خلاصه داستان من سالوادور نیستم
ناصر ایزدی (رضا عطاران) معلمی است که چندی پیش مقدار زیادی پول پیدا کرده و آن را به صاحبش تحویل داده است. او به برنامه های مختلف تلویزیونی دعوت می شود تا در مورد این فداکاری توضیح دهد و بسیار مشهور شده است. یک روز با او تماس می گیرند و می گویند به خاطر کار خیری که کرده برنده سفر به برزیل شده و تمام هزینه های سفر او را آژانس تعطیلات رؤیایی می پردازد. ناصر که فردی پایبند به اصول شریعت اسلام است، راضی به این سفر نیست و آن را مناسب نمی داند اما با اصرار همسرش (یکتا ناصر) قبول می کند تا به برزیل برود.او به همراه خانواده اش به برزیل می رود. یک روز همراه با سیامک پروین نماینده تعطیلات رؤیایی به ساحل می رود، آن جا زنی برزیلی به نام آنجل او را با نامزد سابق خود اشتباه می گیرد و او را سالوادور صدا می کند و ناصر از دست او فرار می کند. دختر پیش پلیس می رود و از ناصر شکایت می کند و می گوید او بادستش به صورت من ضربه زده است. پس از پادرمیانی سیامک پروین، آنجل موافقت می کند رضایت بدهد اما یک شرط می گذارد و آن این است که ناصر نقش سالوادور را بازی کند و به دیدار مادربزرگ آنجل برود.ناصر پس از مدتی می فهمد که مادربزرگ به آنجل قول داده در صورت ازدواج یک چک به آنجل بدهد. الهام همسر ناصر که به اوشک کرده، او را تعقیب می کند و در نهایت وقتی ماجرا را می فهمد همراه ناصر به خانه مادربزرگ می رود تا نقش خواهر ناصر را ایفا کند. آنجل به مادربزرگ گفته که سالوادور معلم رقص سامبا است، مادربزرگ از ناصر می خواهد تا سامبا برقصد، ناصر رقص با چوب تربت جامی را انجام می دهد و وقتی مادربزرگ می پرسد این چه رقصی است الهام می گوید رقص سامبای تربتی است.بعد از چند روز سیامک پروین اعتراف می کند که او به آنجل علاقه مند است و به خاطر او این نقشه را کشیده تا ناصر نقش سالوادور را بازی کند تا آنجل به این پول برسد و تمام هزینه ها را خود سیامک داده است و او وقتی ناصر را در تلویزیون دیده است، متوجه شباهت او به سالوادور شده و این فکر به ذهنش رسیده است و او فقط یک کارمند تعطیلات رؤیایی است. آنجل هم این پول را برای جلوگیری از تعطیلی یک یتیم خانه لازم دارد و خودش هم یتیم بوده است و مادربزرگ هم در واقع سرپرست آنجل بوده است.در پایان در یک برنامه تلویزیونی به نام ابی قرار است مادربزرگ چک را به آنجل بدهد. وقتی از ناصر و آنجل برای گرفتن چک دعوت می شود تا روی صحنه بروند، ناصر روی صحنه می رود و تمام حقیقت را می گوید. مادربزرگ و جمعیت تحت تأثیر قرار می گیرند و مادربزرگ قول می دهد چک را به آنجل بدهد.در پایان ناصر به همراه آنجل و مادربزرگ به یتیم خانه مادر ترزا می روند و مادربزرگ چک را می دهد. ریوالدو فوتبالیست سرشناس برزیلی هم که ناصر را در تلویزیون دیده و تحت تأثیر حرف های او قرار گرفته، برای کمک به همین یتیم خانه می آید تا به کودکان کمک کند. سپس ناصر به همراه خانواده خود به ایران برمی گردند.
