهریور سال ۸۱ و قبل از ساخت این فیلم می گوید :در فیلم زیر نور ماه نیتم این نبود که کاری جسورانه انجام بدهم اگر در جامعه ما مطالبی گفته نشده و لازم است بیان شود و یک نفر پیدا می شود و آنها را مطرح می کند، نمی توان گفت او جسور است ؛ بلکه مشکل در جامعه است که نگذاشته این مسائل تاکنون عنوان شود. به نظر من ، صرف کار جسورانه کردن ؛ بدون این که حرفی برای گفتن داشته باشی و یا نیاز واقعی را سنجیده باشی بی معنی است در فیلم جدیدم نیز نوع نگاه خود را نسبت به مذهب خواهم گفت من به عنوان یک شهروند جامعه دینی ، وقتی می بینم افرادی فرصت طلب که خود را متصل به دین می دانند، به اساس آن خدشه وارد می کنند، رنج می برم و دوست دارم حقیقتی را که می بینم، در فیلمهایم بیان کنم.
ساخت فیلم در ارتفاعات ۲۶۰۰متری
رضا میرکریمی در نشستی در فرهنگسرای هنر در سال ۸۵ درباره این فیلم گفته :«با توجه به لوکیشن اصلی فیلم که در مناطق کوهستانی مستقر بود، گروه تولید سختی های زیادی را پشت سر گذاشت. کار در طبیعت دشواری های خاص خودش را داشت. در ارتفاعات ۲۶۰۰متری کار می کردیم. در طول کار یکی از بازیگران تغییر کرد و کار با سختی به پایان رسید، اما خاطرات شیرینی از دوران تولید این کار دارم که هر وقت با اعضای گروه دور هم جمع می شویم آنها را مرور می کنیم.»
ماجرای شکایت میرکریمی از فرخ نژاد
سیدرضا میرکریمی کارگردان فیلم ”اینجا چراغی روشن است” در مصاحبه ای در ۱۳ مهر ۸۱ از تعطیل شدن پروژه ساخت این فیلم پس از بیست روز به خاطر حضور نیافتن حمید فرخ نژاد خبر داد. میرکریمی در گفت و گو با خبرنگار سینمایی ایسنا می گویید : آقای فرخ نژاد از اول مرداد تا پایان شهریور قراردادی برای بازی در فیلم آقای ”رضا کریمی” (زیر آواز باران) داشت و بعد از آن به واسطه قراردادی که با ما داشت، قرار شد از اول مهر ماه در اختیار ما باشد. از اول مهر تا به حال، هر چه منتظر آقای فرخ نژاد شدیم نیامده و هر چه با تهیه کننده و برنامه ریز ان پروژه تماس می گیریم، جواب قانع کنده ای به ما نمی دهند و می گویند تا چند روز دیگر او را در اختیارتان قرار می دهیم؛ نهایتا پس از بیست روز انتظار، پروژه را تعطیل کرده و عوامل را به تهران فرستادیم. وی افزود: هم اکنون مشغول تهیه شکایتی علیه تهیه کننده فیلم و حتی آقای فرخ نژاد هستیم. با توجه به این که فصل فیلم برداری این پروژه در حال سپری شدن است، اگر این مشکل حل نشود، پروژه به سال آینده موکول می شود. میرکریمی در ادامه گفت: ما تمامی پلان هایی را که فرخ نژاد در آن حضور نداشته است را فیلم برداری کرده ایم. این کارگردان سینمای ایران برخورد، مسئولان پروژه ”زیر آواز باران” را غیر مسئولانه خواند و گفت: این مسئله لطمه ی بسیاری به ما زده و تمامی برنامه ریزی های دقیق ما را به هم ریخته است. کارگردان فیلم ”زیر نور ماه” تاکید کرد: چنین مشکلاتی هم واره گریبان گیر سینمای ما بوده و تا وقتی که قراردادها شکل حقوقی جدی پیدا نکند، این مشکلات ادامه پیدا خواهد کرد. به گزارش ایسنا در آن زمان ، فیلم برداری این فیلم در روستای ملرد از توابع پل سفید در جاده فیروز کوه انجام می شد.
