خلاصه داستان شیر و عسل
پیمان جوانی است که به دلیل مشکلات مالی به گروهی که از عوامل سرقت طلافروشی ها هستند می پیوندد و طی جریانی وارد خانه ای می شود و در نقش شاهرخ خان، جوانی ۳۰ ساله و هندی تبار که بعد از درگذشت مادرش به همراه مباشرش آمیتا به ایران برمی گردد تا طبق وصیت نامه ارثیه اش را از دایی اش تحویل بگیرد، وارد آن خانه می شود و…
نکاتی درباره فیلم شیر و عسل
«شير و عسل» پس از کما(1382)، شارلاتان (1383)، چپ دست (1384) و احضارشدگان (1386) پنجمين ساختهمعيريان است. پس از آنکه اکران فيلم نوروزي سلام بر عشق (اصغر نعيمي) بهپايان رسيد فيلم شير و عسل جايگزين آن شد. فروش فيلم در سه روز اول اکراناز مرز 40 ميليون تومان گذشت. که اين با توجه به فروش بالاي فيلم هايعامه پسند آرش معيريان قابل انتظار بود. نويسنده فيلمنامه شير و عسل، قربانمحمدپور فارغ التحصيل کارگرداني سينما از دانشکده سينما تئاتر دانشگاه هنرو تخصص او در نگارش فيلمنامه هاي عامه پسند است. در کارنامه اوفيلمنامه هايي چون خروس جنگي، راننده تاکسي و بله برون به چشم مي خورد شير و عسل از همان مضمون تکراريسينماي عامه پسند يعني عشق پسر فقير و دختر پولدار استفاده مي کند و اين مضمون را با دستمايه تکراري ديگري يعني کوشش فريبکارانه براي تصاحب يک ارثيه بادآورده تلفيق مي کند. مضمون عشقي فيلم به نوعي ديگر در سايرفيلم هاي معيريان مثل شارلاتان و کما تکرار شده است. نقشه براي تصاحب پولبادآورده هم نمونه هاي بي شماري در سينماي عامه پسند دارد شايد از آخريننمونه هاي آن بتوان کلاهي براي باران را نام برد.درگيري پورسرخ با چند عابر شروع مي شود بدين ترتيب گويي بي واسطه وارد يکياز کتک کاري هاي فيلم فارسي ها شده ايم. هر چه در فيلم جلوتر مي رويمداستان فيلم و شوخي هايش بيشتر دافعه ايجاد مي کند. منطق داستان پردازي درفيلم محلي از اعراب ندارد. ناگهان بي هيچ دليل فتحعلي اويسي، پورسرخ رامتخصص زنان و زايمان معرفي مي کند و جالب اينجاست که مورد اعتراض پورسرخ همقرار نمي گيرد.لمپن هايفيلم هم وقتي مي فهمند پورسرخ خودش را دکترزنان جا زده، به اين نتيجه مي رسند که طلاهاي سرقتي را خودش برداشته و پاي پليس در ميان نيست!!؟پورسرخ هم که در طول فيلم گويي علاقه اش را به دختر فراموش کرده، و به دنبال تصاحب ارث و ميراث است ناگهان در پايان فيلم در يک چشم بر هم زدن متحول مي شود و عطاي مال دنيا را به لقايش مي بخشد.در پايان فيلم لمپن هاي خلافکار سابق بدل به قديس مي شوند و به تجويز آن ها زني از نازايي نجات مي يابد و موهاي اويسي هم شروع به درآمدن مي کند.
نگاهي به بازيگرها و بازيگري فيلم
پورسرخ با شير و عسل سير نزولي کارنامه بازيگري اش را ادامه مي دهد. ديگر «روزسوم» و «عيار 14» به رويايي شبيه شده اند. اينجا پورسرخ نقش پسر فقير جنوبشهري را بازي مي کند. عجيب آن جاست که در طول فيلم لهجه لمپني پورسرناگهان بدل به گفتار عادي و رسمي مي شود. تصنع در بازي پورسرخ آزاردهنده است انگار دارد ديالوگ هايش را از روي کاغذ مي خواند. او با لباس هندي به سبک گنج قارون تجسم کاملي از يک قهرمان فيلم فارسي است. وقتي که با مهران رجبي روبه رو مي شود و دستهايش را مشت کرده جلو مي آورد تا مثلاً دستبند زده شود بازي او به شدت اغراق آميز و دافعه برانگيز است.