نکاتی درباره فیلم من سالوادور نیستم
پس از محمدرضا گلزار که در یک دهه ی گذشته توانسته بود به خوبی گیشه را تحت تاثیر قرار دهد و بازیگر پولسازی لقب بگیرد، حال چند سالی است که این عنوان نصیب رضا عطاران شده که با حضورش در یک فیلم بتواند زمینه ساز فروش میلیاردی اثر را فراهم نماید. عطاران که یک کمدین مسلط است و به خوبی می داند که چطور باید مخاطبش را به خنده وا دارد، اصلی ترین دلیل ساخت « من سالوادور نیستم » می باشد. اما ایا فیلم به غیر از رضا عطارانی که حضورش در مقابل دوربین در هر شرایطی برای مخاطب جذاب است، حرف دیگری دارد ؟ پاسخ خیر است.فیلم قبلی رضا عطاران به نام « گینس » یکی از بدترین کمدی های سال بود و حالا « من سالوادور نیستم » به اکران درآمده که این یکی هم حرفی برای گفتن ندارد و تنها ویژگی که می تواند گهگاهی لبخند را به لبان مخاطب بیاورد، طنز کلامی عطاران است که در سالهای گذشته مکررا شاهد تکرار آن بوده ایم و حالا در « من سالوادور نیستم » این حجم از شوخی های تکراری به میزان بیشتری مورد استفاده قرار گرفته اند.« من سالوادور نیستم » به واقع فیلمنامه ای ندارد و به نظر نمی رسد که نویسنده زمان چندانی هم برای نگارش آن صرف کرده باشد. فیلمنامه ای آکنده از ایرادات پایه ای که کارگردانی بدتر منوچهر هادی آن را تکمیل کرده است. به عنوان مثال در بخشی از فیلم شاهد هستیم که شخصیت ناصر نزد یک غیر ایرانی از کلمه داعش استفاده می کند و قصد دارد اعلام نماید که او داعش نیست و مرد هم که زبان او را نمی فهمد، تنها کلمه داعش را متوجه می شود و واکنش نشان می دهد! این در حالی است که در غرب داعش با عنوان ISIS شناخته می شود و تقریبا هیچکس کلمه داعش را در آن حوالی نشنیده است! در صحنه عجیب دیگر، زمانی که دو پسر لات برای دختر برزیلی مزاحمت ایجاد می کنند و ناصر پس از درگیری، آنان را از محوطه دور می کند، تماشای این دو جوان که در حال خارج شدن از کادر دوربین دیگر نشانی از قدم زدن به سبک لات ها را ندارند، این سوال را پیش روی مخاطب قرار می دهد که آیا فیلم، کارگردانی هم داشته که نماهای گرفته شده را بازبینی نماید؟فارغ از گاف های متعدد « من سالوادور نیستم » که تعداد آنها اصلا هم کم نیست، شخصیت پردازی نیز مفهومی گم شده در فیلم می باشد که ابدا توجهی به آن نشده. پسرک عاشق پیشه داستان که قرار است مفهوم عشق را بیان نماید، اصلا و ابدا حتی به چنین واژه ای نزدیک هم نمی شود. از آن طرف، بازیگر زن غیر ایرانی هم که بازی بسیار بدی دارد و گهگاهی به افراد پشت صحنه خیره می شود، هرگز تبدیل به شخصیت نمی گردد تا بتواند به عنوان بازیگر مکمل تاثیرگذار باشد. در واقع بطور خلاصه می توان گفت که شخصیت قابل درکی در « من سالوادور نیستم » وجود ندارد و سازندگان تنها به هر بهانه ای که امکانش وجود داشته، نسبت به ایجاد موقعیت های کمیک بی ربط اقدام کرده اند و از این بابت نیز مطمئن بوده اند که عطاران به خوبی خواهد توانست از عهده همگی آنها برآید.