روایت مهرزاد دانش از فیلم اینجا چراغی روشن است
مهرزاد دانش منتقد سینما درباره این فیلم نوشته است :اما کار سوم میرکریمی با عنوان این جا چراغی روشن است چندان با استقبال مواجه نشد. این فیلم هم اگرچه موضوعش تا حدی در راستای اثر قبلی میرکریمی قرار داشت و بحث مغز و جوهره دین را مهم تر از قشر و پوسته های مناسکی آن قلمداد می کرد، اما به جز فیلمبرداری پرجلوه و پرتوان حمید خضوعی ابیانه، کمتر عنصر ساختاری را می شد در آن جست وجو کرد که متناسب با نمودهای یک اثر ارزشمند سینمایی باشد. این جا چراغی روشن است درباره جوان ساده دلی است که موقتا به جای متولی امامزاده روستا قرار است انجام وظیفه کند، اما اموال و اشیای داخل مرقد را به خرج مایحتاجات اساسی مردمان نیازمند روستا اختصاص می دهد و خود نیز راهی ناکجا آباد می شود. این فیلم هم مانند کودک و سرباز دیرتر از موعدش اکران شد و با این که در سال ۱۳۸۱ ساخته شده بود، چهار سال بعدش روی پرده سینماها نشست و این درست همزمان با اوج مباحثی بود که در زمینه سینمای معناگرا به راه افتاده بود و قاعدتا این فیلم نیز به دلیل مایه هایی که داشت ( روستا، امامزاده، جوان عقب مانده ای که کرامات ماورائی مثل دیدن ارواح را دارد و…)، در امتداد همین نوع سینما قلمداد می شد که البته خود میرکریمی چندین بار انتساب این فیلم و سایر کارهایش را به مناسبات معناگرایانه رد کرد.ژانت سانتوس با اشاره به اینکه حدود چهار سال است که به طور جدی روی سینمای ایران و سه سال است که درباره سینمای میرکریمی کار می کند، گفت: اولین نتیجه بررسی هایم درباره سینمای ایران کتابی درباره همین موضوع است که منتشر شده است.
ماجرای علاقه استاد دانشگاه مادرید به فیلم اینجا چراغی روشن است
ژانت سانتوس مارتینز منتقد واستاد دانشگاه که در یکی از دانشگاه های مادرید به عنوان مشاور سینمایی فعالیت می کند و در دانشگاه کلمبیا نیز تدریس می کنددر نشستی در بهمن ۹۲ با بیان اینکه فیلم «اینجا چراغی روشن است» یکی از فیلم های مورد علاقه او از میان فیلم های رضا میرکریمی است، بیان کرد: در فیلم های میرکریمی این سینماست که فیلم ها را روایت می کند، یعنی از یک سری نشانه برای خلق یک جهان استفاده می کند و تصویر و موسیقی و دیالوگ سینمای او را می سازند.در ادامه این جلسه نقد و بررسی ژانت سانتوس به این موضوع اشاره کرد که حدود چهار سال است که به طور جدی روی سینمای ایران و سه سال است که درباره سینمای میرکریمی کار می کند.
کارگردان فیلم اینجا چراغی روشن است
رضا میرکریمی متولد 8 بهمن 1345 در زنجان کارگردان، فیلمنامه نویس و تهیه کننده ایرانی است. او فارغ التحصیل گرافیک از دانشگاه تهران است. وی فعالیت هنری را سال 1375 با کارگردانی فیلم کوتاه آغاز کرد.رضا میرکریمی اولین تجربه ی فیلمسازی را در سال 1366 با ساخت فیلم کوتاه برای او ،کسب کرد پس از آن دو مجموعه تلوزیونی با عنوان های « بچه های مدرسه همت» و « ماجراهای آفتاب و عزیز خانم» برای صدا و سیمای ایران ساخت. این دو سریال ویژه ی کودک و نوجوان بودند.اولین فیلم سینمایی بلند او که با نام کودک و سرباز و در سال 1378 ساخته شد، با افتخارآفرینی برای او و سینمای کشور همراه بود و موفق به دریافت جایزه بالن نقره ای از جشنواره بین المللی فیلم سه قاره شد. دومین اثر سینمایی او با عنوان زیر نور ماه و در سال 1379 ساخته شد که بیش از پیش مورد توجه منتقدان قرار گرفت و در جشنواره های مهم بین المللی نیز جوایز ارزنده ای کسب نمود.
بازیگران فیلم اینجا چراغی روشن است
حبیب رضایی، سعید پورصمیمی، مریم بوبانی، فلامک جنیدی، اله قلی نظری، محمود راسخ فر، فرزاد حاتمیان، محسن خستو، رمضان اصغری، مطلب محسنی، علیمراد یحیی نژاد، رستم محمودی، سمیه سالاری، بنفشه بهاری، مجید داور، بی بی بهاری، مصطفی داور، محسن بجنوردی، نیما داور
سایر عوامل اینجا چراغی روشن است
مدير توليد: جليل شعباني، صدابردار: يدالله نجفي، دستيار كارگردان: مهران كاشاني، گريم: عبدالله اسكندري، طراح صحنه: بهزاد كزازي انتهاي پيام
مشخصات فیلم اینجا چراغی روشن است
- ژانر :اجتماعی
- زبان : فارسی
- امتیاز IMDb: امتیاز 7 از 10