غفوريان همان بازي غلو شده و تيپيک فيلم هاي عامه پسند را تکرار مي کند. لهجه هندي غفوريان به نحوي نامناسب و غيرکميک ادا مي شود. پرخوري و اشتهاي زياد غفوريان و سکسکه پس از خوردن غذا هم شوخي هايي کم اثر هستند. در صحنه اي که غفوريان لباس جاهل ها را مي پوشد با صداي دورگه و بلند لمپن ها را مي ترساند بازيش ضعيف و کم رمق است گويي شخصيت هاي فيلم هم اين مسئله را دريافته اند چرا که بلافاصله بعد از رفتن او نقشه و توطئه جديدي را تدارک مي بينند و فريادهاي او را جدي نمي گيرند.
علي صادقي هم مي خواهد بازي ضعيف خود و شوخي هاي کمرنگ فيلم را به زور کلاه گيسي که بر سر گذاشته و افکت صداي گردنش جبران کند که هرگز چنين نمي شود. ترسيدن صادقي اوايل فيلم در برخورد با پدرش که او را به جاي قاتلي فراري گرفته، لوس و غيرکميک بازي شده است. صحبت هاي صادقي با موبايل هم قرار است کميک باشد ولي مبهم بودن صحبت ها و بازي کم رمق صادقي آن را ناموفق کرده است.
فتحعلي اويسي در نقش پدر بيشتر شخصيتي جدي دارد تا اينکه آن کمدين هميشگي باشد. شوخي هاي معدودي هم که اجرا مي کند سطحي هستند مثل خاراندن سر و تکان خوردن گلاه گيس. شوخي هاي مشمئزکننده اي هم مثل ماليدن عسل به سر که آگهي هاي مؤسسات کاشت و ترميم مو را به ياد
مي آورد حاصلي جز احساس دافعه و تنفر ندارد.
پاکرو داراي مدرک کارشناسي رشته گرافيک وفارغ التحصيل کلاس هاي بازيگري استاد سمندريان است. او با فيلم «محکومينبهشت» (1385) بازيگري را آغاز کرد. پاکرو در شير و عسل بازي سرد و بي احساسي ارائه مي کند. او نتوانسته احساساتش را به خوبي در چهره اش به نمايش بگذارد. احساس عاشقانه او به پورسرخ، گويا و روشن بازي نشده که اين ناشي از ناتواني او در بروز احساسات است. در صحنه اي که او به طريقي غيرمنطقي فريب کاري پورسرخ را مي بخشد، جملاتي شعاري و کليشه اي در مورد صداقت در عشق را به شيوه اي ديکته وار و بي احساس بيان مي کند.
يوسف صيادي هم با صداي نازک و زنانه اش هرگز جذاب نيست. معيريان که در فيلم هايش دائم مؤلفه هاي فيلمفارسي را اجرا و ستايش مي کند اينجا اصول خود و فيلمفارسي ها را زير پا مي گذارد و ستايش از مردانگي را که يکي از مؤلفه هاي فيلمفارسي ها و فيلم هاي جاهلي و کلاه مخملي است زير پا مي گذارد. معيريان مي خواهد با ايجاد تضاد بين چهره يک لمپن و صداي زنانه اش خنده ايجاد کند ولي تنها تماشاگر را آزار مي دهد و به مؤلفه فيلم هايش خدشه وارد مي کند.
کارگردان فیلم شیر و عسل
آرش معیریان کارگردان و تدوینگر ایرانی متولد سال ۱۳۵۰ است. او که تحصیلاتش را در دانشگاه تهران به انجام رسانده پس از چند فیلم ناموفق توانست با تغییر مسیرش به سمت کمدی و ساخت فیلم طنز پرفروش کما، توانست به فروش خوبی دست پیدا کند و کمدی های بعدیش هم عموما پرفروش بوده اند.از دیگر فیلم های ساخته او میتوان به شانس، عشق، تصادف، ساعت شلوغی، شیر و عسل، چپ دست و شارلاتان اشاره کرد.
مجید صالحی ،مهران غفوریان ،فتحعلی اویسی ،پوریا پورسرخ ،علی صادقی ،افسانه پاکرو ،سیدمحمدرضا وزیری ،فلور نظری ،مهران رجبی ،یوسف صیادی ،حسین رفیعی ،احمد پورمخبر ،محسن قاضی مرادی ،سیدمحمدعلی وزیری ،سیدعلی موسوی
ساير عوامل فیلم شیر و عسل
- کارگردان: آرش معیریان
- تهیه کننده: سید محسن وزیری
- نویسنده: قربان محمدپور
- موسیقی:امیرتوسلی
- فیلمبردار:مجتبی رحیمی
- تدوینگر:آرش معیریان
مشخصات فیلم شیر و عسل
- ژانر :خانوادگی،کمدی
- زبان : فارسی
- امتیاز IMDb: امتیاز 4.5 از 10