انتقال محل فیلمبرداری به برزیل هم از جمله تصمیمات عجیبی بوده که کارکرد مشخصی در داستان نداشته است. تاکید سازندگان بر زنان برزیلی که به دفعات در جریان فیلم گفته می شود، بهرحال قرار بوده یک پارادوکس با شخصیت ناصر که فردی مذهبی است پیدا کند اما در اجرا به دلیل محدودیت های مشخص، تاکیدی بر فیلمبرداری در برزیل انجام نشده و حتی می شد دوربین فیلم را به کیش برد و در آنجا تصویربرداری را انجام داد. « من سالوادور نیستم » ابدا کاری به برزیل و ادمهایش ندارد و چنانچه هر کشور دیگری هم جایگزین محل فیلمبرداری می شد، خللی در روایت داستان بوجود نمی آمد.رضا عطاران که به نظر می رسد فیلم براساس شخصیت و بازی او به رشته نگارش درآمده، بازی قابل توجهی در « من سالوادور نیستم » ارائه نداده و به شدت تکراری است. عطاران موقعیت کمدی را می شناسد و نحوه بیان کلماتش هر مخاطبی را به خنده وا می دارد اما متاسفانه کیفیت پایین شوخی های « من سالوادور نیستم » حتی روی بازی او نیز تاثیر گذار بوده و در لحظاتی، وی از عطاران فیلم « گینس » نیز عقب تر است.« من سالوادور نیستم » یک کمدی سخیف و بی ارزش است که فیلمنامه و کارگردانی مشخصی ندارد و به راحتی با حذف عطاران حتی می شد آن را لایق اکران در سینما نیز ندانست. بامزگی ذاتی عطاران در اینجا به کمک سازندگان فیلم آمده تا ایرادات پرشمار فیلمنامه و کارگردانی را بپوشاند. به نظر می رسد که حضور عطاران در سینما کماکان می تواند به فروش آثار منجر گردد. اما باید منتظر ماند و دید که آیا حضور ارزشمند وی در سینما، قرار است به حضور در چنین آثاری منوط گردد یا اینکه وی خواهد توانست خود را از منجلاب تکرار و کلیشه و ابتذال خارج نماید.
کارگردان فیلم من سالوادور نیستم
منوچهر هادی متولد سال 1351 در تهران می باشد. وی در اولین سالهای حضورش در سینما به عنوان بازیگر، دستیار کارگردان و تدارکات فعالیت می کرد اما در سال 1385 با ساخت اولین فیلمش به نام « تلاطم » وارد عرصه فیلمسازی شد. آخرین ساخته هادی در سینما فیلم « زندگی جای دیگری است» بود که در سال 1392 اکران شده بود.
بازیگران فیلم من سالوادور نیستم
رضا عطاران، یکتا ناصر، مهدی محرابی، ژیلا صادقی
ساير عوامل فیلم من سالوادور نیستم
[کارگردان: منوچهر هادی] ، [نویسنده:رضا مقصودی] ، [مدیر فیلمبرداری: ابراهیم غفوری آذر] ، [صدابردار: غلامرضا دوزنده زنوزی] ، [طراحان گریم: امید گل زاده – آرزو حلاجی] ، [طراحی صحنه و لباس: محسن غلامی] ، [تدوین: حسن ایوبی] ، [صداگذار: حسین مهدوی] ، [برنامه ریز: علیرضا شمس شریفی] ، [جانشین تولید: عباس نصرالله] ، [مدیر تولید ایران: ناصر ریحان صفت] ، [دستیار تهیه کننده برزیل: ابراهیم عامریان] ، [دستیار تولید برزیل: اوسفالدو] ، [دستیاران فیلمبردار: مهدی امیری – ایمان غفوری آذر – بابک سعیدی آزاد] ، [دستیار اول کارگردان: علیرضا شمس] ، [دستیار دوم کارگردان: یوسف وجدان دوست] ، [مدير روابط عمومي: مهسا همتي] ، [مدیر تدارکات ایران: محمود ریحان صفت] ، [تدارکات برزیل: مونیزی] ، [مشاور زبان: دکتر مریم رحیمی – مهندس امیر رحیمی] ، [تهیه کننده: منصور سهراب پور و سید امیر پروین حسینی]
مشخصات فیلم من سالوادور نیستم
- ژانر : کمدی
- زبان : فارسی
- امتیاز IMDb: امتیاز 3.7 از 10